کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

سیمرغ

همیشه مردان بزرگ، مربیان بزرگی داشته اند و در دامان آنان خردورزی، رادمردی، پهلوانی، نیک اندیشی و شایستگی را پوییده اند. یکی از این نیو1 مردان زال2 است و یکی از این مربیان و انسان سازان پیشین "سیمرغ3" است.
زال که به هنگام پیدایش، سپیدموی و سپید روی بود:
"به چهره چنان بود، تابنده شید4
و لیکن همه موی بودش سپید"
پدرش "سام" پس از آگاهی یافتن از چنین نوزادی فرمان می دهد تا او را "از آن بوم و بر دور بگذاشتند" 6 و پیش دادار آسمان سر بر می آورد و از چنین زادنی آن هم از "رودابه ی نیک پی 7" که:
"ز سر تا به پایش به کردار عاج
به رخ چون بهشت و به بالا چو ساج
دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ" 8
فریاد سر می دهد ای خدایی که از هر کژی و کاستی آگاهی من که گناهی نکرده ام و به کیش اهریمن 9 نگرویده ام 10 چرا چنین زایشی از بانوی من باشد که "مرا ننگ باشد به ایران زمین".
سپس نوزاد را بردند و بر پای کوهی نهادند که بر بالای آن نشیم 11 سیمرغ بود. ولی این سیمرغ چیست؟ و یا کیست؟ آیا پرنده ای است مانند پرندگان دیگر که در کوه و دره زندگی می کنند و یا زندگی می کرده و اکنون نسل آن گذشته و نابود شده است؟ اما چنان که در ادبیات پر بار فارسی آشکار است بعضی از چیزها و نام ها هیچ گاه هستی نداشته اند همچون دیو 12، هما 13، عنقا 14 (سیمرغ) و ... بلکه به شکل "نماد" نشانه یا آرزو و رمز در زندگی انسان ها بوده اند و نیک اندیشی و یا بد سگالی 15 گروهی از انسان ها را نمایش می داده اند.
در سراسر شاه نامه از این نمادها زیاد داستان و سرگذشت آمده است و سیمرغ نخست در داستان پرورش "زال" و سپس در زادن "رستم" 16 و زایش رودابه به شیوه ی "رستمانه" 17 و پس از آن سیمرغی دیگر در "خوان پجم" اسفندیار 18 است که اسفندیار در این خوان آن سیمرغ بدکنش را که بر هر رهگذری راه را می بست می کشد و این سیمرغ جفت سیمرغ یاریگر زال است.
ولی سیمرغ این گفتار نماد کنش نیک و پهلوان پرور است و آیا این رفتارها و کنش ها که شرح آن در پی خواهد آمد می تواند از مرغی هر چند بزرگ اندام و تهمتن 19 هم باشد، سر بزند؟ آنچه ارزشمند است اندیشه و ایده ی چنین کنش ها و یاریگری هایی است که در فرهنگ و ادب فارسی فراوان است مانند یاری رساندن به نوزادی که حتا پدر و مادرش او را دور انداخته اند ولی کس یا کسانی بوده اند که در چنین هنگامی نوزاد را برده و پرورده و از آن پهلوانی با برز و بالا ساخته اگر چه پرورنده در شکلی نمادین و یک پرنده بوده باشد

**********

1ـ نیو: دلیر؛ پهلوان 2ـ زال: پدر رستم و فرزند سام یکی از پهلوانان بزرگ شاه نامه 3ـ سیمرغ: پرنده ای خیالی نماد دانایی در شاه نامه 4ـ شید: منبع نور؛ خورشید 5ـ سام: پدر زال 6ـ مصراعی از شاه نامه. 7ـ رودابه: مادر رستم ـ دختر شاه کابل. 8ـ دو بیت از شاه نامه 9ـ اهریمن: شیطان 10ـ گرویدن: ایمان آوردن. 11ـ نشیم: آشیانه. 12ـ دیو: موجودی خیالی که بسیاری معتقدند منظور همان بومیان قدیم است. 13ـ هما: پرنده ای خیالی و آرزویی که سعادت بخش بوده و مغز استخوان می خورده و در اوج آسمان پرواز می کرده و بر دوش هر کسی می نشست و یا سایه اش بر سر هر کسی می افتاد خوشبخت و سعادتمند وی شد. 14ـ عنقا: نام دیگر سیمرغ 15ـ بدسگالی: بداندیشی 16ـ رستم: پهلوان نامی شاه نامه 17ـ رستمانه: شیوه ی زادن رستم (سزارین) 18ـ اسفندیار: پهلوان دیگر شاه نامه (پسر گشتاسپ). 19ـ تهمتن: بزرگ اندام

ادامه دارد........

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر