کانون ایرانیان

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

تاريخچه و تمدن باستاني خوزستان - سوزيانا

نام خوزستان بر حسب کتيبه هاي مختلفي است که با اشکال گوناگون خطاب شده است . در دوره هخامنشيان در فهرست شهرهاي ايران که به زبانهاي يوناني - عيلامي - پارسي باستاني و بابلي از خوزستان به نام اواجيه - اوازيه - آواز - اوازن - هوج - خوج - سوز - هوز و . . . ناميده شده است . پس از اسلام خوز ناميده شد و به خوزستان که محل زندگي خوزي هاست مشهور شد .
مقدسي جغرافي دان ( ص 404) گفته است خوزستان از طرف کوهستان شامل شوشتر و بعد جنديشاپور و پس از آن عسکرمکرم و سپس اهواز و دورق است . در معجم البلدان ياقوت و زکرياي قزويني در آثار البلاد خوزستان يکي از مهم ترين شهرهاي ايران ناميده شده است . که تاريخي بس کهن دارد .
حمزه اصفهاني از زبان ابن مقفع گفته است : زبان خوزي زبان پادشاه با محارم خود بوده و از ديد نزديکي به لهجه لري - شوشتري - دزفولي و پارسي بسيار نزديک است .
مقدسي گويد : در سرزمين ايرانيان زباني فصيحتر از خوزستاني ها نيست زيرا واژه هاي پارسي را به بمفردات عربي مي آميزند و قابل درک است .
ياقوت حموي از زبان ابوزيد بلخي ميگويد : مردم خوزستان هم پارسي مي دانند و هم عربي و با خودشان به خوزي سخن ميگويند که نه عبراني است و نه سرياني .



ريشه و قوميت هاي موجود در خوزستان به شرح زير است :
مهم ترين اقوام خوزستاني ايلاميها هستند که دولتي مقتدر و بزرگ داشته اند
کيسيها از اقوام خوزستاني است که استرابون و هرودوت نام خوزستان را مشتق شده از اين قوم مي دانند
پراتاکينها که به گفته استرابون جغرافي دان مشهور در خوزستان به زارعت و دامداري مشغولند
اوکسيها که به گفته استرابون در کوهستانهاي خوزستان زندگي ميکنند
صابيان که به گفته ابن نديم و ياقوت حموي در خوزستان و عراق زندگي ميکرده اند و به ستاره پرستي مشغول بوده اند .
هزاران يوناني در دوره هخامنشي پس از اسارت به خوزستان برده شدند و آنجا سکني گزيدند و حاضر به برگشت به يونان نشده اند
هنديان که به گفته حمزه اصفهاني بهرام گور عده اي زيادي از آنان را براي شاد کردن مردم ايران به ايران کوچ داده بود تا در شهرهاي مختلف سکني گزينند و به شاد کردن مردم بپردازند
قبايل عرب که به خوزستان کوچ کرده اند . در کتاب ملکم جلد دوم ص 207 آمده است برخي اعراب از بيابانهاي عربستان به کردستان و خراسان ايران کوچ کرده اند و سکني گزيده اند . اعرابي ديگر به بلخ و بخارا و افغانستان رفته اند و زندگي ميکنند . در قم و کاشان نيز عده اي خود را عرب ميدانند . بنا به نظر هتوم - شيندلر اعراب ايران بيش از 60 هزار خانوار مي باشند . که عده شان بيش از 400 هزار نفر مي باشد که پس از لشگر کشي هاي تازيان در سال 641 پس از ميلاد به مناطق بهتر کوچ کرده اند .

خوزستان پيش از اسلام

خوزستان محل يکي از پديدآورندگان تمدن بشري در جهان محسوب مي شود . يکي از تمدن هاي بشري در شش هزار سال پيش در خوزستان پايه گذاري شد و در حدود پنج هزار سال قبل شوش و مناطق اطراف آن را زير نفوذ خود گرفت و خط در آنجا اختراع شد . الواحي که در شوش به دست آمده خوزستان را يکي از مراکز مهم تمدن جهاني نشان مي دهد که با کشورهاي اطراف روابط تجاري و سياسي قوي داشته است . در پنج هزار سال پيش دولت ايلام در شوش بوجود آمد قدرت و عظمت آن پس از هزار سال به جايي رسيد که که کشورهاي منطقه را به زير فرمان خود برد و اين شکوه و عظمت را بيش از دو هزار سال استوار نگاه داشت . معبد زيگورات چغازنبيل از خوزستان که تاريخي بيش از 3200 سال را نشان مي دهد يکي از آثار برجسته جهاني و جزو ميراث فرهنگي بشريت است که سازمان يونکسو آن را به ثبت خود رسانده است . در نهايت در سه هزار سال پيش اين حکومت پس از دو هزار سال فرمانروايي بر خاورميانه به دست آشوريان رو به ضعف رفت و در سال 640 قبل از ميلاد به دست پادشاه آشوربانيپال حکومت ايلام در هم شکسته شد .

در اين دوره پيش از به قدرت رسيدن کوروش هخامنشي پدر وي و اجدادش ( هخامنش بزرگ - چيش پش - کورش اول - کمبوجيه اول ) بر خوزستان و نواحي اطراف آن شاهي مي کردند . مردم خوزستان شهرشان را در دوره باستان به نامهاي انزان - سوسوتکا - انشان - سوزيانا - مي ناميدند . کوروش و اجدادش سالهاي بسياري شاه سرزمينهاي انشان بودند . پس از انقراض آشوريان و حکمراني اجداد کوروش بزرگ خود وي در سالهاي 559 تا 528 پيش از ميلاد همه اين نواحي را از حالت حکومتهاي کوچک و گروهي به زير يک پرجم واحد و قدرتمند گردآورد که ايران بزرگ نام گرفت . داريوش بزرگ پس از کوروش هخامنشي در سالهاي 522 تا 486 پيش از ميلاد خوزستان را يکي از پايگاه هاي زمستاني حکومت خود قرار داد. کاخ داريوش بر فراز تپه شوش باستاني يکي ديگر از شکوه قدرتمند دولت هخامنشي است . شوش به گفته خاورشناسان برترين شهر متمدن جهان آن روز بوده است . خشايارشاه پس از داريوش بزرگ بناهاي را در شوش ساخت . که اردشير دوم آنها را کامل نمود . کاخ آپادانا شوش يکي از برجسته ترين معاري هاي ايران است .
در کتيبه بيستون يادگار داريوش بزرگ که يکي از شاهکارهاي تمدن جهاني است و به ثبت سازماني جهاني يونسکو هم در آمده است خوزستان به نام اراز يا اواجيه ناميده شده ا ست . در اين متون مهم ترين - قديمي ترين و معتبرترين شهرهاي ايران زمين پس از ماد بزرگ ( عراق عجم و کردستانات ) و ماد خرد ( آذرآبادگان ) و پارس نام خوزستان است .



