کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

شاه اسماعیل اول

چهارصد و نود وسه سال پیش در چنین روزی بود که ندایی از ضمیری برخواست .ندایی که سخن از جاودانگی سر می داد .ندایی که برخواسته بود تا شرف و حیثیت یک ملت را در آوردگاهی بس دهشتناک حفظ کند .
آری چهارصدو نودو سه سال پیش در همین زمان بود که آن ایرانی غیرتمند و آن مرد صلابت پیشه با تمام قوا و با تمام وجود پا به عرصه ای گذاشت که حافظ باشد .حافظ غیرت و وجودی که همه وجودش از او بود .حافظ ایران.
پس از این ۴۹۳ سال که از آن حماسه جاودان گذشته است ایران دچار جمودی عجیب گشته است جمود و خمودگی که یکبار دگر ایران را در آستانه جنبشی نوین قرار داده است ...آن زمان حماسه ای رخ داد و تبعات ناشی از آن بود که ایرانی متحد و قدرتمند در عرصه گیتی دگر باره ظهور کرد و اکنون نیز دگر باره حماسه در شرف وقوع است .حماسه ای که خیزشی قدرتمند را در میان ملت ایران به ارمغان خواهد آورد.

شاه اسماعیل صفوی آن دلاور مرد ایرانی در آوردگاه چالدران حضور یافت تا سد و مانعی سازد که اندیشه و تفکر منحط عثمانی به خاک مقدس ایران ره نیابد .و چنان با تمام وجود ایستادگی کرد که نامش برای همیشه در تاریخ ایران به ثبت رسید.
در این نبرد، ‌‌٢٠٠ هزار نفر سرباز تا بن‌دندان مسلح عثمانی در برابر ‌‌٢٩٧٥٠ نفر از قشون ایرانی، صف‌آرایی کردند؛ ‌٤١ هزار نفر از سپاهیان عثمانی و ‌‌٢٩ هزار نفر از قشون ایران در این کارزار کشته شدند. اما حتا یک نفر از سپاهیان ایرانی به اسارت عثمانی‌ها در نیامد. در حالی که ایرانیان دو هزار ترک را اسیر کردند. دلیل مهم پیروزی ترک‌ها، داشتن جنگ‌افزار آتشین بود که ارتش ایران از آن بی‌بهره بود.
چالدران آوردگاهی بود که ایرانیان همواره بدان افتخار می کنند و شکست ظاهری را در این نبرد نمی بینند بلکه تبعات حاصل از چالدران بود که اقتداری برای ایران پدید آورد.
چالدران یک شکست نبود بلکه حماسه ی بود عظیم .حماسه ایی که پادشاهی قدرتمند در جهت اقتدار میهنش آن را پدید آورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر