کانون ایرانیان

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

وضعيت دمكراسي در زادروز افلاتون - نگاهي کوتاه به انديشه هاي افلاتون

امروز زادروز افلاتون انديشمند بزرگ يونان باستان است كه 21 ماه مه سال 427 پيش از ميلاد به دنيا آمده بود. انديشه هاي افلاطون به ويژه در زمينه دمكراسي، بيش از هر فيلسوف عهد باستان در شكل گرفتن افكار انديشمندان قرون جديد و معاصر نفوذ داشته است. گرچه نتيجه انتخابات چند دهه اخير در كشورهاي مختلف، انديشمندان معاصر را بر آن داشته است كه بگويند مشاركت و شناخت، اراده و آزادي عمل راي دهندگان در تمرين دمكراسي اصيل (حكومت مردم) و در نتيجه تحقق آن به معناي واقعي كلمه، حتي در كشورهاي بسيار پيشرفته هم آن طور كه بايد، عملي نشده است.
به نظر اين انديشمندان، عوام الناس قبلا و وسيعا بايد آموزش دمكراسي ببينند و با فلسفه انتخاب نماينده از جانب خود عميقا آشنا شوند و با تمام وجود و علاقه و احساس مسئوليت در انتخابات مشاركت كنند.
بسياري از اين انديشمندان خواستار تجديد نظر در روش هاي تمرين دمكراسي و بازسازي ابزارهاي مربوط شده اند و گفته اند كه وضعيت دمكراسي سال به سال نمايشي تر و ظاهري مي شود زيرا كه احزاب برپايه منافع اشخاص ايجاد و يا تغيير شكل مي دهند، رسانه ها هرچه بيشتر تجاري و محل كسب درآمد شده اند و طبقه کوچکي از مردم با استفاده از بي اعتنايي و غفلت توده ها نسبت به فرضيه ها و اصول دمكراسي كه «انتخاب بهتر ها و داوطلبان صميمي خدمت به جامعه خود و بشريت» است دارد به صورت «مشتاقان حكومت كردن بر ديگران، سلاطين كوچولو، رؤساي مادام العمر و ...» ايجاد مي شود كه پس از ريشه گرفتن آن، تصحيح وضعيت با راههاي متعارف امكان پذير نخواهد بود. تجديد انتخاب مكرر همان نمايندگان، خريد تمايل مردم به نامزد مورد نظر با آگهي و اعلان و هزينه كردن پول (تبليغات)، نبود منطق انتخاباتي و ... از جمله اين مسائل و انحراف از اصول و تعاريف دمكراسي است. دولت و اصحاب فرضيه دمكراسي و مصلحين بايد چشم و گوش راي دهندگان براي گزينش هرچه بهتر و دقيقتر را باز كنند. متدهاي دمكراسي در هر جامعه بايد برپايه شرايط و روانشناسي آن جامعه باشد. بنابراين تا صدها سال ديگر هم نمي شود يك الگوي دمكراسي براي همه جوامع بشر در نظر گرفت و به اجرا درآورد.
به نظر اين انديشمندان، دمكراسي افلاتون را در جوامع كوچك (روستاها، شهرهاي كم جمعيت و كوي و برزن شهرهاي بزرگتر) مي توان به صورتي دقيقتر پياده كرد و در اصل هم، فرضيه افلاتون براي شهر آتن آن زمان طراحي شده بود كه نفوس چنداني نداشت. بنابراين، عملي ترين راه انتخابات، فعلا بايد به صورت هرم دمكراسي (شبيه به روش ساويت ها در روسيه پس از انقلاب 1917، ولي نه ظاهري بلكه واقعي) باشد.
افلاتون شاگرد سقراط و معلم ارسطو و بنيادگذار آكادمي (مدرسه علوم، فلسفه و ادبيات) بود. آثار او به صورت گفت و شنود (مناظره) است كه معروفترينشان «جمهوري» است و همچنين «پوزش» و «ذات عدالت».
افلاتون در سال 399 پيش از ميلاد شاهد خودكشي آموزگارش سقراط به حكم دادگاه آتن (محكمه خلق) بود و در اين باره نوشته است كه سقراط پيشنهاد فرار از آتن را رد كرد و به حكم دادگاه كه مي دانست درست نبوده تسليم شد و جام زهر را نوشيد تا احترام به قوه قضايي كه حفظ حقوق مردم و امنيت و آرامش آنان برعهده آن است محفوظ بماند. اين نظر افلاتون كه سران دولتها بايد فيلسوف باشند و يا فلسفه بدانند و نيز نخبگان داراي يكي از اين سه خصلت؛ هوشمندي (آگاه)، دليري (شجاع) و زور بازو (نيروي جسماني، هدف: آگاه از فنون رزم بوده است) بايد باشند تا كنون در هيچ تفسيري رد نشده اند. وي برجستگان يك ملت را دو گروه كرده است: مردان (افراد) عمل و مردان فكر، كه جامعه بايد از هر فرد در جاي خود استفاده كند و اگر هر دو شرط در يك و يا چندين فرد يك جامعه جمع باشد، كه خوشا به حال آن جامعه. افلاتون روي مديريت شايسته و استفاده بهينه يك جامعه از دانش، استعداد، لياقت و مهارت اعضاي خود تاكيد و سفارش بسيار كرده است.
افلاتون (Plato پليتو، كه پلاتون در زبان يوناني به معناي چهار شانه است، بنابراين نام دوران كودكي او بايد چيز ديگري باشد) در 74 سالگي در سال 347 پيش از ميلاد درگذشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر