کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

هخامنش

«هخامنش» (به پارسي باستان: Hakhamanish؛ به ايلامي: Ha.ak.ka.man.nu.ish؛ به يوناني: Achaimenes؛ به معناي: دوست- منش، داراي منش دوستانه) نامي است كه عنوان خاندان سلطنتي پارس - يعني هخامنشي - از آن گرفته شده است. در سنگ‌نوشته‌ي بيستون (I/3) و نيز در تاريخ هردوت (VII/11) هخامنش، پدر چيش‌پيش (Chishpish) و نياي داريوش كبير و خاندان او دانسته شده است. هخامنش اگر شخصيتي تاريخي مي‌بود، مي‌بايست در حدود 675 - 705 پ.م. زيسته باشد [Schmitt, p. 415]؛ اما اين گمان كاملاً ممكن و محتمل است كه «هخامنش» فقط نياي اسطوره‌اي خاندان سلطنتي پارس بوده [Dandamayev, p. 414] كه از جانب داريوش كبير معرفي شده است. با توجه به همين ماهيت اسطوره‌اي هخامنش است كه افلاتون مي‌گويد «هخامنش پسر Perseus پسر Zeus» بوده [Alcibidas 1] و ايليان مي‌نويسد كه «عقابي هخامنش را پرورده بود» [hist. Anim. 12.21]. برخلاف داده‌هاي گسترده‌اي كه مورخان يوناني از Deioces سردودمان فرضي پادشاهي ماد عرضه داشته‌اند (مانند: هردوت I/96-101)، هم‌اينان، هيچ اطلاع خاص و عمده‌اي از هخامنش به عنوان سردودمان خاندان پادشاهي پارس ارائه نكرده‌اند. اين نكته نيز مي‌تواند نشان دهد كه موجوديت هخامنش، متأخر، ناشناخته و بدون سابقه‌ي تاريخي بوده است.
امروزه تعلق فردي به نام هخامنش يا عنوان هخامنشي به خاندان سلطنتي كورش كبير، شديداً مورد نقد و ترديد است. كورش در تبارنامه‌ي خود (Cyrus Cylinder/21) هيچ نامي از «هخامنش» به عنوان نيا و سردودمان خود نمي‌برد [Dandamayev, p. 414] و در هيچ يك از نوشته‌هاي او و حتا پدربزرگ‌اش كورش يكم (كه مهري سلطنتي و به زبان ايلامي است) از عنوان «هخامنشي» سخني نرفته است. داريوش نيز هنگام يادكرد از شاهان «هخامنشي» پيش از خود (Bistun I/2-4) نامي از كورش و كبوجيه نمي‌برد.
از همه‌ي اين نشانه‌ها و اشاره‌ها، مي‌توان چنين گمان برد كه داريوش كبير، عنوان هخامنش- هخامنشي را در مقام سردودمان و نام دودماني خاندان سلطنتي پارس، به ويژه از آن رو مطرح كرده و به خاندان كورش اطلاق نموده است كه دودمان جداگانه و غيرسلطنتي خود را خويشاوند و پيوسته با دودمان شهرياري كورش در پارس نشان و نمايش دهد و دست‌يابي‌اش را به شاهنشاهي پارس در پي قتل برديا (كه فردي شياد و غاصب به نام گئومات معرفي شده بود) مشروع، و مبتني بر حقوق و ميراث خانوادگي [بريان، ص 71-269، 327]. يكي از نمونه‌هاي جالب توجه چنين تلاشي براي هخامنشي ناميدن و نمودن كورش و خاندان‌اش، كتيبه‌هايي است به خط ميخي پارسي باستان در پاسارگاد (CMa,b,c) كه محتواي آن‌ها چنين است: «كورش، شاه بزرگ، يك هخامنشي!» حال آن كه مي‌دانيم خط ميخي پارسي باستان به فرمان داريوش كبير ابداع شده بود و از اين رو منطقي است تصور شود كه اين كتيبه‌ها به دستور داريوش و در جهت برنامه‌هاي تبليغي وي، ساخته شده‌اند [بريان، ص 328].
اما قطعيت چنين نظريه‌اي نيز چيزي از شكوه و عظمت شخصيت و عملكرد داريوش كبير نمي‌كاهد. او كسي بود كه با هوش‌مندي و سياستي استثنايي، در اندك زماني بر همه‌ي بحران‌هاي مشروعيتي و سياسي و نظامي چيره گرديد و ساختار و سامانه‌ي پادشاهي پارس را چنان بازآرايي نمود و استوار ساخت كه تا 230 سال، اين دودمان بي‌هيچ سستي و تزلزل خاصي توانست امنيت و آرامش و توسعه و بالندگي را با قاطعيت و قدرت، بر بخش بزرگي از جهان آن روزگار حاكم سازد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كتاب‌نامه:
- بريان، پي‌ير: «تاريخ امپراتوري هخامنشيان»، ترجمه‌ي مهدي سمسار، انتشارات زرياب، 1378
- Dandamayev, M. A., 1985, "Achaemenes": Encyclopaedia Iranica, vol. 1, London & NeeYork
- Schmitt, R., 1985, "Achaemenid Daynasti": Encyclopaedia Iranica, vol. 1, London & NeeYork

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر