کانون ایرانیان

۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

نكنه بچه‌ها اين فيلم رو ببينند، نه!

«اين كارو جلوي بچه‌ها نكن، نكنه بچه‌ها اين فيلم رو ببينند، نه!‌ لباس پوشيده جلوي بچه‌ها بهتره،‌ مواظب باش دخترمون اين حرفا رو نشنوه، اين سرياله ديالوگاي خوبي نداره، بهتره بچه‌ها اونو نبينند، ويدئو؟ اصلا، چشم و گوش بچه‌ها باز مي‌شه» و صدها جمله مشابه كه سال‌هاي نه‌چندان دوري را به ياد مي‌آورند كه در آن همه تلاش پدر و مادرها بر اين بود كه بچه‌هايشان برخي صحنه‌ها را نبينند و بعضي حرف‌ها را نشنوند تا سالم بمانند و از راه به در نشوند.

هنوز خاطرات احتياط كردن‌هاي بزرگ‌ترها براي اين كه بچه‌هاي كم سن و سال پا را از مرز كودكي فراتر نگذارند در ذهن خيلي از ما زنده مانده است. آن وقت‌ها بيشتر خانواده‌ها مراقب رفتار و گفتارشان بودند تا كاري نكنند و حرفي نزنند كه مناسب حال بچه‌هايشان نباشد و آنقدر در حريم خانه بايد و نبايد مي‌گذاشتند كه بچه‌ها هم جرات دست از پا خطا كردن را نداشتند و انجام خيلي از كارها را به وقتي كه بزرگ‌تر شدند و براي خود زندگي مستقلي تشكيل مي‌دادند موكول مي‌كردند.


آن وقت‌ها بيشتر خانواده‌ها حساس بودند كه مبادا دختر يا پسرشان چشم به نامحرم بيندازد و حواسش پرت شود، آن وقت‌ها ... اما حالا اوضاع خيلي متفاوت شده و اين حصارهاي سخت از ميان رفته است. البته اين كه بگوييم همه خانواده‌ها اين‌طور شده‌اند دور از واقعيت است، اما حقيقت اين است كه ساختار بسياري از خانواده‌ها با قبل متفاوت شده است.

حالا خانواده‌هاي زيادي هستند كه اگر فرزندشان فيلمي نامتعارف ببيند، اگر ساعت‌ها پاي رايانه بنشيند، اگر مدام براي گفتگو با دوستانش خط تلفن را اشغال كند، اگر دختر يا پسر مورد علاقه‌اش را به پدر و مادر معرفي كند و اگر همه آن كارهايي را انجام دهد كه آدم‌هاي سال‌هاي پيش قادر به انجامش نبودند، حساسيت زيادي از خود نشان نمي‌دهند و مانند گذشته پا پي بچه‌ها نمي‌شوند.

حد آزادي، رشد است

اين كه بياييم و دست به ارزشيابي بزنيم و تاكيد كنيم خانواده‌هاي قديم بهتر از خانواده‌هاي كم حساسيت امروز بوده‌اند، شايد كار درستي نباشد، چراكه هر زمانه‌اي مقتضيات خاص خود را دارد، اما اين‌كه چرا خانواده‌ها تا اين حد تغيير كرده‌اند، رويدادي است كه نخست بايد دلايل آن را دانست.

دكتر علي انتظاري، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه وقتي مرز آزادي در خانواده‌ها را تعريف مي‌‌كند، بروز تغييرات در ساختار برخي خانواده‌هاي امروزي را نه‌ پديده‌اي شوم كه اتفاقي تابع شرايط روز مي‌داند و مي‌گويد: آزادي اگر به معني آزادانديشي باشد، چيز خوبي است. در واقع آزادي بايد حد داشته باشد و حد آن هم رشد است يعني آزادي‌اي قابل‌قبول است كه سبب رشد افراد شود پس هر چيزي كه در رشد اختلال بيندازد در حيطه آزادي نمي‌گنجد، اما اين كه حد رشد كجاست و چه چيزهايي مي‌تواند در رشد افراد اختلال ايجاد كند، بحثي تخصصي است.

وي بر همين اساس به تبيين پيامدهاي آزادي بي‌مرز بچه‌ها در خانواده مي‌پردازد و توضيح مي‌‌دهد: واقعيت اين است كه توجه كردن بچه‌ها به برخي امور باعث مي‌شود رشد عقلاني و عاطفي در آنها به درستي ايجاد نشود، بنابراين مي‌توان چنين ارزيابي كرد كه آزادي خوب است و اين كه همه چيز را از بچه‌ها مخفي نگه‌ داريم، مثبت نيست اما بايد توجه داشته باشيم كه حد آزادي رشد است.

خودباني به‌جاي ديگرباني

اين استاد دانشگاه در اين باره مي‌گويد: هرچند آزادي بايد به رشد افراد منجر شود، اما بايد دانست كه رشد زوري نيست و محدوديت مانع شكوفايي است. اين در حالي است كه اگر افراد بشدت در معرض حوادث قرار بگيرند، اين هم مانع رشد مي‌شود.

وي با بيان اين مقدمات به باز شدن فضاي بسياري از خانواده‌هاي امروزي اشاره مي‌كند و با برشمردن عوامل آن تصريح مي‌كند: برخي مي‌گويند مردم ما اين‌طور شده‌اند و جوان‌ها آن طور شده‌اند، اما واقعيت اين است كه ما يك گروه مردم نداريم و با تنوع در شيوه‌هاي رفتاري خانواده‌ها روبه‌رو هستيم، به اين معني كه بعضي خانواده‌ها هنوز خيلي سختگيرند و بعضي آسان‌گير و برخي ميانه‌رو، ولي اتفاقي كه افتاده اين است كه امروز برخي خانواده‌ها در خصوص پاره‌اي مسائل حساسيت ندارند و به همين دليل در فراهم كردن بستر رشد ناتوان شده‌اند.
امروزه تامين معاش و كسب درآمد آنقدر براي خانواده‌ها اهميت پيدا كرده كه مساله تربيت، موضوعي دست دوم و سوم شده است. انگار پدر و مادر وظيفه اصلي‌شان اين است كه بچه‌ها را فقط از نظر مادي تامين ‌كنند

اين جامعه‌شناس كه معتقد است امروز ما با يك نوع ناهنجاري در روابط خانوادگي روبه‌رو هستيم به انتقاد از سياست‌هاي فرهنگي كشور مي‌پردازد و مي‌گويد: متاسفانه مديران فرهنگي در جامعه ما بر اين باورند كه عوامل بيروني در انحراف افراد موثرند و مي‌كوشند تا جايي كه ممكن است با اين عوامل مقابله كنند، يعني آنها اصالت را به عامل بيروني مي‌‌دهند و تلاش مي‌كنند افراد كمترين سطح برخورد با اين عوامل را داشته باشند. اين وضع در خانواده‌هاي ما نيز حاكم شده است و توجه بيش از حد آنها به عوامل بيروني،‌ بچه‌ها را بي‌خيال كرده، به طوري كه آنها همواره احساس مي‌كنند فردي هست تا نگران عامل بيروني باشد و همين عامل است كه سبب شده بسياري از جوانان احساس مراقبت از خود را از دست بدهند.

دكتر انتظاري در توضيح اين جملاتش مي‌گويد: ما مفهومي با عنوان خودباني داريم، يعني اين كه هر فردي خودش مراقب خود باشد، اما در سياست فرهنگي كشورمان به جاي اين كه به چنين مساله‌اي توجه كنيم هميشه مراقب بوده‌ايم كه مردم فلان خبر را گوش ندهند، آن فيلم را نبينند يا اصلا ماهواره نداشته باشند، در حالي كه اگر به جاي اين نوع سياستگذاري ما آنقدر آدم‌ها را محكم و غني بار بياوريم و آنها را با تفكر انتقادي پرورش دهيم ديگر لازم نيست دائم نگران پيام‌هايي باشيم كه به آنها مي‌رسد، چون فردي كه نگاه انتقادي دارد وقتي فيلم يا خبري را مي‌بيند و مي‌شنود به جاي آن كه در مقابلش مسخ شود و تاثير بپذيرد از خودش مي‌پرسد اين فيلم يا خبر چه هدفي را دنبال مي‌كند.

اين جامعه‌شناس با بيان اين توضيحات تاكيد مي‌كند اگر خانواده‌اي آزادي با حد رشد و نگاه انتقادي را در اعضايش پرورش دهد ديگر نبايد چهار چشمي مراقب آنها باشد، چرا كه چنين افرادي خود در مقام تشخيص قرار مي‌گيرند. او توضيح مي‌دهد: وقتي حالت مراقبت زياد از افراد اتفاق بيفتد مقاومت در آنها شكل مي‌گيرد، يعني اگر مرتب گفته شود كه اين را نبين و نشنو فرد اصرار مي‌كند كه بايد ببيند و بشنود. در واقع انسان نسبت به آن چيزي كه از آن منع مي‌شود حريص است.

تربيت فرزندان، مساله‌اي دست چندم

اين استاد دانشگاه با تشريح اين موضوع به فشارهاي اقتصادي در جامعه و تاثير آن در تغيير ساختار خانواده‌ها مي‌پردازد و توضيح مي‌دهد: امروزه تامين معاش و كسب درآمد آنقدر براي خانواده‌ها اهميت پيدا كرده كه مساله تربيت، موضوعي دست دوم و سوم شده است. انگار پدر و مادر وظيفه اصلي‌شان اين است كه بچه‌ها را فقط از نظر مادي تامين ‌كنند و تربيت اخلاقي آنها را در اولويت قرار ندهند.

پدر و مادرها قهرمان نيستند

او در همين ارتباط رعايت نشدن برخي ضوابط در خانواده‌ها را ناشي از تغييرات اجتماعي مي‌داند و مي‌گويد: درگذشته به واسطه شرايط موجود، بچه‌ها پدر و مادرهايشان را قهرماني مي‌دانستند كه همه چيز را مي‌داند، اما امروزه به خاطر رشد فناوري اطلاعات و ارتباطات، اين رابطه خيلي صدمه خورده و در بيشتر مواقع بچه‌ها خيلي بيشتر از پدر و مادرشان اطلاعات دارند.

در واقع به خاطر توانمند شدن بچه‌ها، پايگاه‌ها معكوس شده و چون ديگر بچه‌ها و پدر و مادرها آن آدم‌هاي قديمي نيستند پس فرزندان خيلي راحت با پدر و مادرها شوخي مي‌كنند و آنها را دست مي‌اندازند، يعني چيزي كه درگذشته به هيچ‌وجه امكان‌پذير نبود.

انتظاري ادامه مي‌دهد: همين مسائل است كه سبب مي‌شود پدر و مادرها قدرت گذشته را نداشته باشند و به همين علت كنترل‌كننده هم نباشند، يعني اگر حتي بخواهند بررفتار بچه‌ها تسلط داشته باشند نمي‌توانند، چون ديگر بچه‌ها در اختيار آنها نيستند.

آزادمنشي به جاي اقتدارگرايي

اين جامعه‌شناس با بيان اين توضيحات به بهترين راه موجود در شرايط فعلي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: در جامعه امروز به نظر مي‌رسد داشتن نگاه آزادمنشانه به جاي‌ نگاه اقتدارگرا مفيدتر باشد، چرا كه ديگر دوره اين سختگيري‌ها و محدود كردن‌ها گذشته است و خانواده‌ها بايد به جاي اعمال زور و اقتدار فضايي را فراهم كنند تا بچه‌ها به رشد عقلاني برسند و خود پيام‌هاي مناسب را انتخاب كنند، در ضمن خانواده‌ها بايد بدانند وقتي از همان ابتدا اعضا را در معرض هر پيامي قرار مي‌دهند با بزرگ‌ شدن افراد ديگر نمي‌توانند مانعي براي آنها باشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر