کانون ایرانیان

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

كريم خان زند

در باره ي كريم خان زند اين تنها شاهي كه مردم را به حساب آورده بودو خود را وكيل انان مي دانست زياد شنيده ايد . در باره ي دوران كودكي او و حتي جوانيش آگاهي فراواني در دست نيست اما از آنچه در نوشته هاي ديرين آمده است بر ميآيد كه خاندانش لر و در حواشي ملاير كنوني در حدود پري زندگي مي كرده اند. طايفه زنديه سه طبقه بودند زند هزاره زند گرمسيري و زند بگله كه كريم از گروه سوم بود .
طايفه ی زند در دوران هرج و مرج تصرف ايران به دست افاغنه در نواحي ملاير كنوني قدرتي به هم رساندند و يورشهاي عثمانيان را جلوگيري كرده بودند . نادر از قدرت آنان هراسان بود او زنديان را با خود به خراسان برد(اقبال و پيرنيا ص 739) شخص كريم در سپاه نادر فرمانده بود (موسوی اصفهانی ص 6) پس از قتل نادر اين طايفه به حدود ملاير بازگشت و در نابساماني هاي پس از نادر توانستند سهم مهمي در امنيت منطقه و سركوب يورش عثمانيان به نواحي غرب ايران داشته باشند از متن نوشته هاي مجمل التواريخ بر مي آيد كه كريم اولين شهامت هاي خود را در جنگ با سپاه حاكم همدان از خود نشان داده (ورهرام ص 39) او ضمن پيروزي بر سپاهيان مهدي علي خان و اردلانيان همدان را تصرف كرده مدتي نيز با سپاه عثماني دست و پنجه نرم نمود تا آنكه آوازه او به اصفهان رسيد .
آغاز شهرت

همزمان با پيشرفتهاي كريم خان در غرب ايران ميان ابوالفتح خان و علي مردان خان بر سر تصرف اصفهان درگيري بود . علي مردان خان از كريم دعوت كرد تا به ياري او بيايد و وي را در تصرف اصفهان ياري دهد . اين توفيق حاصل شد و كريم توانست اصفهان را از ابوالفح خان بگيرد و اتحاد معروف سه جانبه ميان اين سه سردار بسته شود آنها يكي از نوادگان بدبخت سلطان حسين را كه ظاهرا در بازار عطار بود را به شاهي گرفتند و كريم سردار سپاه ، ابوالفتح به حكومت اصفهان و علي مردان رياست امور كشوري را بر عهده گرفت .(ورهرام ص 42) از ظواهر بر مي آيد كه چون پايگاه سلسله ي صفوي قوي بود انتخاب صفويان براي شاهي اجتناب ناپذير مي نمود اما پس از مدتي علي مردان خان وعده شكست وشاه بداشت و با انگيزه ي دستگيري كريم خان از اصفهان درآمد . علي مردان به حسن توجه مردمان به كريم خان حسادت مي ورزيد . او كور خوانده بود و از بي باكي كريم خان تا اين اندازه آگاه نبود چون به زودي كريم اورا بركنار و خود حكومت را به دست گرفت . كريم خان كه با قبول پادشاهي شاه اسماعيل سوم خود را وكيل الدوله مي خواند .
در اين زمان مدعيا ن قدرت فراوان بودند محمد حسن خان قاجار ادعاي حكومت داشت و همان شاه اسماعيل سوم را در پناه خود گرفته روز به روز با خود به اين سو و آن سو مي كشاند تا شاهي را براي او گرفته و وي را دست نشانده ي خود سازد. از سوي ديگر آزاد خان افغان مدعي حكومت بود . بازماندگان نادر نيز از سويي خود را شاه ايران مي خواندند و ابدالي ها نيز ادعايي ديگر . كريم خان اكثر اين مدعيان را سركوب كرده و خود در شيراز به حكومت نشست . اين دعواها را در طول حدود 7 سال انجام داد و پس از آن جز شورش ميرمهنا كه در بندر ريگ سر به طغيان برداشته بود تقريبا مشكل داخلي نداشت .
كريم خان از قبول عنوان شاهي پرهيز نمود و به عنوانهاي وكيل الدوله ، وكيل الرعايا و وكيل الخلايق استفاده نمود .( ورهرام ص 120) علت اين نام از آغاز معلوم بود زيرا او خود را وكيل دولت شاه اسماعيل خوانده بود و زماني كه شاه اسماعيل از دست علي مردان خان گريخته و به محمد حسن خان پناه برده بود كريم خان او را مجددا به چنگ آورده و ظاهرا با احترام در قلعه اي او را مراقبت مي نمود از اين رو بقاي وكالت ظاهرا باقي ماند . كريم از شاه خوانده شدن خود طفره مي رفت حتي در نوشته ي روي سكه ي خود بر وكالت خود و حكومت امام عصر عج تاكيد دارد :
شد آفتاب و ماه زر و سيم در جهان از سكه ي امام برحق صاحب زمان
سجع مهر كريمخان هم اين است: يا من هو بمن رجاه كريم ( گلستانه ص 460)
البته برخي به كنايه گفته اند نام ا و با شاه سيلاب مناسب نداشت و كريم شاه كس نديده بوده است و غير آن اما با توجه به شواهد موجود و اخبار حكومتش مي توانيم علت اين گزينش لقب را همان صداقت او بدانيم بنده در خاطر دارم كه استادم مرحوم دكتر نوايي مولف كتاب كريم خان زند هنگامي كه به دعوت اينجانب به ملاير آمده و در جمع دبيران سخن مي راند كريم خان را تنها حاكم ايراني خواند كه براي مردم حساب باز كرده و به آنان توجه داشت.
روابط خارجي ايران در دوران كريم خان
روابط ايران با هند د ر عهد زنديه بسيار دوستانه بود و بيشتر جنبه بازرگاني ، تجاري داشتارتباط ايران با کشورهاي اروپائي و همچنين کشورهاي همسايه از عهد صفويه به بعد به صورت روابط سياسي – بازرگاني صورت مي گرفت . هر يک از دولتهاي اروپائي جهت پيشرفت در اين زمينه ، تلاشهاي زيادي مي کردند . انگليسيها ، هلنديها ، فرانسويها با ايجاد شرکتها و کمپاني هاي شرقي و ساخت دفتر نمايندگي که از زمان صفويان اقدام به اين کار کرده بودند ،موقعيت شناسي كرده و
جاي پاي خود را در امر تجارت و بازرگاني محکم کرده بودند.
روابط ايران با کشورهاي همسايه عثماني و روس بيشتر داراي جنبه هاي سياسي و نظامي بود تا بازرگاني و تجارتي. کریم خان در تجارت با انگلیس هم بسیار هوشیار بود به گونه ای که به بازرگانان ایرانی دستور داد تا کالاهای خارجی را با پول نقد - به عبارت دیگر طلا - معامله نکنند و تا می توانند در مقابل کالاهای خارجی، کالاهای ایرانی بفروشند. كريم خان به نماينده ي انگليس گفته بود انگليس نمي تواند ايران را مانند هندوستان به چنگ آورد .( ورهرام ص 202 ) کریم خان با دستور قیمت های ثابت اجناس در داخل جهت بالا بردن قدرت خرید مردم و حفظ امنیت در ایران و به ویژه خلیج فارس توانست اعتماد بازرگانان خارجی را جلب کرده و از جایگاهی قابل قبول، قراردادهایی اقتصادی را با آنها به ویژه کشور انگلستان تنظیم کند تا جایی که در این دوره صادرات ایران نیز دوره ای طلایی را تجربه کرد. و بالابلندتر از بسیاری از پادشاهان به ایران زمین خدمت کرد.
اقدامات عمراني وكيل الرعايا
وقتي سخن از اقدامات عمراني كريم خان مي شود نا خود آگاه نام مجموعه ي وكيل شيراز به خاطر ما مي رسد واقعيت هم جز اين نيست بايد بپذيريم اين شاه رعيت نواز عمده ي اقدامات عمراني خود را در شيراز انجام داد و در جاي ديگري از كشور از بناهاي دوران زند خبري نداريم . كريم خان جهت ايجاد رونق در كشور مالياتهارا كاهش داد و شبكه هاي آبياري را احيا نمود او با نمايندگان پيشه وران در مورد اندازه ي ماليات آنان مشورت مي كرد و صنعتگراني را كه نادر از هند با خود آورده بود به شيراز منتقل كرده و براي انان كارگاهها داير نمود او رشوه خواري را قطع نمود و با اين اقدامات زمينه ي رونق را فراهم كرد .
وقتي كريمخان شيراز را به پايتختي برگزيد ارگ و ساختمانهايي در آن بنا نمود ديوار بزرگي بر گرد شهر كشيد و شش دروازه براي شهردرست كرد . جالب توجه آن است كه وقتي كريمخان دسته هاي كارگر را به كار ساخت ديوار يا صاف كردن زمينها مي گماشت دسته هاي نوازنده را نيز براي آنان مامور مي كرد تا بنوازند و از خستگي كار جلوگيري كنند . در داخل شهر شيراز بناهاي مهم بازار و حمام وكيل و مسجد را ساخت و كف خيابانها را سنگفرش نمود و در دوسوي خيابان جوي آب روان كنند اين اقدامات سبب رونق شهرنشيني در ايران شد . (سلطان زاده ص 136)
پايان كار زنديه
در مورد كريم خان در كنار رعيت نوازي و دادگريش قساوتها هم نوشته اند و نيز برخي از مورخان او را به سادگي بيش از حد در حكومت متهم ساخته اند (كاسب ص 538) اما هرگز باعث نشده تا شهرت او مخدوش شود .با مرگ كريم خان در سال 1293ق /1158ش زنديان بر يكديگر تاختند تا آنجا كه جنازه ي كريم سه روز بر زمين بود (پير نيا و اقبال ص 538) بزرگان زنديه بر سر حكومت دعواها كردند و اين در هنگامه اي بود كه آغا محمد خان سخت كوشانه به دنبال انتقام و بهره گرفتن از اين آب گل آلوده بود و بالاخره پس از سالها كلانتر شيراز هم صلاح كار در آن ديد كه از هرج و مرج در رفته و دروازه بر رقيب بگشاد كه گشود قجر به جاي زنديه آمد و كاش نيامده بود.
آغا محمد خان از شدت بغضي كه از كريمخان داشت دستور داد تا استخوانهاي كريمخان را از گور بدر آورده و در راهروي كاخ آغامحمد خان در تهران دفن كنند تا هميشه از روي استخوانهاي او به محل كار رود . ظاهرا بعد ها در دوران فتحعلي شاه تسامحي برقرار شد و از آنجا كه يكي از زنان فتحعلي شاه از طايفه زند بود اجازه داد تا استخوانهاي كريمخان را به كربلا ببرند . به ياد دارم در آن سالهايي كه در ملاير بودم برخي مدعي بودند كه استخوانها تا ملاير آمده و در باغي در اطراف ملاير دفن شده اما در شيراز هم آرامگاهي بر روي قبر اصلي و نخستين بنا كردند كه به كلاه فرنگي خوانده شده . اكنون شيرازيان در بزرگداشت اين شاه رعيت نواز كنگره ها بر پا كرده و در صدد نام گذاري روزي به نام كريمخانند كه نام شيراز با او وابسته است و اين همه اقتضا مي كند تا ملايريان هم ارج نام او را داشته و بزرگي او و ساير بزرگانشان را براي نسلهاي حاضر و بعد بشناسانند در همه ي سالهايي كه در ملاير بودم چيزي به اين اندازه مرا نمي آزرد كه تهرانيان نام كريمخان زنده نگه داشتند اما در ملاير نام كريمخان را بر سر هيچ كوي و برزني نديدم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر