شاید بعد از این بتوان با استفاده از کامپیوتر، زمان و مکان بمب گذاری بعدی شورشیان را حدس زد. گروهی از دانشمندان توانستهاند با مطالعه الگوهای رفتاری گروههای شورشی، مدلی از رفتارها و عملیات آنها بسازند
مجید جویا: حملات ظاهرا اتفاقی و دشمنان ناشناخته پنهان، عناوینی هستند که بر جنگها و نیروهای شورشی نظیر آنچه که امروزه در عراق و افغانستان در حال وقوع است، اطلاق میشود. خیلی از دانشمندان علوم اجتماعی به همراه کارشناسان نظامی، آنها در رده جنگهای شهری سنتی رده بندی میکنند، حال آنکه این تناقضها بدون در نظر گرفتن عوامل محلی مانند جغرافیا و سیاست درک نخواهند شد. ولی یک مدل ریاضی که این هفته در مجله نیچر منتشر شد، ادعا میکند که شورشها بر الگوی مشترکی انطباق دارند که میتوان با در نظر گرفتن آن، زمان بندی حملات و تعداد تلفات را پیشبینی کرد.
رئیس این گروه، نیل جانسن، فیزیکدان از دانشگاه میامی در فلوریدا میگوید: «ما دریافتیم که الگوی جنگهای پارتیزانی (که تعداد تلفات و زمان بندی حملات است) در همهجای جهان یکسان است. این امر نوع نگاه ما را به این جنگها تغییر میدهد».
از دید جانسن و همکارانش، این الگو از آنجا ناشی میشود که شورشیان از نبود یک شبکه فرماندهی منطقی رنج میبرند و بیشتر به صورت «مخلوطی از گروهها» عمل میکنند، که در آن سلولها جداگانه شکل میگیرند و در هنگام احساس خطر جدا میشوند، و سپس در ابعاد و ترکیبهای متفاوتی دوباره شکل میگیرند. زمان بندی حملات نیز، به گفته نویسندگان مقاله، از رقابت بین گروههای شورشی برای جلب توجه رسانهها ناشی میشود.
جانسن، که ویرایشهای اولیه این مدل را برای ارتش ایالات متحده نمایش داده بود، میگوید: «یافتههای این مدل اجازه میدهد که نگاهی به قلب عملکرد شورشها داشته باشیم. ما میتوانیم احساسی از آنچه در حال اتفاق یا در شرف وقوع است، داشته باشیم». او اکنون بر روی پیشبینی نحوه عکس العمل احتمالی شورشیان در افغانستان به افزایش نیروهای ناتو که به تازگی از سوی باراک اوباما اعلام شد، کار میکند.
قانون قدرت
پژوهشگران، اطلاعات زمانبندی حملات و تعداد تلفات بیش از 54 هزار حادثه رخ داده در 9 جنگ با شورشیان را جمع آوری کردند، این نبردها شامل جنگ در عراق بین سالهای 2003 تا 2008 و در سیرالئون بین 1994 تا 2003 هم میشد. با رسم توزیع و تناوب رخدادها، گروه دریافت که جنگهای نامنظم شورشی از یک قانون قدرت تقریبی تبعیت میکنند، که در آن، تناوب حملات با افزایش قدرت حملات به نمای 2.5 کاهش مییابد. این به این معنا است که در هر جنگ چریکی، احتمال رخداد یک حمله با 10 کشته 316 مرتبه بیش از رخداد یک حمله با 100 کشته است (316 معادل 10 به نمای 2.5 است).
مجید جویا: حملات ظاهرا اتفاقی و دشمنان ناشناخته پنهان، عناوینی هستند که بر جنگها و نیروهای شورشی نظیر آنچه که امروزه در عراق و افغانستان در حال وقوع است، اطلاق میشود. خیلی از دانشمندان علوم اجتماعی به همراه کارشناسان نظامی، آنها در رده جنگهای شهری سنتی رده بندی میکنند، حال آنکه این تناقضها بدون در نظر گرفتن عوامل محلی مانند جغرافیا و سیاست درک نخواهند شد. ولی یک مدل ریاضی که این هفته در مجله نیچر منتشر شد، ادعا میکند که شورشها بر الگوی مشترکی انطباق دارند که میتوان با در نظر گرفتن آن، زمان بندی حملات و تعداد تلفات را پیشبینی کرد.
رئیس این گروه، نیل جانسن، فیزیکدان از دانشگاه میامی در فلوریدا میگوید: «ما دریافتیم که الگوی جنگهای پارتیزانی (که تعداد تلفات و زمان بندی حملات است) در همهجای جهان یکسان است. این امر نوع نگاه ما را به این جنگها تغییر میدهد».
از دید جانسن و همکارانش، این الگو از آنجا ناشی میشود که شورشیان از نبود یک شبکه فرماندهی منطقی رنج میبرند و بیشتر به صورت «مخلوطی از گروهها» عمل میکنند، که در آن سلولها جداگانه شکل میگیرند و در هنگام احساس خطر جدا میشوند، و سپس در ابعاد و ترکیبهای متفاوتی دوباره شکل میگیرند. زمان بندی حملات نیز، به گفته نویسندگان مقاله، از رقابت بین گروههای شورشی برای جلب توجه رسانهها ناشی میشود.
جانسن، که ویرایشهای اولیه این مدل را برای ارتش ایالات متحده نمایش داده بود، میگوید: «یافتههای این مدل اجازه میدهد که نگاهی به قلب عملکرد شورشها داشته باشیم. ما میتوانیم احساسی از آنچه در حال اتفاق یا در شرف وقوع است، داشته باشیم». او اکنون بر روی پیشبینی نحوه عکس العمل احتمالی شورشیان در افغانستان به افزایش نیروهای ناتو که به تازگی از سوی باراک اوباما اعلام شد، کار میکند.
قانون قدرت
پژوهشگران، اطلاعات زمانبندی حملات و تعداد تلفات بیش از 54 هزار حادثه رخ داده در 9 جنگ با شورشیان را جمع آوری کردند، این نبردها شامل جنگ در عراق بین سالهای 2003 تا 2008 و در سیرالئون بین 1994 تا 2003 هم میشد. با رسم توزیع و تناوب رخدادها، گروه دریافت که جنگهای نامنظم شورشی از یک قانون قدرت تقریبی تبعیت میکنند، که در آن، تناوب حملات با افزایش قدرت حملات به نمای 2.5 کاهش مییابد. این به این معنا است که در هر جنگ چریکی، احتمال رخداد یک حمله با 10 کشته 316 مرتبه بیش از رخداد یک حمله با 100 کشته است (316 معادل 10 به نمای 2.5 است).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر