کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

دین و الحاد در نزد ملت های اولیه

دین و الحاد در نزد ملت های اولیه
اگر دین را به معنی «پرستش نیروهای برتر از طبیعت» تعریف
کنیم ،باید در نظر بگیریم که بعضی ملت های اولیه ، هیچ دینی
نداشته اند. بعضی از کوتوله های آفریقایی (پیگمه ها)
هیچ نوع عبادت و شعایر دینی نداشته و در نزد آنان اثری از توتم
و بت ها و خدایان دیده نمی شود.مردگان خود را بدون هیچ
تشریفات به خاک می سپارند.کوتوله های کامرون فقط به
خدایان شرعقیده دارند و هرگز در صدد آن نیستند که با اجرای
اعمالی خواص ، این خدایان را راضی نگاه دارند.
قبیلۀ وداه «در جزیرۀ سیلان» به خدایان و جاودانی روح عقیده
دارند، ولی برای این خدایان نهعبادتی انجام می دهند و نه
چیزی قربانی می کنند.
هندیشمردگان آمریکای شمالی تصور خدایی را دارند، ولی به
پرستش او نمی پردازندو همچون اپیکور خدا را دورتر از آن
می دانند که به کار انسان کاری داشته باشد.

سر چشمه های دین

همان گونه که لوکرتیوس (حکیم رومی) گفته : ترس نخسین
مادر خدایان است؛ و از میان اقسام ترس خوف از مرگ مقام
مهمتری دارد. حیات انسان اولیه در میان هزاران مخاطره قرار
داشته وخیلی کم اتفاق می افتاده است که کسی با مرگ
طبیعی بمیرد؛ پیش از آنکه پیری برسد،
بیش تر مردم، در نتیجۀ متجاوزانۀ دیگران یا بیماری مهلک
از دنیا می رفته اند. به همین جهت انسان اولیه نمی توانست
باور کند که مرگ یک حادثۀ طبیعی است.
در اساطیر ساکنان جزیرۀ بریتانیای جدید، چنین است که مرگ
نتیجۀ اشتباهی از خدایان است.
کامبینانا، خدای خیر به برادر احمق خود کوروووا گفت:
«به زمین فرود آی و به مردم بگویتا از پوست خود درآیند و از
مرگ حتمی رهایی یابند، پس از آن به ماران بگوی که مرگ
آن ها حتمی است؛ ولی کوروووا اشتباه کرد و سر جاودانی
را به ماران گفت و خبر مرگرا به انسان رسانید.و بعضی قبایل
چنین می پندارند که مرگ نتیجۀ جمع وکوچک شدن پوست
است، و اگر انسان می توانست پوست خود را عوض کند
جاودانه زنده می ماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر