یک داستان کوتاه که در سال 86 در یک جایزه ادبی خصوصی عنوان کتاب سال را گرفته تا امروز 8 بار تجدید چاپ شده است و همچنان مملو از توصیفات غیر اخلاقی و زننده است.
مجموعه داستانهای کتاب مذکور که در سال 1386 مجوز انتشار گرفته و در سال 87 برنده جایزه ادبی خصوصی «ر» شده از سوی انتشارات «چ» روانه بازار نشر شده است.
نویسنده این کتاب در داستانهای هفتگانه خود علاوه بر تمسخر قشر متدین و اصیل کشور و حتی دفاع مقدس و مفهوم شهادت، بر نوعی ترویج بیبندوباری گفتاری در این قشر تاکید دارد و در تمام داستانها و شخصیتهای خلقشده اش این نکته را تکرار میکند.
وی در یکی از داستانهای این مجموعه به نام چشمهای آبی عمو اسد، ضمن ادامه روند تحقیر باورهای مذهبی و عبور از این دالان تحقیر و تمسخر به وادی مرگ و بیان عقایدش در خصوص مرگ، به توصیف صحنههایی زننده در کلاس مدرسه خود میپردازد و خودارضایی یکی از همکلاسیهایش را پیش چشم همه در کلاس به تصویر میکشد.
بیان توصیفهای زننده و فحاشیهای زیاد از سوی نویسنده به حدی است که در برخی داستانها؛ «فحش» مبنای اصلی داستان است و گاه 20 درصد داستان را به خود اختصاص می دهد. این نگارش نه تنها ظلمی به مردم مشکینشهر؛ زادگاه نویسنده است بلکه نوعی ترویج ادبیات سخیف و بیحدومرزی است که آن را به خانوادههای متدین و ظاهرا اصولگرا نسبت داده به طوری که فرزندان کوچک این خانوادهةا از جمله شخصیت راوی و دوستانش نیز «تفریح» خود را در فحاشی به دیگران به خصوص فحشهای خانواده میدانند!
به گزارش خبرنگار ما، این کتاب تا امروز بیش از 8 بار تجدید چاپ شده و گویا مسئولان سختگیر اداره کتاب ارشاد که عکسهای انقلاب را هم ممیزی میکنند هنوز این مجموعه داستان را نخواندهاند.
شایان ذکر است صفارهرندی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد در طول چهارسال تصدی این پست بارها بر این نکته که مدیریت فرهنگی در دوره اصلاحات روزانه یک کتاب علیه دین و اخلاق اجتماعی منتشر میکرده، موضع گیری میکرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر