داستان مشاجره طرفداران عنب و انگور را حتما شنیده اید؟ گاهی اوقات یک پدیده در چند واژه ویک نگرش با چند تعبیر بیان می شود. چند ماه قبل، از جوانی که می گفت «جمهوری ایرانی» پرسیدم این «جمهوری ایرانی» که جنابعالی از آن سخن می گوئی و در بعضی اعتراضات گروهی هم به زبان آورده شده چیست و چه برداشتی از آن داری؟ پاسخ داد: حکومتی که شکل آن جمهوری ، یعنی با انتخاب مردم باشد و محتوای آن نیز طبق نظر مردم ایران تعیین می شود لذا اکثر مردم ایران چون در یک همه پرسی آزاد گفتند که محتوای این جمهوری و کشور «اسلا می» باشد، این می شود جمهوری ایرانی مورد درخواست ملت مسلمان ایران، همان چیزی که سی و یک سال قبل مردم به آن رای دادند. آن وقت اسمش را گذاشتند جمهوری اسلا می. او می گفت، پس جمهوری ایرانی هیچ پدیده وارداتی نیست، ضداسلا می هم نیست.
می تواند اسلا می باشد، مشروعیتش هم به رای مردم است، کسی هم نمی تواند نظر خود را بر مردم تحمیل کند. این جمهوری بر استقلا ل و آزادی و دیگر بنیان های اصلی حکومت های سرفراز و پیشرو پایبند است هر چند نگاه آن جوان به بعضی از شعارهائی که سال گذشته از صفوف طولا نی مردم شنیده می شد، در ذهنم بود و تائید خودم این بود که جمهوری اسلا می نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد; اما اخیرا سخنان سلسله جنبان دولت احمدی نژاد، یعنی جناب اسفندیار رحیم مشائی، در جلسه اختتامیه همایش ایرانیان خارج از کشور برخورد کردم. دیدم اگر چه نه آن جوان و نه این جناب، هیچ کدام عرب و ترک نیستند، اما مصداق این شعرمولوی اند که: «وآن یکی کز ترک بد گفت ای گزم، می نمی خواهم عنب، خواهم اوزوم»
آقای رحیم مشائی بر حسب اخبار جراید در همایش مذکور گفته است: «من بر مکتب ایران اصرار دارم از مکتب اسلا م دریافت های متنوعی وجود دارد و من بر مکتب ایران اصرار دارم.»
وی در توضیح نظر خود گفته است که: «برخی از من خرده می گیرند که چرا نمی گوئی مکتب اسلا م و می گوئی مکتب ایران؟ از مکتب اسلا م دریافت های متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلا م، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم... باور دارم واژه ایران ذکر است.»
رئیس دفتر آقای احمدی نژاد وقتی می گوید «دریافت ما» یعنی در این اظهارنظرها تنها نیست و چون در گذشته بارها شنیده ایم که رئیس وی، دیدگاه های او را دیدگاه های خود می داند، بعید نیست که جمعی از دولتیان و حوزویان همراه دولت، به دلیل این که از اسلا م برداشت های متنوعی می شود، به تبلیغ مکتب ایران بپردازند. فکر می کنید محمود احمدی نژاد حاضر است کسی را با خود به همراه داشته باشد که ذره ای با هم اختلا ف فکری داشته باشند؟
بر این اساس در درون جامعه و در مدیریت جامعه، وجوه مشترکی در نگاه به ایران و پیشتازی آن نسبت به اسلا م وجود دارد، اما معلوم نیست چرا جناح راست در برخورد با دو عبارتی که مفهوم واحد دارد، یکی را می کوبد و دیگری را ارج می نهد؟
بدیهی است سخنان رحیم مشائی صرفا بر سر شوق آوردن مستمعین که دلشان برای ایران تنگ شده بود، نبوده، که فرض کنیم این حرف ها و نظرات مصرف آنی داشته، بلکه وی اصرار دارد که به مخاطب خود- چه آن هائی که در همایش حضور دارند و چه آنهائی که از رسانه ها به حرف های او گوش می دهند -چنین وانمود سازد که به هر آن چه می گوید، باور و اعتقاد عمیق دارد. راستی چگونه باید برخوردهای دوگانه اصولگرایان را با دو مفهوم مکتب ایرانی وجمهوری ایرانی توجیه کرد؟
می تواند اسلا می باشد، مشروعیتش هم به رای مردم است، کسی هم نمی تواند نظر خود را بر مردم تحمیل کند. این جمهوری بر استقلا ل و آزادی و دیگر بنیان های اصلی حکومت های سرفراز و پیشرو پایبند است هر چند نگاه آن جوان به بعضی از شعارهائی که سال گذشته از صفوف طولا نی مردم شنیده می شد، در ذهنم بود و تائید خودم این بود که جمهوری اسلا می نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد; اما اخیرا سخنان سلسله جنبان دولت احمدی نژاد، یعنی جناب اسفندیار رحیم مشائی، در جلسه اختتامیه همایش ایرانیان خارج از کشور برخورد کردم. دیدم اگر چه نه آن جوان و نه این جناب، هیچ کدام عرب و ترک نیستند، اما مصداق این شعرمولوی اند که: «وآن یکی کز ترک بد گفت ای گزم، می نمی خواهم عنب، خواهم اوزوم»
آقای رحیم مشائی بر حسب اخبار جراید در همایش مذکور گفته است: «من بر مکتب ایران اصرار دارم از مکتب اسلا م دریافت های متنوعی وجود دارد و من بر مکتب ایران اصرار دارم.»
وی در توضیح نظر خود گفته است که: «برخی از من خرده می گیرند که چرا نمی گوئی مکتب اسلا م و می گوئی مکتب ایران؟ از مکتب اسلا م دریافت های متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلا م، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم... باور دارم واژه ایران ذکر است.»
رئیس دفتر آقای احمدی نژاد وقتی می گوید «دریافت ما» یعنی در این اظهارنظرها تنها نیست و چون در گذشته بارها شنیده ایم که رئیس وی، دیدگاه های او را دیدگاه های خود می داند، بعید نیست که جمعی از دولتیان و حوزویان همراه دولت، به دلیل این که از اسلا م برداشت های متنوعی می شود، به تبلیغ مکتب ایران بپردازند. فکر می کنید محمود احمدی نژاد حاضر است کسی را با خود به همراه داشته باشد که ذره ای با هم اختلا ف فکری داشته باشند؟
بر این اساس در درون جامعه و در مدیریت جامعه، وجوه مشترکی در نگاه به ایران و پیشتازی آن نسبت به اسلا م وجود دارد، اما معلوم نیست چرا جناح راست در برخورد با دو عبارتی که مفهوم واحد دارد، یکی را می کوبد و دیگری را ارج می نهد؟
بدیهی است سخنان رحیم مشائی صرفا بر سر شوق آوردن مستمعین که دلشان برای ایران تنگ شده بود، نبوده، که فرض کنیم این حرف ها و نظرات مصرف آنی داشته، بلکه وی اصرار دارد که به مخاطب خود- چه آن هائی که در همایش حضور دارند و چه آنهائی که از رسانه ها به حرف های او گوش می دهند -چنین وانمود سازد که به هر آن چه می گوید، باور و اعتقاد عمیق دارد. راستی چگونه باید برخوردهای دوگانه اصولگرایان را با دو مفهوم مکتب ایرانی وجمهوری ایرانی توجیه کرد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر