کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

ساسانيان و پان تركيسم

نويسندگان نژادپرست پان‌تركيست در واپسين تكاپو و تقلاي خود براي جبران فقر و حقارت فرهنگي خويش و جبران بي‌بهرگي كامل خود از سوابق و افتخارات تاريخي، اين بار به مصادره‌ي دودمان شاهنشاهي ساساني به سود تركان روي آورده‌اند. اما اين تكاپوي جديد پان‌ترك‌ها نيز حاصلي جز شكست و رسوايي هر چه بيش‌تر نخواهد داشت، چه، مانند هميشه، ادعاهاي خيال‌پردازنه و پوچ آنان مغاير با همه‌ي اسناد و مدارك تاريخي و فرهنگي موجود است و منشأيي جز تخيلات نژادپرستانه‌ي آنان ندارد.
نويسندگان پان‌تركيست با اين ادعا كه هرمزد چهارم (590-579 م.) ساساني مادري ترك‌تبار داشته است، همه‌ي اعضاي اين دودمان را از اردشير پاپكان تا يزدگرد سوم ترك‌تبار ساخته‌ (!) و از اين حقيقت كاملاً غافل مانده‌اند كه برقراري يك يا چند پيوند زناشويي برون‌قومي موجب تغيير و دگرگوني هويت آن قوم/ دودمان نمي‌شود، چرا كه «هويت» مقوله‌اي فرهنگي است و نه نژادي؛ چنان كه تاجيك‌ها با وجود داشتن تفاوت‌هاي به اصطلاح نژادي با ايرانيان خاص‏، به سبب برخورداري از فرهنگ ايراني، همواره ايراني به شمار آمده‌اند؛ و البته آشكار است كه به صرف انجام يافتن چند ازدواج برون‌قومي، ماهيت «نژادي» هيچ قومي نيز دگرگون نمي‌شود. از سوي ديگر، مي‌دانيم كه مادر داريوش دوم هخامنشي (403-423 پ.م.) يك بابلي بوده است (اومستد 1380: 482)، اما به صرف اين موضوع، تاكنون كسي مدعي بابلي‌تبار بودن هخامنشيان نشده است! چنين نمونه‌هايي در تاريخ جهان به فراواني مشاهده مي‌شود.
پان‌ترك‌ها چنين ادعا مي‌كنند كه مادر هرمزد چهارم از هپتاليان بوده و هپتاليان نيز قومي ترك بوده‌اند. اما حقيقت آن است كه در هيچ يك از منابع تاريخي موجود، مادر هرمزد هپتالي دانسته نشده است. در واقع، حدود سال‌هاي 557 – 558 م.، خسرو انوشيروان از غرب، و هم‌زمان با او، خاقان ترك از شرق، به قلم‌رو هپتاليان تاختند و آن را متصرف شدند (فراي 1380: 522؛ رضا 1381: 92) و اساساً ديگر هپتالياني برجاي نبودند تا انوشيروان بخواهد براي برقراري صلح به ازدواج‌هاي مصلحتي و سياسي با شاه‌دخت‌هاي آن تن دهد. از سوي ديگر، ترك‌تبار بودن هپتاليان هرگز ثابت نگرديده است؛ نام «هپتال»، خود واژه‌اي سكايي و به معناي «نيرومند» است (بيلي 1979: 208)، و مشخصه‌هاي فرهنگي و نام شاهان آن نيز غالباً ايراني بوده است (فراي 1380: 58-551؛ آلتهايم و استيل 1382: 35-328). حتا مسعودي (مروج الذهب، ص 258) تصريح مي‌كند كه «هياطله» (= هپتاليان) همان سغديان‌اند كه ميان بخارا و سمرقند اقامت دارند».
طبري (نولدكه 1378: 97-196، 275، 287) بر آن است كه انوشيروان پيش از روي آوردن به هپتاليان، براي تحكيم روابط في مابين، دختر خاقان ترك را گرفته بود و هرمزد (چهارم) نيز حاصل همين پيوند بود. اما آشكار است كه هرمزد در محيطي كاملاً ايراني زاده، باليده، آموزش و پرورش يافته، و سرانجام به شاهي رسيده است و چنان كه از سكه‌هاي وي بر مي‌آيد، مشخصات ريختاري نژاد زرد را نيز نداشته است. پيوندي و رابطه‌ي هرمزد با تركان هرگز نيك و آشتي‌جويانه‌اي نبوده است، چه، در يازدهمين سال پادشاهي او تركان به قلم‌رو شرقي ايران هجوم آوردند و او نيز بهرام چوبينه را براي فرو كوفتن آنان گسيل داشت كه در نهايت، ايرانيان، مهاجمان ترك را در هرات شكست دادند و تارومار كردند (نولدكه 1378: 95-292؛ فراي 1380: 33-532).
بدين ترتيب، تكاپوي جديد پان‌ترك‌ها براي مصادره‌ي يكي ديگر از دودمان‌هاي پادشاهي ايراني، در زماني كه آنان هيچ گونه سندي بر سنگ، گل و چوب و كاغذ براي اثبات ترك‌تبار بودن ايرانيان آذري ندارند، ديگر بار نقش بر آب مي‌گردد و برگي ديگري از دفتر جهالت و شرارت پان‌ترك‌ها ورق مي‌خورد.

كتاب‌نامه
- آلتهايم، فرانتس و استيل، روت 1382: «تاريخ اقتصاد دولت ساساني»، ترجمه‌ي هوشنگ صادقي، انتشارات علمي و فرهنگي
- اومستد، آلبرت 1380: «تاريخ شاهنشاهي هخامنشي»، ترجمه‌ي محمد مقدم، انتشارات اميركبير
- رضا، عنايت‌الله 1381: «ايران و تركان در روزگار ساسانيان»، انتشارات علمي و فرهنگي
- فراي، ريچارد نلسون 1380: «تاريخ باستاني ايران»، ترجمه‌ي مسعود رجب‌نيا، انتشارات علمي و فرهنگي
- «مروج الذهب»، ابوالحسن مسعودي، جلد يكم، ترجمه‌ي ابوالقاسم پاينده، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1344
- نولدكه، تئودور 1378: «تاريخ ايرانيان و عرب‌ها در زمان ساسانيان»، ترجمه‌ي عباس زر‌ياب، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
- Bailey, H. W. 1979, “North Iranian Problems", Bulletin of the School of Oriental and African Studies

۲ نظر: