کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

مـغـول

موقعيت نا مساعد اقتصادي، ازدياد نفوس و بدي آب و هوا،‌ آسياي مركزي را همواره به مهاجرت وامي داشته و اين حركتها در دو جهت صورت مي گرفته است: اول، مهاجرت به جنوب كه باعث تشكيل دولتهاي مختلف در چين گرديد. دوم، مهاجرت به غرب كه در دو سوي شمال و جنوب درياي خزر انجام مي شد .

راه شمال خزر هميشه مورد استفاده اقوام آسياي مركزي در طول تاريخ بوده است، ولي راه جنوب خزر، ‌به سبب وجود حكومتهاي مقتدر ايراني، تا انقراض ساسانيان به دست عربها، ‌مسدود ماند. با گسترش تدريجي اسلام در اين قلمرو و قبول آن به وسيله همين اقوام ،‌راه جنوب خزر نيز براي ورود آنان گشوده شد .

اقتصاد شباني حاكم بر اين نواحي ، ضعيف شدن حاكميتهاي مراكز تمدن ، گسترش كشاورزي و محاصره شدن صحرانشينان ، راهي براي آنان جز حركت به سوي مراكز تمدن و ثروت باقي نگذاشت . علت سياسي نيز در حملات صحرانشينان موثر بوده ، ولي نياز اقتصادي عامل اصلي حركتها بوده است. اين حملات تا قرن شانزدهم ميلادي ادامه داشت ، اما بعد از آن ديگر صورت نگرفت . زيرا با پيدايش اسلحه آتشين ، مراكز تمدن قدرت يافتند و تقريبا به عمر حاكميت صحرانشينان در تاريخ خاتمه دادند .



مشكلات زندگي، صحرانشينان را مجبور مي كرد كه از راههاي ديگري نيز شكل زندگي خود را بهبود بخشند و تجارت، يكي از راههاي مهم كسب در آمد براي همين اقوام بوده است . راه ابريشم درآمد قابل توجهي براي صحرانشينان تامين مي كرد . اين درآمد ،‌ تنها صرف تامين امنيت و راحتي كاروانها نمي شد، بلكه محافظت از كاروانها در طول راهها هم به عهده صحرانشينان بود .

چنگيز در اوايل قرن سيزدهم ميلادي (هفتم هجري قمري) اتحاد قبيله اي خود را تكميل و امنيت راههاي تجاري قلمرو خود را تامين نمود. سپس براي تامين اقتصاد قبايل زير فرمان خود حركت را آغاز كرد. حملات اوليه چنگيز به كشور چين بود كه با سقوط پكن (خانباليق) پايان يافت. وي ادامه تسخير چين را به عهده امراء و جانشينان خود گذاشت و متوجه غرب گرديد. چنگيز براي گشودن راه ارتباط تجاري غرب كه براي اقوام آسياي مركزي نقش حياتي داشت با ايجاد روابطه با خوارزمشاهيان در صدد گشودن اين راهها برآمد. ولي ، عملكرد نادرست خوارزمشاهيان باعث حملات زود رس مغول به دنياي غرب گرديد .

حملات مغول ( همانند ساير اقوام آسياي مركزي ) در دو سوي شمال و جنوب خزر دنبال شد. در حملات اوليه مغول ، خراسان ويران گرديد. حملات بعدي مغول در زمان جانشينان چنگيز دنبال شد. پس از نابودي آخرين مقاومت خوارزمشاهيان و تصرف نواحي قفقاز، ارمنستان و گرجستان، به آناتولي توجه شد. مغولان در نبرد مشهور "كوسه داغ" در 14 محرم سال 641 ه.ق. پس از شكست دادن سلجوقيان آناتولي به استقلال آنان خاتمه دادند . سلجوقيان آناتولي ، از اين تاريخ تا متلاشي شدن كامل آنان در اوايل قرن هشتم هجري ، تنها توانستند به صورت يك حكومت تابع به موجوديت خود ادامه دهند .

حمله به روسيه نيز به فرماندهي با تو – فرزند جوجي – از سال 627 تا 640 ه.ق. ادامه يافت . بدين ترتيب ،‌از رودخانه ايرتيش تا كوههاي كارپات زير نفوذ اولوس جوجي در آمد .

امراي مغول در راس قواي نظامي خود ، دشتهاي مغان واران را در مسير سفلاي رودخانه ارس وكورا اقامتگاه قرار دادند ، زيرا تامين علوفه در اين قلمرو از ساير نقاط مناسبتر بود. به همين سبب ، ايلخانان نيز پس از مستقر شدن در ايران در اين منطقه اقامت گزيدند و از همين مرغزاران شمال شرقي آذربايجان بود كه مدت يك قرن بر ايران حكمراني نمودند .

با مرگ اوگتاي – جانشين چنگيز – كشور گشايي مغول عملا متوقف شده بود. با بركناري فرزندان اوگتاي و قدرت يافتن فرزندان تولي به كمك فرزندان جوجي ، منكو فرزند تولي به مقام خاني برگزيده شد. منكو در قوريلتاي ( مجلس مشورتي ) سال 651 ه.ق. در كنار " اونون " تصميم گرفت كه يكي از برادرانش ( موسوم به قوييلاي ) را مامور فتح بقيه چين كند و برادر ديگرش ،‌ هولاكو ،‌ را به ايران بفرستد تا پس از فتح مراكز اسماعيليه و بغداد، كه دو كانون سياسي و مذهبي خطر ساز براي حاكميت مغولان بودند، به خصوص اسماعيليه كه به علت در دست داشتن قلاع مستحكم در مسير راههاي تجاري، امنيت راهها را مختل كرده بودند، فتوحات مغول را در بين النهرين و سوريه دنبال كند. خانهاي آسياي مركزي – تا استقرار ايلخانان در ايران – مركزي براي اداره امور خراسان و مازندران داير نموده بودند ( طوس ) . از اين كانون بود كه دولتمردان ايراني نظير خاندان جويني با استفاده از عدم آگاهي مغولان به مملكت داري، وارد دستگاه مغولان شدند .

هولاكو با ورود به ايران، در سال 654 ه.ق. (1256 م.) مراكز اسماعيليه و در سال 656 ه.ق. (1258 م.) بغداد را تصرف نمود و در ادامه پيشروي خود به سوي غرب، وارد سوريه گرديد. پس از تصرف شهرهاي حلب و دمشق در سال 658 ه.ق. در محلي به نام "عين جالوت" از سلاطين مماليك مصر، كه پس از سقوط بغداد به بزرگترين كانون سياسي – مذهبي مسلمانان تبديل شده بودند، شكست خورد. پس از اين نبرد، حدود قلمرو هلاكو با مماليك روشن گرديد . سوريه و فلسطين در دست مماليك باقي ماند و ساحل غربي رود خانه فرات مرز طرفين را تشكيل داد.

مغولان ايران به علت تابعيت خود نسبت به خان بزرگ مغول ، نام ايلخان ( تابع خان ) بر خود گذشتند . به دليل محصور شدن ايلخانان در مشرق به وسيله اولاد جغتاي در مرزهاي ماوراء النهر و تركستان شرقي و غربي كه رودخانه جيحون ( آمودريا )‌ هميشه سرحد بين متصرفات اين دو خانوادگي بود و از طرف جنوب شرقي به رود سند و پنجاب كه در زمان چنگيزخان به تصرف مغولان درآمده بود ، و از سوي شمال غربي به قفقاز و مرزهاي در بند كه توسط فرزندان جوجي اداره مي شد . ادامه پيشروي آنان براي گشودن قلمرو جديد و برقراري راه ارتباطي شرق دور با شرق مديترانه غير ممكن گرديد . ولي ، مرزهاي اولاد چنگيز با هيچ معاهده اي مشخص نشده بود و با وجود تقسيماتي كه خود چنگيز انجام داد ، حكومت گسترده او تنها به عنوان دولتي شمرده مي شد كه از نظر قانون صحرانشينان ، سهم تمام اولادخان بود .

عدم موفقيت مغولان در مقابل مماليك ، نزديكي آنان را به دنياي مسيحيت كه از قرنها قبل در ميان مغولان نفوذ كرده بودند (چنانكه بسياري از زنان خانها از قبايل مسيحي مغول وترك بودند) مهيا ساخت. دنياي مسيحيت نيز به علت شكست در مقابل مماليك و از دست دادن شهرهاي شرق مديترانه در جنگهاي صليبي – به علت وجود دشمن مشترك – به مغولان نزديك شد. مكاتبات دنياي غرب با مغولان و اعزام مداوم سفرا به دربار يكديگر در ادامه اين سياست بود كه در زمان جانشينان هولاكو نيز (حتي پس از قبول اسلام)‌ همواره ادامه يافت . اما به علت نبودن اتحاد ميان دول اروپايي و ضعيف شدن ايلخانان همكاري فرزندان جوجي با مماليك و حملات فرزندان جغتاي از شرق (به خصوص پس از اسلام آوردن فرزندان جوجي و جغتاي) سياست ايلخانان با شكست مواجه شد .

احاطه شدن ايلخانان به وسيله دنياي اسلام متوقف شدن حركت آنان و بروز مشكلات اقتصادي ايشان را مجبور به قبول اسلام و انجام بعضي از اصلاحات اقتصادي ، اجتماعي و تجاري نمود . اين دگرگوني باعث برچيده شدن رسوم قبلي مغولان گرديد . حتي غازان نيز پس از قبول اسلام نام " محمود را انتخاب كرد و عناوين خانهاي بزرگ را از سكه ها حذف و خود را از تابعيت آنان رها ساخت . تسامح ديني مغولان سقوط بغداد وجود دولتمردان بزرگ ايران در دربار مغول وجود دانشمنداني كه در كانونهاي امن از حملات مغول جان سالم به دربرده بودند ،‌بالاخره ،‌علاقه مغولان به بعضي از علوم نظير نجوم طب و تاريخ نگاري زمينه رشد اين دانشها را در زمان ايلخانان مهيا ساخت .

اين امر تا آنجا قوت يافت كه بزرگترين رصد خانه عالم اسلامي در زمان هولاكو در مراغه احداث گرديد . همچنين ،‌با ارزش ترين كتب تاريخي ،‌در زمان مغول نوشته شده . قبول اسلام و جذب شدن مغولان در فرهنگ برتر ايراني تمايل آنان را به تشيع بيشتر نمود . قبول تشيع از طرف اولجايتو و احداث بناهاي با عظمتي در شهرهاي مراغه تبريز و سلطانيه باعث فراموشي تدريجي آداب و رسوم مغولي و شروع پيوستگي تركان و مغولان و يكي شدن ايشان در ايران گرديد .

ضعيف شدن حاكميت مغول و شورش امراي ترك و مغول در آناتولي و سركوبي آنان همچنين مهاجرت بي وقفه تركان به آناتولي كه پس از نبرد ملازگرد ( 1071 ه.ق. ) آغاز شده بود و همواره ادامه داشت و زمينه حملات بعدي آنان را به دنياي مسيحيت فراهم ساخت .

حاكميت نيرومند ايلخانان با آمدن هولاكو به ايران آغاز شد و مرگ ابو سعيد ،‌ فرزند اولجايتو در سال 736 ه.ق. به پايان رسيد . در زمان آخرين ايلخان ، مملكت با جنگهاي داخلي تهديد مي شد . جواني و بي تجربگي ابو سعيد و شكل گيري حكومتهاي مقتدر محلي كه پس از واگذاري اراضي به امرا و حكام قدرت گرفته بودند و عدم نياز به قدرت مركزي و همچنين به طريقتهاي مختلف امكان فعاليت داد . از اين تاريخ دو خاندان خويشاوند امير چوپان در تبريز و آل جلاير در بغداد قدرت گرفتند و شروع به مبارزه نمودند. همچنين با اينكه بسياري از شاهزادگان مغول و شاهزاده خانمي هم به عنوان خان از طرف امراي مقتدر به حكومت رسيدند اما حكومت ايلخانان عملا" به پايان خود رسيده بود . قلمروهاي دور از مركز نظير آسياي صغير ارمنستان گرجستان و هرات از حكومت مغول جدا شدند .

حكومتهاي محلي زيادي در ايران قدرت را به دست گرفتند . آذربايجان مورد حمله آلتين اردو ( اردوي زرين )‌قرار گرفت . ايران نيز در درگيريهاي حكومتهاي محلي ، با مشكلات زيادي مواجه شد . تمايلات گريز از مركز زمينداران بزرگ و مبارزه آنان باب يكديگر به منظور كسب قدرت و گسترش نهضتهاي مردمي منجر به سقوط كامل ايلخانان در سال 754 ه.ق. گرديد . ارزيابي عواقب و نتايج حملات مغول در سه مرحله به طور اختصار بيان مي شود :

مرحله اول ( از سال 617 تا 689 ه.ق. ): انحطاط عظيم اقتصاد ايران تقليل مساحت اراضي مزروعي، مهاجرت توده ها، سقوط زندگي شهري، تجديد ‌تقسيم اراضي ، رشد دامداري و گرايش به سوي اقتصاد طبيعي .

مرحله دوم ( از سال 694 تا سال 726 ه.ق. ) : رونق كشاورزي بر اثر اصلاحات غازان خان و جانشينانش ،‌تثبيت ميزان ماليات ، پذيرفتن سنن ايراني ، گسترش اراضي خصوصي به زيان اراضي دولتي .

مرحله سوم ( از سال 726 تا 782 ه.ق. ) : از هم پاشيدگي مركزيت طلبي ، شروع جنگهاي خانگي ، باز گشت مجدد هرج و مرج ، و گسترش قيامهاي روستاييان و كشاورزان .

در زمينه فرهنگي نيز با شكل گيري دولت ايلخاني روابط بين ممالك اسلامي مركز و مغرب آسيا با چين رو به افزايش نهاد . با ارتباط ايران و چين ، بسياري از دانشها و هنرهاي طرفين نيز مبادله گرديد . به عنوان مثال مي توان از نفوذ معماري عهد سلاجقه و بني عباس در چين و همچنين ،‌تاثير معماري چيني در ايران ( به خصوص در زمينه شكل گنبد ها ،‌و رنگ آبي شفاف در كاشي كاري ) نام برد .

با تشكيل حكومت گسترده و يكپارچه مغول از اقيانوس كبير تا مديترانه و ارتباط نزديك مغولان با دنياي مسيحيت ، امكان ارتباط شرق به غرب تامين گرديد و اين امر سبب شد كه اروپاييان از دانش و امكانات شرق آگاهي بيابند و در صدد پيدا كردن راهي غير از قلمرو اسلامي برآيند . در پي اين هدف ،‌راه شرق توسط اروپاييان از طريق دريا گشوده شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر