old-picture
آرشيو كامل عكس هاي تاريخي و قديمي
۱۳۹۱ تیر ۲۹, پنجشنبه
۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه
گزارش نوروزی مسعود باستانی از زندان رجاییشهر؛ اینجا همه برای هم آرزوی آزادی میکنند
مسعود باستانی، روزنامه نگار در بند در زندان رجایی شهر در گزارشی شب و روز سال تحویل را با زندانیان سیاسی این زندان تشریح کرده است.
این روزنامه نگار زندانی در گزارش خود به تلاش زندانیان سیاسی برای ایجاد فضایی شاد و پر امید اشاره کرده و در بخشی از آن نوشته است: آن شب همه سرحال بودند و از فردای آن روز دید و بازدیدهای نوروزی شروع شد. دید و بازدیدهایی که در آنها علاوه بر آرزوی سلامتی، آرزوی آزادی زندانیان و آزادی میهن نیز به چاشنی تعارفات اضافه شده بود.
به گزارش کلمه، مسعود باستانی از تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شده است. وی تا بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر میبرد، اما در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ در اقدامی خلاف قانون و بر خلاف اصل تفکیک و طبقهبندی زندانیان از زندان اوین به زندان رجاییشهر که محل نگهداری مجرمین خطرناک است، منتقل شده و اکنون در این زندان نگهداری می شود.
همچنین همسر این روزنامه نگار، مهسا امرآبادی، خرداد سال ۸۸ و تنها دو روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت و پس از دو ماه و نیم با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه و گزارش از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اشد مجازات، یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
متن گزارش نوروزی مسعود باستانی از زندان رجایی شهر که در اختیار کلمه قرار گرفته را با هم می خوانیم:
آمار عصر روز دوشنبه که تمام شد بچهها کار عید را شروع کردند. تا قبل از آن به جز بحث درباره احتمال مرخصی های نوروزی و تلاش چند نفر که دنبال برگزاری جشنی برای سال نو بودند خبری از حال و هوای مراسم عید نوروز به چشم نمیخورد.
آن شب با کمک خالد حردانی که حالا وکیل بند سالن سیاسیست بچهها بزرگترین میز سالن را به وسط آوردند و هرکس با آوردن سبزهای که برای مراسم سال نو در زندان تدارک دیده بود در پی آراستن سفره هفتسین رجاییشهر میکوشید.
سبزه های مستطیلی، گرد و ششگوش
سبزهها عمدتا از عدس تهیه شدهاند، عدسهای خامی که به عنوان جیره خشک به بعضی از زندانیان بیمار تعلق میگیرد حالا سبز شدهاند و به شکل ظرفهایی درآمدهاند که در آنها رشد کردهاند. مستطیلی، گرد و ششگوش. هرکس سبزهاش را بر روی میزی که حالا با پارچهای بنفش رنگ تزیین شده بود، آورد. سعید رضایی مشغول چیدن سفره هفتسین بود. آیینه، گلدان، سنجد، سکه و سرکه. تنها یک نفر در سالن یک شیشه سرکه سیب داشت که آن را به امانت سپرد تا پس از مراسم سال تحویل دوباره پس بگیرد.
سعید ماسوری هم از من دیوان حافظ خواست. وقتی دیوان حافظ را به سفره رساندم همه چیز بود. اما بیشتر از همه تخممرغها توجهم را جلب کرد. تخممرغهایی که به شکل رنگ پرچم ایران رنگآمیزی شده بودند و روی یکی از آنها با مداد علامت کمرنگ شیر و خورشید کشیده شده بود.
مهدی محمودیان و احمد آقای زیدآبادی در انتظار مرخصی
مهدی محمودیان و احمد آقای زیدآبادی بیشتر از همه منتظر مرخصی بودند. روز گذشته دکتر سلیمانی به مرخصی رفته بود و مهدی که قرار بود برای اولین بار به دیدن خانواده و دختر کوچکش برود هنوز هم امیدوار بود. او از شاهین زینعلی شنیده بود که سال گذشته دادسرای اوین در روز ۲۹ اسفند هم به تعدادی از زندانیان بند ۳۵۰ مرخصی داده و بچهها آخر شب رفتهاند. اما ساعت که از ده گذشت تقریبا همه ناامید شدیم. مهدی به سراغ کارهای نیمه تمام ناهار روز عید رفت و مشغول خرد کردن تیکههای مرغ و پیاز شد. قرار است بچهها ناهار روز اول فروردین را دور هم باشند اما چون امسال برخلاف سال گذشته در فروشگاه از ماهی خبری نبود، سبزی پلو با ماهی شب عید به پلو و مرغ روز عید تبدیل شد. کار آشپزی و مقدمات آن را مهدی و سینا آذر -جوانی که به تازگی از بند ۳۵۰ به اینجا منتقل شده است- به همراه تعدادی از زندانیان بهایی انجام دادند. آن شب آنها مشغول شستن و خیس کردن برنج ناهار ۵۳ نفره بودند. بچههای دیگر هم دنبال آب گرم برای حمام بودند که تا صبح خبری از آب گرم نشد. آب حمام از دیروز به شکل ناگهانی سرد شد و هنوز هیچ کس نتوانسته درست و حسابی دوش بگیرد و خود را برای عید آماده کند. همیشه همین طور است. نمیدانم چرا همیشه اتفاقات خاص و خرابیها در بند، در اوقات تعطیلی رخ میدهد. مثلا در طول سال گذشته سقف دستشویی و حمام به شکل کاملا عجیب و اتفاقی عصر روز پنجشنبه شروع به چکه کردن میکرد و صبح شنبه به طور خودکار درست میشد.
دوش نوروزی با آب سرد
حالا از عصر روز بیست و هشتم آب حمام سرد شده است. وکیل بند میگوید تانکر آب گرم سوراخ شده و تا بعد از تعطیلات نمیشود کاری کرد. بچهها اصلاح کردند و ریش تراشیدند و با آب سرد دوش فوری گرفتند. عدهای هم بیخیال دوش گرفتن شدند. افراد مسنتر به امید مراسم سال تحویل زود خوابیدند و به جز آنهایی که مشغول کار آشپزی بودند، بقیه زندانیها شب را با گپ زدن و تماشای برنامه تلویزیون گذراندند. سر شب بحث بر سر این بود چرا امشب جشن را برگزار نکردند.
سرود ای ایران زندانیان خواب را هم بیدار کرد
صبح روز عید، حدود یک ربع قبل از تحویل سال احمد آقا بیدارم کرد و گفت همه جمعاند. با عجله بلند شدم و به داخل سالن رفتم. همه لباسهای نو پوشیده بودند و بعضیها هم به امید اینکه نزدیک صبح آب حمام گرم میشود، نخوابیده بودند. وقتی به جمع رسیدم شمارش معکوس برای لحظه تحویل سال آغاز شده بود. صدای کف زدن و پس از آن خواندن سرود “ای ایران” چند نفر از زندانیانی را که هنوز خواب بودند، بیدار کرد. روبوسیها شروع شد و خیلی عجیب بود تصویر جمع ۵۰ نفرهای که دائم در یک محیط کوچک دور هم می چرخند و همدیگر را میبوسند.
برای همه آنانی که بند ۲۴۰ زندان اوین را دیدهاند، تصور اینجا کار سختی نیست. یک راهروی بلند که در دور طرف آن سلولهایی به اندازه یک و نیم در سه متر قرار دارد و به جای در سلول بچهها با یک پارچه اتاق خود را جدا کردهاند. در هر اتاق یک تخت سه نفره قرار دارد که دو نفر در آن ساکن هستند و در یک تخت اضافه هم وسایل خود را گذاشتهاند.
سفره نهار و پلو و مرغ و ته دیگ
سفره ناهار روز اول سال در طول سالن انداخته شد و قرار شد هرکسی بشقاب و قاشق خود را بیاورد. پلو را مانند غذای نذری در هر بشقاب میکشیدند و تکهای مرغ روی آن میگذاشتند. فرزاد مددزاده هم تهدیگ را میچرخاند و هر کس تکهای برمیداشت، اما از سالاد و نوشابه خبری نبود.
با اینا زمستونو سر میکنم
مراسم جشن که شروع شد، هرکسی صندلی کوچک پلاستیکی خود را آورد و دو طرف سالن پر شد. سعید رضایی مجری مراسم بود. این مراسم با کمک او، جعفر اقدامی، رسول بداقی، رضا بوکانی و هادی امینی تدارک دیده شده بود و قرار بود هرکس هنرش را عرضه کند. متن ادبی زیبایی خوانده شد و جعفر به بهانه روز اول سال ترانهای از فرهاد خواند:
بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی …
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم …
رسول بداقی هم که همیشه در اینگونه مراسمها پای کار است با کمک بعضی از کردها یک ترانه لری را اجرا کرد. خودش ترانه را با صدای بلند میخواند و گروهش تنها ترجیعبند شعر را زمزمه میکردند: “نرخ بوس دختران، نرخ زعفران است”
حاضرین با دست زدن او را همکاری میکردند و من هم با صدای بلند گفتم که رسول در همه مراسمها این ترانه را اجرا میکند. انگار این ترانه به سرود ملی زندان رجاییشهر تبدیل تبدیل شده است.
صندلی داغ در زندان رجایی شهر
صندلی داغ قسمتی دیگر از برنامه بود و قرار شد من در آن آقای محمد بنازاده امیرخیزی را سوال پیچ کنم اما مجری مراسم سعی کرد در اول کار خودم را سوال پیچ کند. او پرسید که من با نوروز باستانی چه نسبتی دارم؟ در جوابش گفتم: نوروز برادرم است.
در اول صحبتهایم از آقایان هدی صابر و محسن دکمهچی یاد کردم، زندانیان سیاسی که در طول سال گذشته در زندانهای اوین و رجاییشهر از جمع ما رفته بودند و حالا جایشان خالی بود.
راز سیبیلهای سفید
آقای امیرخیزی که سال پیش از بند ۲۰۹ به رجاییشهر منتقل شده و اتهامش در ارتباط با سازمان است روی صندلی داغ نشست و گفت که در سالهای گذشته خواهر و برادرش همینجا زندانی بودهاند و او به ملاقات آنها میآمده است. او گفت که تا کنون خانواده ما مجموعا به ۴۵ سال زندان محکوم شدهاند. امیرخیزی از محله مادریاش در تبریز که زادگاه ستارخان بوده تعریف کرد و بدین ترتیب راز سیبیلهای سفیدش که شبیه ستارخان آراسته بود برملا شد.
ایوب قنبرپوریان هم به صندلی داغ دعوت شد. ایوب از اینکه اخیرا برخی رسانهها از او به عنوان جوانترین زندانی سیاسی نام بردهاند، خوشحال بود و اعتراف کرد که علیرغم دستگیری در حوادث پس از انتخابات در روز رایگیری به هیچکدام از کاندیداها رای نداده است. او گفت که پس از آزادی به شهرستان برمیگردد تا سرپرستی مادرش را برعهده بگیرد. ایوب از آقای عفیف نعیمی و بقیه که در طول سال گذشته او را تشویق کرده بودند تا سیگار را ترک کند، تشکر کرد.
آوازخوانی حشمت خان طبرزدی
آوازخوانی حشمت خان طبرزدی هم برنامه بعدی بود، او غزلی از حافظ را به همراه کامران رحیمیان که با سطل زباله تنبکی درست کرده بود، اجرا کرد. کامران از زندانیانیست که به صورت حرفهای تنک مینوازد و کتابی هم درباره ارتباط بدون خشونت ترجمه کرده است.
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
احمد زیدآبادی هم چند جوک خوشمزه با لهجه کرمانی تعریف کرد. ماجراهای خندهداری که شاید خاطرات شیرین او از اهالی سیرجان و زادگاهش زیدآباد بود. مهدی محمودیان در وسط مراسم لباس مبدل میپوشید و آجیل و تخمه تعارف میکرد. تیپهای عجیب و غریبی میزد که بمب خنده بود.
مسابقه متارمه یا ترانه خوانی؟!
“متارمه” اسم مسابقهای بود که بچهها بر اساس مشاعره ترتیب داده بودند. در “متارمه” مانند مشاعره شرکتکنندگان باید ترانه بخوانند و نفر بعدی بایستی با حرف آخر مصرع ترانه قبلی ترانهاش را شروع کند. مسابقه شروع شد:
هوار هوار یا هوار، یارم میآید…
دوستت دارم میدونی، تا وقتی مهربونی…
یه دونه انار، دو دونه انار، سیصد دونه مردوارید….
مسابقه با دست زدن و ترانه خواندن بچهها همراه بود و حسابی همه را به وجد آورد. آقای بادوام که به خاطر موسسه آموزشی به زندان محکوم شده است، شعر طنزی خواند که در آن از همه بچههای سالن نام برده بود. جعفر اقدامی میان پرده خندهداری اجرا کرد، او در نمایشنامهاش ادای حالات مختلف بچهها را درمیاورد. از بداقی که به صدای بلند تلویزیون اعتراض میکرد تا اسکندری که علیه نگهبانها شعار میداد و احمد آقا که میگفت اینجا همهچیز خوب است حتی برای امار هم بیدارمان نمیکنند.
رقص کردی و مسابقه ماستخوری تقریبا آخرین بخش مراسم بود. زانیار و لقمان مرادی به همراه تعدادی از بچههای کرد خواندند و محلی رقصیدند و جایزه مسابقه ماست خوری تنها یک هویج تازه بزرگ از جیره خشک غذایی بود.
دید و بازدید نوروزی و آرزوی آزادی در زندان
آن شب همه سرحال بودند و از فردای آن روز دید و بازدیدهای نوروزی شروع شد. دید و بازدیدهایی که در آنها علاوه بر آرزوی سلامتی، آرزوی آزادی زندانیان و آزادی میهن نیز به چاشنی تعارفات اضافه شده بود.
واکنش چین به تحریم های امریکا: کاخ سفید حق ندارد کشورها را مجازات کند
چین تصمیم باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر موافقت با اجرای تحریم های مصوب کنگره این کشور علیه نظام مالی و صنعت نفت ایران را رد کرده است.
مصوبه کنگره آمریکا به دولت این کشور این امکان را می دهد که بانک های خارجی طرف معامله با بانک مرکزی ایران را مجازات کند.
به گزارش بی بی سی، در همین رابطه چین شنبه ۳۱ مارس (دوازدهم فروردین) در واکنش به این تصمیم گفته است که آمریکا حق ندارد به بطور یکجانبه سایر کشورها را مجازات کند.
این در حالی است که چین واردات نفت خود را از ایران کم کرده است.
در بیانیه صادر شده از سوی کاخ سفید آمده بود که آقای اوباما به این نتیجه رسیده که عرضه جهانی نفت به اندازه ای است که تحریم نفتی ایران به تامین نیازهای متحدان آمریکا آسیب نخواهد زد.
آمریکا نتوانسته چین، بزرگترین خریدار نفت ایران را به طور کامل با خود همراه کند، اما کره جنوبی به عنوان چهارمین کشور وارد کننده نفت ایران، امروز اعلام کرد که برای شدیدتر کردن تحریم ها علیه ایران با آمریکا همکاری می کند.
دولت آمریکا پیش از این ژاپن و ده عضو اتحادیه اروپا را به دلیل کاهش قابل توجه واردات نفت خام از ایران از مجازات مستثی کرده بود.
علیرغم موضع گیری امروز چین درباره تصمیم آمریکا، این کشور تاکنون در قبال تحریم های اعمال شده علیه ایران سیاستی دوگانه داشته است.
مقامات این کشور تاکید می کنند که چین این حق را دارد که از ایران و یا هر کشوری دیگر نفت خریداری کند، اما در عین حال به آرامی اقدام به کاهش واردات نفت از این کشور کرده اند.
مقامات چینی دلیل کاهش میزان واردات نفت خام از ایران را اختلاف بر سر قیمت عنوان کرده اند، نه حمایت از تحریم های آمریکا علیه ایران.
فریدون خاوند، استاد اقتصاد دانشگاه رنه دکارت در پاریس درباره سیاست دو گانه چین گفته است که این کشور می خواهد روابط خوب خود را با هر دو کشور آمریکا و ایران حفظ کند.
۲۵ فروردین؛ دور جدید گفت و گو های هسته ای گروه ۵+۱ با ایران
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا که به عربستان سعودی سفر کرده است، گفت که گروه ۱+۵ با ایران توافق کرده اند که دور بعدی گفت و گوها در مورد برنامه اتمی ایران روز ۲۵ فروردین در استانبول انجام شود.
خانم کلینتون گفت که زمان برای دست یافتن به راه حل صلح آمیز برای مسئله هسته ای ایران رو به پایان است و “پنجره فرصت ها همیشه باز نخواهد ماند”.
به گزارش بی بی سی، خانم کلینتون همچنین گفت که آمریکا با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برای تقویت توان دفاعی مشترک این کشور ها علیه هرگونه تهدیدی از جمله از سوی ایران، همکاری خواهد کرد.
پیش از این ایران از میزبانی ترکیه برای مذاکرات هسته ای با ۱+۵ استقبال کرده بود
برادر شهید اخترزند: می گویند ضرب و شتم نیست، اما یک جای سالم در بدن برادرم نبود
حسین اخترزند از شهدای سبز اصفهان پس از انتخابات سال ۸۸ است که بعد از ضرب و شتم از طبقه سوم ساختمانی که مردم از دست ماموران امنیتی به آنجا پناه برده بودند به پایین پرتاب شد. اما پس از انتقال او توسط مردم به بیمارستان ساعاتی بعد جان داد.
این در حالی است که نیروهای امنیتی در اظهاراتی متناقض در جایی مدعی شده اند که او به علت سهل انگاری خود از طبقه سوم افتاده است و در جایی دیگر گفته اند که اختر زند معتاد بوده و در اثر مصرف مواد مخدر از ساختمان پرتاب شده است.
برادر این شهید جنبش سبز در واکنش به این اظهارات به جرس می گوید: “واقعا اینگونه اظهارات برای ما خنده آور است، زیرا در محیط کاری که خیلی کارها انجام می شد اما حسین حتی سیگار هم نمی کشید. من نمی دانم اینها که این حرفها را می زنند چطور می خواهند جواب پس دهند؟ کسانی که این حرفها را می زنند، بیایند رو در روی ما بگویند، تا ببینیم واقعا رویشان می شود این دروغها را بگویند؟ آخر با استناد به چه مدرکی چنین تهمتهایی را می زنند؟ وقتی فهمیدیم که این اتفاق برای حسین افتاد و پیکرش را دیدیم باورمان نمی شد تا ماهها در شوک بودیم.”
او با اشاره بر بی نتیجه بودن پیگیری های قضایی، می افزاید: “در پزشک قانونی هم به ما اعلام کردند علت مرگ برخورد جسم سخت به سر بوده است. جالب است که در برگه پزشک قانونی یک خط در میان نوشته اند که ضرب و شتم نیست اما پایش از سه جا شکسته، ضرب و شتم نیست اما کمرش خرد شده، ضرب و شتم نیست اما فلان جای بدنش داغون شده….سوال ما این است که حسین چه جوری افتاده که یک جای سالم در بدنش نبود. نخاعش از چند جا، گردنش شکسته، دست و پایش خرد شده، یک زخم عمیق روی دستش ، چشمش ورم کرده و کبود و خونین بود….بارها برای پیگیری مراجعه کردیم اما هیچ پاسخی نگرفتیم و از نظر آنها پرونده مختومه است.”
اخترزند با تاکید بر معترض بودن برادرش ادامه می دهد: “اینکه در تظاهرات بود یا نه را ما واقعا اطلاع نداریم اما مثل همه جوانان معترض بود. او نزدیک دروازه شیراز بود که این اتفاق برایش افتاد و ما فکر می کنیم به علت اینکه دندان درد داشت و محل اتفاق مجتمع پزشکی بود آنجا رفته بود. بعد از حمله نیروهای امنیتی او بهمراه مردم به آن ساختمان پناه می برند. حتی یک جوان دیگری را ماموران پرچم دورش می پیچند و با خودشان می برند و حسین هم که اینچنین به شهادت می رسد. من و مادرم به روحانی بزرگ شهرمان هم مراجعه کردیم اما هیچکس دست ما را نگرفت و شانه خالی کردند. انصافا فقط مردم همدلی و همراهی مان کردند و در این سالها در کنار ما بودند.”
وی با اشاره به سختی هایی که مادرش در این سالها متحمل شده، خاطر نشان می کند: “ایمان قوی مادرم تا الان باعث شده این غم و رنج را تحمل کند. هر کس دیگری جای مادرم بود از پا درآمده بود. خیلی درد در دلش دارد و ضربه خیلی سنگینی برایش بود. حتی برادر دیگرم هم تصادف کرد و واقعا برای مادرم سالهای سختی بود. او واقعا اسطوره است و علی رغم تمام این مسائل با ایمان قوی که دارد سعی می کند تحمل کند. اما خب از نظر روحی شرایط خوبی هم ندارد و دکتر اعصاب می روند. در هر جمعی یاد حسین را می کند و واقعا سخت است خیلی سخت! فکر کنید فرزندتان را بدون پدر با هزار آرزو بزرگ کنید، بعد این بلا را سرش بیاورند. حسین برنامه ازدواجش داشت درست می شد تا جاییکه قوم و خویش ها لباس برای مراسم عروسی حسین تهیه می کردند وقتی خبر را شنیدند آنها هم مثل ما باور نمی کردند. از دردی که در این سالها مادرم کشید هر چه بگویم کم گفته ام، دلی پر از خون دارد و فقط دعا می کند عاملین به سزای اعمال خودشان برسند و اینکه اگر بچه های خودشان را اینطور ضرب و شتم می کردند و به پایین پرت می کردند، چکار می کردند؟”
برادر شهید حسین اخترزند با دلتنگی اضافه می کند: “این سومین عیدی بود که بدون حضور حسین سال را تحویل کردیم و اساسا برای ما دیگر عید معنایی ندارد. خاطرات حسین در این روزها و دلبستگی که به این آیین و سنت ها داشت هر لحظه برایمان تازه می شود. یادش بخیر هر سال عید چند تا کوزه گل و گیاه برای سر سفره هفت سین می خرید و می گفت باید سبز و پر باشد. واقعا جالب است که مزارش همیشه سبز و پر از گل است، خیلی از گل ها را هم ما نمی دانیم چه کسانی بر سر مزارش می گذارند، اما همیشه پر از گل است. خوش به سعادتش که اینچنین رفت که همه قدردان او هستند و برای گرامی داشتش مزارش را گل باران می کنند.”
اخترزند سپس از ویژگی های و خصوصیات برادرش می گوید: “او خیلی آرام و صبور بود هر کس هر چه به او می گفت آرام فقط گوش می کرد. ما سالهاست که پدرمان را از دست داده بودیم همه در سن نوجوانی بودیم من نه سال بیشتر نداشتم و حسین هفده سالش بود که درسش را رها کرد و در کارگاهی مشغول به کار و نان آور خانه شد. او خیلی زحمت کشید تا ما را به سر و سامان برساند و همیشه در کنار مادرم بود. ازهمه چیز خود برای ما گذشت و در آخر هم بخاطر همین از خودگذشتگی جان خود را فدا کرد.”
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس: واردات بیرویه قطعات خودروی چینی ضربه مهلکی به قطعهسازان زد
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفت: واردات بیرویه قطعات خودروی چینی مشابه، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی؛ ضربه مهلکی به قطعهسازان خودروی داخلی وارد کرد.
سید مهدی صادق در گفتوگو با خانه ملت، با تاکید براینکه تعطیلی کارخانه قطعات خودرو یک فاجعه است افزود: تنها بخش فعال و پویا در حوزه صنعت، بخش خودرو بود، که متاسفانه با مشکلات زیادی مواجه شد و در برخی موارد به تعطیلی کارخانهها انجامید.
نماینده مردم آستانه اشرفیه و بندر کیاشهر در مجلس یادآور شد: خودرو حدود ۲-۳ هزار قطعه منفصله دارد که باید به هم متصل شوند و علاوه بر هر قطعه منفصله، بخشهای دیگری وجود دارد که این قطعات منفصله بر روی آنها وصل می شوند و به خودرو تبدیل میشوند.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هشتم تاکید کرد: طی سالها تلاش و کسب تجربه در زمینه قطعات فنی و تکنولوژیکی خوب رشد کرده بودیم و صاحب برند و نظر شده بودیم و بخشی از این تولید را به خارج از کشور صادر میکردیم ولی متاسفانه با ورود بیرویه قطعات مشابه چینی چه به صورت رسمی و چه غیررسمی با مشکل عدیدهای مواجه شدیم.
صادق افزود: سال گذشته در صحن علنی مجلس تذکردادم که مراقب باشیم قطعات منفصله خودرو کاهش نیابد؛ ولی متاسفانه واردات بیرویه ضربه مهلکی به قطعهسازان خودرو وارد کرد.
نماینده مردم آستانه اشرفیه و بندر کیاشهر در مجلس، گفت: البته عدم مطالبات شرکتهای خودروسازی از دولت و عدم پرداخت مطالبات قطعه سازان از سوی شرکت های خودرو سازی، از جمله مشکلات دیگری است که قطعه سازان نتوانستند با آن همراه و همسو شوند.
وی یادآور شد: علیرغم افزایش نرخ تورم وقیمت حاملهای انرژی، اجازه افزایش قیمت به قطعهسازان داده نشد از این رو قطعهسازان با مشکلات بزرگی مواجه شده و کارخانههای آنها تعطیل شد.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس تاکید کرد: در صورتی که این روند ادامه داشته باشد به طور یقین اشتغال صنعتی ۳۰ درصدی خودروسازی، با مشکل جدی مواجه خواهد شد لذا از دولت توقع داریم با پرداخت سهم صنعت از درآمد هدفمندی یارانهها به این صنعت اشتغال زا کمک کند و مانع از تعطیلی جدی آن شود.
نشست موسوم به «دوستان مردم سوریه» امروز یکشنبه در استانبول برگزار میشود
هدف از این نشست بررسی گامهای تازه در جهت افزایش فشارها بر بشار اسد، برای پایان دادن به خشونتها، در سوریه، اعلام شده است.
برهان قلیون Burhan Ghalioun، رئیس شورای ملی سوریه، نهادِ شکل گرفته از سوی مخالفان حکومت بشار اسد، در آستانه این نشست، خواهان کمکهای تسلیحاتی بین المللی به ارتش آزاد سوریه، ومسلح کردن مخالفان شد.
این در خواست در حالی بار دیگر مطرح میشود، که دولت بشار اسد، ادعا کرده است که بر نیروهای مخالف پیروز شده است.
در این میان وزارت خارجه سوریه، روز جمعه اعلام کرد تا زمانی که ثبات در سوریه برقرار نشود، تانکها و نیروهای ارتش خیابانها را ترک نخواهند کرد.
پیشتر اپوزیسیون ِ دولت، در پاسخ به در خواست کوفی عنان اعلام کرده بود به شرطی آتش بس را میپذیرد که ارتش جهیزات آتش سنگین خود را از خیابانها خارج کند.
وزیر خارجه آمریکا میگوید برای حل دیپلماتیک مساله هستهای ایران زمان به سرعت در حال سپری شدن است
وزیر خارجه آمریکا، تصریح کرد، بزودی روشن میشود، آیا رهبران، جمهوری اسلامی، تصمیم قابل قبولی در مورد برنامه هستهای خود خواهند گرفت، یا نه.
خانم کلینتون گفت، تهران تاکنون تلاش زیادی برای اعتماد سازی به خرج نداده، و این بر عهده رهبران ایران است که تصمیمی درست را اتخاذ کنند.
وزیر خارجه آمریکا روز شنبه با اعلام اینکه مذاکرات تازه ایران و گروه ۵+۱ قرار است روزهای ۲۵ و ۲۶ فروردین ماه در استانبول انجام میگیرد، تصریح کرد، فرصت برای «راه حل صلح آمیز» همیشگی نیست.
یک دختر و پسر افغان بر اثر اسید پاشی در افغانستان کشته شدند
به گفته رئیس پلیس منطقه، پیکر این دو جوان روز جمعه درناحیه «اِسفندی» شهر غزنه یافت شده است.
موسی خان اکبرزاده، فرماندار منطقه، روز جمعه در این ارتباط به بخش افغان رادیو آزادی گفت:
مقدار زیادی اسید بر روی دوقربانی پاشیده شده، و هر دو کشته شدهاند. وی افزود دلیل و عامل حمله هنوز روشن نیست.
به گفته شاهدان ِ محلی این دو جوان احتمالأ به خاطر رابطه دوستی با یکدیگر کشته شدهاند.
حمله با اسید به مردم، بخصوص به زنان و دختران، به گونهای متناوب در افغانستان روی میدهد.
روز شنبه در سوریه دست کم ۲۵ نفر دیگر کشته شدند
به گفته فعالان حقوق بشر سوریه بیشتردرگیریهای روز شنبه در مناطق ِایدلیب، درعا، و حمص روز داده است.
در همین حال خبرگزاری رسمی سوریه «سانا» گزارش داد نیروهای دولتی با مردان مسلح که به گفته این خبرگزاری از لبنان وارد شده بودند درگیر شده و عملیات آنها را در شهر «تلکلخ» واقع در منطقه حمص، خنثی کرده، شماری را کشتهاند.
در حالی که حکومت سوریه از پایان خشونتها و پیروزی بر مخالفان سخن میگویند، اما بنا بر گزارشهای خبری درگیریها در نقاط مختلف آن کشور در جریان است.