کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

رونالد ريگن و تفسير رسانه ها پس از درگذشت او

رسانه ها در تفسير و تحليلهاي خود درباره رونالد ريگن چهلمين رئيس جمهوري آمريكا كه پنجم ژوئن 2004 پس از ده سال دست و پنجه نرم كردن با بيماري فراموشي ( آلزايمر ) و از ازدست دادن حافظه اش در 93 سالگي در گذشت به چند نكته توجه كرده اند:
ـ انتخاب شدن در 69 سالگي به رياست جمهوري كه آغاز حكومت در چنين سني در تاريخ آمريكا سابقه نداشت و به علاوه، بيش از هر رئيس جمهور ديگر آمريكا عمر كرد.
شهرت او عمدتا نتيجه بازي وي در 50 فيلم سينمايي بود كه در ذهن آمريكائيان شخصيت خاصي ( همرديف قهرمان ) از او ساخته بود و شيوائي و زيبايي كلامش كه نتيجه تجربه گويندگي در راديو بود.
ـ «ريگانوميك» يعني اقتصاد به شيوه ريگن. اقتصاد ريگاني كه منجر به ثروتمندتر كردن عده كمي شد و ثروتمندان آمريكا را آزمندتركرد در دو ـ سه سال اخير از سر گرفته شده است. ريگانوميكس كه نوعي « ساپلاي اكونوميك » است برپايه كاهش ماليات ها ( كه به سود دارندگان درآمد بالا تمام مي شود) و افزايش سرسام آور هزينه هاي نظامي قرار دارد. اين نوع اقتصاد باعث افزايش اشتغال و پيدايش كار مي شود ولي كشور را دچار كسر بودجه و گرفتن وام ( در آمريكا فروش اوراق قرضه به بهره قابل ملاحظه و تضمين شده ) مي كند. دولت آمريكا در پايان حكومت هشت ساله ريگن داراي سه تريليون دلار بدهكاري بود.
ـ فروپاشي شوروي بدون شليك يك گلوله. ريگن با روش اقتصادي خود و تقويت خارق العاده بنيه نظامي آمريكا و اجراي طرح پرهزينه جنگ ستارگان ( مقابله با حملات اتمي فضايي احتمالي ) و ملاقاتهاي پي در پي با گورباچف به او فهماند كه شوروي با اقتصاد ضعيفي كه دارد نخواهد توانست براي مدتي طولاني به رقابت تسليحاتي با امريكا ادامه دهد و بهتر است ( با گرفتن امتيازهايي ) از اين رقابت دست بردارد كه گورباچف فريب خورد و با كوتاه آمدن در رقابت، ديگر نتوانست كنترل را حفظ كند و بلوك شرق از ميان رفت و شوروي فروپاشيد ، بدون اين كه امتياز هاي وعده داده شده از سوي ريگن، به آن داده شود!. ريگن همچنين با شكست هاي رواني كه به بلوك شرق وارد ساخت ، امريكا را به صورت محيطي دلچسب براي مهاجرت مغزهاي ساير كشورها درآورد.
ـ تقويت پيترياتيسم امريكايي( معادل ناسيوليسم يا ملت گرايي در كشورهاي ديگر. چون آمريكا يك مهاجرنشين و مركب از مردمي با مليت هاي مختلف است، به جاي ناسيوناليسم واژه «كشور دوستي» كه همان پيترياتيسم است بكار برده مي شود). ريگن پيترياتيسم آمريكايي را كه پس از جنگهاي كره و ويتنام به حداقل رسيده بود زنده و تقويت كرد. پيترياتيسم آمريكايي پس از ريگن باقي ماند و شكست كمونيسم نيم بند شوروي و به صورت تنها ابر قدرت درآمدن آمريكا و تبليغات وسيعي كه روزانه برايش شده مانع كاهش نيروي آن گرديده كه اينك با گسترش اتحاديه اروپا و راه مستقل در پيش گرفتن آن ، مقاومت مسلحانه عراقي ها ، احتمال دستيابي چند كشور ديگر به سلاحهاي موشكي ـ اتمي ، ظهور قدرت چين و رو به ضعف نهادن اقتصاد آمريكا دارد از نيروي آن مي كاهد. جورج بوش دوم بر همين پيترياتيسم آمريكايي باقي مانده از زمان ريگن سوار شد و بدون كسب مجوز از سازمان ملل به عراق مستقل حمله برد و آنجا را متصرف شد.
ـ بعضي كارهاي ريگن تمايل او به ماكياوليسم را نشان مي دهد زيرا كه پس از انتخاب شدن به رياست اتحاديه بازيگران سينما و ورود به عالم سياست؛ حزب خود را تغيير داد، حزب دمكرات را رها ساخت و به حزب جمهوريخواه پيوست. ديده شده بود كه براي رسيدن به هدف، قوانين را ناديده مي گيرد و نمونه اش در قضيه « ايران ـ كنترا » بود كه متهم شد قانون مصوب كنگره را نقض كرده بود و ....
ـ پس از مشورت با رمال و ستاره خوان( استرالوجر ) تصميمات مهم را اتخاذ مي كرد و اين امر مورد تاييد همسر او و نيز رئيس دفترش قرار گرفته است. مخالفانش بي باكي او را در اتخاذ تصميمات سياسي مهم را به همين حساب ( راه دادن ستاره ها ! ) گذارده اند. «استرالوجر» او بانويي بود كه در سانفرانسيسكو زندگي مي كرد و گاهي هم به كاخ سفيد دعوت مي شد.
روزنامه ها ششم ژوئن 2004 اظهارات معمر قذافي را منتشر كرده بودند كه گفته بود از اين جهت متاسف است كه ريگن پيش از محاكمه به اتهام حمله هوايي بدون دليل مورخ 15 آوريل 1986 به شهرهاي ليبي كه منجر به قتل و جرح دهها تن از جمله دختر او شد هوش و حافظه خود را از دست داد و درگذشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر