کانون ایرانیان

‏نمایش پست‌ها با برچسب «پله خانوف» انديشمند روس و نظرات تامل برانگيز او درباره مارکسيسم و مزدکيسم. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب «پله خانوف» انديشمند روس و نظرات تامل برانگيز او درباره مارکسيسم و مزدکيسم. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

طلال ابن عبدالله چون فرياد زد مرگ بر استعمار ،او را بيمار رواني اعلام و از سلطنت اردن خلع کردند!

طلال

سوم ژوئن سال 1952 طلال ابن عبدالله پادشاه 53 ساله اردن ناگهان در پاريس به سفارت انگلستان رفت و در برابر کارکنان سفارت و مراجعان فرياد زد: مرگ بر استعمار،مرگ بر انگلستان، زنده اردن و ... و از آنجا خارج شد. در پي اين اقدام، پارلمان اردن که تعطيلات خود را مي گذرانيد به دعوت ابوالهدي پاشا نخست وزير وقت تشکيل جلسه داد و اعلام کرد که ملک طلال به بيماري رواني مبتلا شده و قادر به انجام وظايف خود نيست . سپس با تصويب پارلمان ،حسين پسر خردسال طلال بر جاي پدر نشست و تا مدتي نايب السلطنه داشت. طلال که در 1909 در مکه به دنيا آمده بود و از دانشکده نظامي سند هرست انگلستان فارغ التحصيل شده بود پس از قتل پدرش ملک عبدالله در بيت المقدس به دست يک فلسطيني از 20 ژوئيه 1951 بر جاي او نشسته بود. ملک طلال در طول سلطنت کوتاه خود مناسبات اين کشور ساخت انگلستان را با دولت سعودي و مصر بهبود بخشيده بود و با اصلاح قانون اساسي اردن آزادي بيشتري به ملت داده بود ولي با ژنرال کلوب پاشا فرمانده انگليسي ارتش اردن مناسبات حسنه نداشت و راهي جز خواست لندن مي پيمود. توطئه برکناري طلال،پيش از سفر او به پاريس از سوي انگلستان طرح شده بود زيرا که در همين زمان نايب السلطنه عراق که دست نشانده انگلستان خوانده مي شد به طور غير منتظره به اردن رفته بود. ملک طلال 20 سال پس از خلع از سلطنت در سال 1972 درگذشت.

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

«پله خانوف» انديشمند روس و نظرات تامل برانگيز او درباره مارکسيسم و مزدکيسم

سي ام ماه مه سالگرد درگذشت انديشمند بزرگ روس، گئورگي پله خانوفGeorgi Plekhanov است كه در سال 1918 در 62 سالگي فوت شد. وي يك ماركسيست بود ولي جامعه روسيه را «نارس» براي پياده كردن اين فرضيه مي دانست.
پله خانوف كه اينك درستي باور او به ثبوت رسيده است بارها به لنين كه به اتفاق نشريه «ايسكرا (جرقه) » را منتشر مي كردند تاكيد كرده بود كه فعلا بايد از مرحله سوسيال دمكراسي آغاز، برايش تبليغ و انقلاب را بر پايه آن قرار دهند. همين افكار پله خانوف باعث پيدايش و رشد «منشويسم (در برابر بلشويسم)» شد. وي در كنگره سال 1903 چپگرايان انقلابي روسيه با انترناسيوناليسم پرولتارياييProletarian Internationalism مخالفت كرد و راه منشويك ها و ناسيوناليستي (همان راه سوسيال دمكراتهاي روسيه) را در پيش گرفت ولي از حمايت اصولي از ماركسيسم دست برنداشت. او تا پايان عمر كه از بيماري سل درگذشت مي گفت: ماركسيسم فرضيه اي است خوب و ايده آل، ولي جوامع بشري و به ويژه جامعه روسيه هنوز به جايي نرسيده اند كه آمادگي پياده كردن موفقيت آميز اين فرضيه را داشته باشند به همان گونه كه جامعه ايران باستان با همه اشتياق اوليه اش، فرضيه مزدك را كه تفاوتي با فرضيه ماركس نداشت هضم نكرد.
پله خانوف نيز بمانند لنين سالها به صورت پناهنده در سويس بسر برده بود. از پله خانوف كتابهاي متعدد و نيز رسالات فراوان در تعريف انواع سوسياليسم و «ماركسيسم عملي» باقي مانده است. همين نوشته ها او را در رديف تئوريسين هاي بزرگ قرن 20 قرار داده است. مهمترين كتاب هاي تاليف پله خانوف عبارتند از: «آنارشيسم و سوسياليسم»، «تاريخ از نگاه يكتاشناسان»، «تاريخ مترياليسم»، «حقايق منطقي»، «اهميت مطالعه تاريخ از نظر تحولات انديشه»، «نقش فرد در تطور تاريخ» و آخرين تاليف او «مشكلات ريشه اي ماركسيسم».