بخشهايي از کتيبه جهاني بيستون داريوش بزرگ ( سالهاي 522 تا 486 پيش از ميلاد ) که نام خوزستان در آن موجود است :
بند 16 – داريوش شاه گويد : چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردي آثرين ( آثرينا ) نام پسر او در خوزستان ( اووج ) برخاست . به مردم چنين گفت : من در خوزستان شاه هستم . پس از آن خوزيان نافرمان شدند . به طرف آن آثرين گرويدند . او در خوزستان شاه شد . و مردي بابلي ندئيت ب ئير ( نيدنيتوبل ) نام پسر ائين ئير او در بابل برخاست . چنين مردم را بفريفت [ که ] : من نبوکدرچرپسر نبتون ئيت هستم . پس از آن همه مردم بابلي به طرف آن ندئيت ب ئير گرويدند . بابل نافرمان شد . او شاهي را در بابل گرفت
بند 2 – داريوش شاه گويد : مادامي که من در بابل بودم اين [ است ] شهرهايي که نسبت به من نافرمان شدند . پارس ، خوزستان ، ماد ، آشور ، مصر ، پارت ، مرو ، ثت گوش ، سکاييه .
بند 2- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من به خواست اهورا مزدا در همان يک سال پس از آن که شاه شدم کردم . 19 جنگ کردم . به خواست اهورا مزدا من آنها را زدم و 9 شاه دروغگو را گرفتم . يکي گئومات مغ بود . او دروغ گفت چنين گفت : من بردي ي پسر کوروش هستم . او پارس را نافرمان کرد . يکي آثرين نام خوزي . او دروغ گفت چنين گفت : من در خوزستان شاه هستم او خوزستان را نسبت به من نافرمان كرد .
يكي ندئيت ب ئير نام بابلي . او دروغ گفت چنين گفت من نبوکدرچر پسر نبون ئيت هستم او بابل را نافرمان كرد .
يكي مرتي ي نام پارسي . او دروغ گفت چنين گفت: من ايمنيش در خوزستان شاه هستم . او خوزستان را نافرمان كرد
در کتيبه جنوبي شهر پارسه ( تخت جمشيد ) اثر داريوش بزرگ خوزستان بر مادها نيز الويت داده شده و نام آن جلوتر از مادها ( کردستان و آذربايجان و عراق عجم ) آمده است . ولي در لوح سنگي يادگار خشايارشاه هخامنشي که در سالهاي 486 تا 465 پيش از ميلاد شاهنشاهي مي نموده است نام ماد بر عيلام الويت داده شده است . در نقش رستم آرامگاه شاهنشاهان هخامنشي نام خوزستان بعد از ماد ذکر شده است .

کتيبه داريوش بزرگ در نقش رستم

به خواست اهورامزدا اين است شهرهايي که جدا از پارس متعلق به ايران است . من بر آنان حکمراني کردم . آنچه از طرف من به آنان گفته شد آنرا کردند . قانون من است که آنان را نگه داشت : ماد - خوزستان - پارت - هرات - بلخ - سغد - خوارزم - زرنگ - رخج - ث ت گوش - گندار - هند - سکائيهاي هوم نوش - سکائيهاي تيز خود - بابل - آشور - عربستان - مصر - ارمنستان - کپد و کيه - سارد - يونان - سکائيهاي ماوراي دريا - سکودر - يونانيهاي سپر روي سر - ليبيها - حبشيها - اهالي مک - کارائيها
در سال 331 پيش از ميلاد توسط اسکندر گجستک به آتش کشيده شد و ميراث و طلاهاي حکومتي آن به تاراج رفت . در دوره اشکانيان خوزستان داراي اهميت خواصي داشت و پس از آنان در دوره ساسانيان شاهان ايراني سدها و بناهاي بسياري در خوزستان ساختند . کشاورزي را گسترش دادند و در آباداني شهر کوشش فراوان نمودند . بسياري از ايلات و بيابان گردان خوزستاني در دوره ساساني به شهر نشيني پرداختند و به حالت متمدن در آمدند . آباداني خوزستان تا پيش از حمله اعراب به ايران زبان زد منطقه بوده است . در زمان شاهنشاهي شاپور اول ساساني که در 20 مارس سال 242 پس از ميلاد تاجگذاري کرد نام خوزستان بر حسب الويت مقدم بر ميشان و پس از پارس آمده است . اين کتيبه به زبان پهلوي در کعبه زرتشت در نقش رستم پارس موجود است . در زمان ساسانيان خوزستان مهد دانش و تمدن به حساب مي آمد و مرکزش جندي شاپور يا گندي شاپور بود که نام ملکه شاپور ساساني مي باشد . دانشگاه جندي شاپور يکي از مراکز تحصيلي جهان آن روزگار است که از کشورهاي مختلف در آنجا به تحصيل مشغول بودند .
خوزستان در همه دوره هاي تاريخي چه دوره عيلاميان و چه در دوره هخامنشيان و چه پس از اسلام در برابر تجاوز بيگانگان ايستادگي کرد و در سرنوشت ايران نقش به سزايي داشته است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر