کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

قوم آسياني

Asii يا Asiani عنوان مردمان كهن بيابان‌گردي از آسياي مركزي است كه حدود 130 پ.م.، به فرمان‌روايي يوناني بر باكتريا (Bactria) پايان دادند. به نوشته‌ي استرابو، Geography 11.8.2 (اگر روايت دست‌نويس موثق باشد)، باكتريا (Bactriane) را چهار قومي كه از كشور شمال سيحون آمده بودند، از كف يونانيان ربودند: Asioi، Pasianoi، Tochario، و Sakarauloi. "پُمپيوس ترُگوس" (Prologus 41 of the Historiae Philippicae) فتح باكتريا را تنها به دو قوم Saraucae و Asiani نسبت مي‌دهد؛ اما بعداً Tochari ها نيز ياد مي‌شوند. ترگوس (Prologus 42) به ضميمه‌اي نيز درباره‌ي reges Tocharorum Asiani interitusque saraucarum اشاره مي‌كند. وي در آن نوشته، يا رويدادي را گزارش داده ("كه آسياني‌ها شاهان تخاري شدند، و اين كه Saraucae نابود شد")، يا چه بسا اين گونه در نظر داشته و گفته است كه آسياني‌ها دودمان يا طبقه‌‌ي حاكم تخاري‌ها در زمان فتح باكتريا بودند. مطابقت Asioiي استرابو و Asianiي ترگوس آشكار است: اين دو اصطلاح به ترتيب، اسم اصلي و يك تركيب وصفي ايراني را با -ana-* نشان مي‌دهند. نه Asiani و نه Saraucae در گزينه‌ي ژوستين (Justin) از تاريخ (Historiae) ترگوس ياد شده‌اند. به نوشته‌ي ژوستن (Epitome 42)، فرهاد (Phraates) دوم، شاه پارتي (127-7/138 پ.م.)، گروه‌هاي سكايي را به نبرد خويش عليه آنتيخوس (Antiochus) هفتم در حدود 130 پ.م. فراخواند؛ در پي شكست آنتيخوس، سكاها پارت را تاراج و ويران ساختند و فرهاد را كشتند (127 پ.م.). ميان اين رويدادها و سقوط باكترياي يوناني، ارتباط آشكاري موجود است؛ چون هر دو مورد افزايش فشار بيابان‌گردان سكا (Saka/Scythian)ي فراسوي سيحون را آشكار و روشن مي‌سازند. تصور مي‌شود كه استرابو و ترگوس هر دو، اين آگاهي‌ها را از كتاب Parthicaي آپولودورس آرتميتايي (Apollodorus of Artemita) فراهم آورده‌اند، كسي كه از سكاهاي آسياي مركزي به واسطه‌ي مشاهدات و تجربيات شخص خود، آگاهي داشت.
اطلاعات اندك و نارساي مورخان كهن يوناني را منابع چيني روشن مي‌سازند. در ميان حدود سال‌هاي 174 و 160 پ.م.، Hsiung-nu (هون‌ها؟)ي شمال چين، گروه‌هاي قبيله‌اي Yueh-chih و رمه‌هاي آنان را از ماندگاه‌هاي‌شان در استان Kansuي چين منهزم ساختند. بزرگ‌ترين بخش از گروه ياد شده، به سوي مغرب، به سغد و باكتريا مهاجرت كردند و فرمان‌روايي يوناني آن جا را برانداختند (حدود 130 پ.م.). هر چند تلفيق منابع چيني و غربي دشواري‌هايي را فراهم مي‌آورد، اما مطابقت Yueh-chih [منابع چيني] با Tochari، Asii و غيره‌ي [منابع غربي] محقق است.
در نهايت، بخشي از آسي‌ها، دورتر، به سوي مغرب، به داخل دشت‌هاي Ponto-Caspian حركت كردند و در آن جا گروهي فرعي از، يا در آميخته با، Alanها (كه براي نخستين بار در سده‌ي يكم ميلادي در منابع كهن ياد شده‌اند) را تشكيل دادند. در كتاب بطلميوس، Asaioi از زمره‌ي قبايل سرمتي (Sarmatian) ساكن در پيرامون رود Don ياد مي‌شود (Geography 5.9.16)؛ در همان منبع (6.14.10)، گفته مي شود كه Asiotai (تركيب اين نام، بي‌گمان يك اسم جمع سكايي را با *-t(a) نشان مي‌دهد) در شمال درياي كاسپين (مازندران) مي زيستند. در كتاب پليني (Pliny)، تاريخ طبيعي6/50، Astacae/Astocaeهاي مرموز، از زمره‌ي مردمان معروف زينده در فراسوي سيحون ياد مي‌شوند. اگر تصحيح اين نام به Asiotae، بنا به اظهار و عقيده‌ي Josephus Barbarus (سده‌ي 15م.)، پذيرفته باشد، حضور قبايل As در شرق درياي كاسپين در اوايل عصر مسيحي، به واسطه‌ي منابع ما تأييد و اثبات مي‌گردد.
در منابع ميانه‌ي غربي، نام‌هاي As و Alani به فراواني، به صورت مترادف به كار مي‌روند. "ژوسفوس بارباروس" مي‌گويد كه آلان‌ها خود را As مي‌خواندند. اين موضوع، مطابقت مي‌كند با تداول روسي كهن كه در آن، yasi (به صورت جمع، با يك y نيم‌واكه‌ي اسلاوي) نام عمومي آلان‌هاست. نام jasz در زبان مجاري (Hungarian)، كه از زبان اسلاوي اقتباس گرديده، براي اشاره به آلان‌هايي كه در مجارستان سده‌ي سيزدهم سكونت داشتند، به كار مي‌رفت. در گرجستان به آلان‌ها، و به بازماندگان متأخرترشان، اوست‌ها (Osset)، با عنوان Os (گرجي كهن: Ovs)، و به كشورشان با عنوان O(v)seti، كه بر Osetiyaي روسي جديد مبتني است، عطف و اشاره مي‌گردد. از سوي ديگر، امپراتور يوناني‌تبار "كنستانتين پُرفورُگنيتوس" (سده‌ي دهم م.) در كتاب تشريفات خويش (De Ceremoniis 2.48)، ميان Azia، يكي از شاهزاده‌نشين‌هاي شمال قفقاز كه اميري محلي (archontes) بر آن فرمان مي‌راند، و Alania، پادشاهي‌اي كه حاكمي تك‌سالار (exousiastes) در آن فرمان‌روايي مي‌كرد، تفاوت مي‌گذارد. تنها به واسطه‌ي منابع يوناني و لاتيني، تعيين حدود اين دو اصطلاح به دشواري ممكن است.
واژه‌ي Asi در زبان اوستي نو به يك شكل كهن‌تر -Asya* دلالت مي‌كند؛ پيوند و ارتباط اوليه‌ي آن با واژه‌ي ايراني كهن -asu (آسو) امكان‌پذير است، اما به سختي اثبات شدني است. تطبيق و برابرسازي نام‌هاي Asii و مانند آن با نام‌هاي قومي سكايي- سرمتي (Scytho-Sarmatian) مانند Arsi، Aorsi، Yazyges، فاقد اسناد زبان‌شناختي و نيز تاريخي است. *

* F. Thordarson, "Asii": Encyclopaedia Iranica, vol. 2, 1987, pp. 764-765

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر