کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

آریو برزن دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند

ایران باستان در هیاهوی جنگ با اسکندر مقدونی بود در جنگ ایسوس و گوگمل ارتش شاهنشاهی داریوش سوم شکست خورده بود. دیگر هیچ کس امیدی برای مقابله با مقدونی ها نداشت ، شاه ایران که در جنگ نخست"ایسوس" شکست سنگینی را قبول کرده بود ، به هر سختی که شده بود سپاه را دوباره گردآوری کرده بود تا دوباره برابر این جوان سرکش مقدونی ایستاده گی کند ولی باز هم در این نبرد"گوگمل" شکست خورد...

پس از این نبرد دیگر کسی برای مقابله با اسکندر وجود نداشت شهرها یکی یکی گرفته می شدند و به یغما می رفت، اسکندر پس از تصرف شهرهای مختلف از جمله شوش و بابل رو به پارسه نهاد، می خواست آن شهر رویاها که کاخ او در مقدونیه در برایر آن کلبه ای ساده ببیش نبود مال خود کند و آرزوی دیرینه ی خود را زنده کند. غافل از آنکه در مسیر راه دلاوری از نسل آرش کمانگیر چشم به راه اوست ، در تنگه ی پارس راه را بر او بسته است و استحکاماتی بوجود آورده است که کار اسکندر را سخت خواهد کرد.اسکندر سرخوش از پیروزی های خود رو به پارس نهاده بود ودر برف و یخبندان پیش می آمد. او از تنگه های در راه به راحتی بدون آنکه حتی نفری تلفات بدهد گذشته بود و تنگه های داردانل ،کیلیکیه و سوریه را پشت سر خود داشت به گمان خود این تنگه را نیز به راحتی پشت سر خواهد گذاشت ولی نمی دانست که سردار دلیر پارسی شب و روز ندارد و برای مقابله با وی ، در کوهستان با تمام افراد خود چشم انتظار اوست.

سپاه بیشمار اسکندر وارد تنگه شدند ، دیدبان های سردار آریو برزن از چندی قبل خبر رسیدن سپاه را داده بودند و همه نیرو های سردار به صورت آماده باش بودند ،همین که تمام سپاه وارد تنگه شد فرمان حمله صادر شد و سنگ ها بود که بر سر سپاهیان مقدونی می ریخت و گروه گروه آن ها را می خوابانید ، ماجرا به این جا نیز ختم نمی شد نیرو های سردار از تیر و فلاخن نیر یاری گرفته بودند و سپاه اسکندر کاملا غافل گیر شده بود. اسکندر که شرایط را اینگونه دید فرمان عقب نشینی داد،ارتش مقدونی پس ار 4 سال نبرد و پیش روی ، عقب نشینی کرد و شکستی سنگین به او تحمیل شد و فرسنگ ها عقب نشت.اسکندر آن جهان گشای خشم گین چون شیری درنده بود کسی جرات نزدیک شدن به وی را نداشت او متحمل شکستی شده بود که برایش قابل قبول نبود او که از مقدونیه تا قلب امپراطوری ایران رازیر پای اسب های سپاهش پشت سر گذاشته بود و نیمی از ایران را گرفته بود، از عبور از این تنگه احساس ناتوانی می کرد.آریو برزن برای پاسداری از با شکوه ترین پایتخت جهان خود را به آب و آتش زد و چون کوه استواری کرد و طعم تلخ شکست را به اسکندری که سراسر غرور او را فراگرفته بود چشاند.پس از این شکست اسکندر به کمک چوپانی که اهل همان منطقه بود و به مناطق خوب آشنایی داشت از بی راهه ای با تعدادی از سپاهیان خود به پشت تنگه رسید و آریو برزن را غافل گیر کرد، نبرد سختی در گرفت و بسیاری از نیرو های سردار کشته شدند و اسکندر نیز به نیرو هایی که با خود نبرده بود گفته بود تا صدای نبرد ما را شنیدید شما نیز از آن طرف تنگه حمله کنید تا کار بر پارسی ها سخت آید اینگونه هم شد ولی پارسی ها با نهایت شجاعت جنگیدند و کشته شدند.

در این زمان ها بود که آریو برزن به یکی از سربازان خود دستور داد تا از بالای کوه سنگ هایی به طرف مقدونیان بیندازند تا نظر شان به آن سنگ ها جلب شود و آریوبرزن هم بتواند با اندک نیرویی که دارد به سوی دروازه ی پارسه برود تا از آنجا نیز برای نبرد و مقاومتی دیگر آماده شود. سربازان با شنیدن فرمان بی درنگ انجام دادند و آریو بزرن نیز به وسط نیرو های مقدونی زد ، صف آن ها را شکست و به سوی پارسه رفت در این حال نیرو های باقیمانده ی سردار در تنگه دست به نبرد های چریکی و یا جنگ و گریز زدند و با این کار مقدونیان را مشغول خود کردند.

اما آریو برزن در میانه ی راه با گروه دیگری از مقدونیان روبه رو شد که به فرماندهی پارمن ین بسوی پارسه روانه شده بودند نفرات آن ها به مرتب بیشتر از یاران سردار بود ولی با این حال پارسی ها تا جان در بدن داشتند جنگیدند و چون کوه استواری کردند. آریو برزن با اینکه چندین زخم عمیق در بدن خود داشت ولی از جنگیدن دست بر نمی داشت.

ناگهان خود را برابر محاصره دشمن دید و دیگر کاری از او ساخته نبود،او با نهایت آزادگی در برابر مقدونیان ایستادگی کرد در زمانی که دیگر شاه فراری بود و اسکندر به هرجا می رسید شهر را به او تسلیم می کردند ، برای ایران ایستادگی کرد یاد او همیشه جاودانه خواهد ماند و اگر اکنون هم به سوی آن دره بروی باز هم شنیده خواهد شد فریاد های آن دلاور مرد پارسی که جان خود را برای ایران داد و به اسکندر نشان دادکه ایرانی کیست و برای میهن خود از جان نیز می گذرد.

این تنگه اکنون در منطقه ی کهکیلویه و بویر احمد وجود دارد و نام آن تک آب است ، در گذشته در ایالت کادوسیان نقطه ی میان دو ایالت شوش و پارس بوده است.

برگرفته از کتاب "آریو برزن دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند"نوشته ی ثریا جبار زاده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر