سی ام ژوئن 1960 کنگو 2 میلیون و 344 کیلومتری (5ر1 برابر وسعت ایران) با 27 میلیون جمعیت (در سال 2010 حدود 71 ميليون) استقلال یافت، اما در طول استقلال به علت داشتن معادن طلا، الماس، اورانیوم، کوبالت و مس و طمع برخی دولتها و رقابت قدرتها آرامش نداشته است. سرگذشت این کشور افریقایی ضعف بزرگ دنیای معاصر را بازتاب می دهد و نشان می دهد که مدنیّت که این همه درباره اش تبلیغ می شود و رعایت حق، حاکمیّت ملی و دمکراسی بخش هایی از آن هستند درعمل (تمرین) رعایت نمی شود.
ایجاد کشور بلژیک مرکب سه گروه نژادی محصول شکست نظامی ناپلئون امپراتور فرانسه از متحدان در سال 1815 بود. لئوپلد دوم پادشاه آن که می دید هر دولت اروپایی برگوشه ای از آفریقا دست انداخته است در سال 1876 یک دسته اکتشافگر را مامور دیدار و ارزیابی از کنگو کرد که سرزمین واقع در شمال آن در دست فرانسه، همسایه جنوبی اش متعلق به پرتغال و مالک اراضی شرق آن به فاصله نسبتا دور؛ انگلستان بود. این هیات نتایج ارزیابی خودرا به لئوپلد داد و وی در سال 1878 مالکیّت خودرا بر آن اعلام داشت! و با زرنگی خاص در نشست برلین مرکب از 14 دولت اروپایی که به ابتکار بیسمارک و با هدف تقسیم مسالمت آمیز آفریقا میان اروپاییان برگزار شده بود کنگو را از آن خود کرد. نشست برلین پنجم فوریه 1885 کنگو را ملک طلق لئوپلد دوم اعلام داشت. لئوپلد که نام خودرا بر بزرگترین شهر کنگو گذارده بود (اینک کینشانزا) در 1908 این سرزمین را که ملک شخصی او محسوب می شد کُلا در اختیار دولت بلژیک گذارد. کشف فلزات گرانبها از جمله طلا و الماس و نیز تولید برخی محصولات نباتی از جمله کائوچو، پنبه و روغن نخل کمپانی های سایر کشورهارا به آنجا کشانید و .... دولت آمریکا با استفاده از اورانیوم کنگو بود که بمب اتمی ساخت و با این بمب ها در آگوست 1945 هیروشیما و ناگاساکی را در ژاپن بمباران کرد.
J. Kasavubu
J. Kasavubu
در دهه 1950 تنی چند از تحصیلکرده های کنگو ازجمله پاتریس لومومبا Patrice
Lumumba و ژوزف کاساووبو J. Kasavubu جنبش ملی کنگو را بنیاد گذاردند و مبارزات استقلال طلبی و ضد استعمار آغاز شد و دولت بلژیک با توجه به اقدام دولتهای لندن و پاریس در دادن استقلال به مستعمرات آفریقایی، مجبور شد استقلال کنگورا برسمیت بشناسد. بلژیک که در آن زمان لومومبا را در بازداشت داشت، دادن استقلال به کنگورا مشروط به برگزاری انتخابات و تشکیل پارلمان کرده بود که مردم کنگو نامزدهای جنبش ملی و ازجمله لومومبای زندانی را انتخاب کردند. پارلمان تشکیل شد، لومومبارا نخست و کاساووبو را رئیس جمهور اعلام کرد و دولت بلژیک هم سی ام ژوئن 1960 به کنگو استقلال داد. در آن روز 89 هزار بلژیکی در کنگو زندگی و کسب و کار می کردند و امور ارتش و پلیس و اداره موسسات عمومی در دست آنان و معادن کنگو متعلق به ایشان و شرکاء غربی بود. لومومبا اعلام کرد که معادن را ملّی خواهد کرد و دستمزد نظامیان را تا زمانی که افسرانشان بلژیکی باشند افزایش نخواهد داد.
کمپانی های غرب و دولت بلژیک از اعلامیه لومومبا بوی ناسیونال سوسیالیستی استشمام کردند و هنگامی که نشست آفریقاییان در غنا اورا قهرمان آفریقا لقب داد کمر به انهدامش بستند. مسکو و پکن به غرب اخطار دادند، رسانه های غرب از این موضوع استفاده و لومومبارا هوادار کمونیسم و مسکو که می خواهد پای روسیه را به آفریقا بازکند گزارش کردند و مسئله کنگو وارد جنگ سرد دو بلوک شد.
Mobutu Sese Seko
Mobutu Sese Seko
غرب برای انهدام لومومبا به دو وسیله متوسل شد یکی تحریک ایالت های معدندار
بویژه «کاتانگا» به ریاست موئیز چومبه (موسی چمبه)Moise Tchombe به اعلام استقلال (جدایی از کنگو) و دیگری تحریک نظامیان کنگو به فرماندهی سرهنگ ژوزف موبوتو (موبوتو سسه سکو) به نافرمانی. لومومبا با اینکه شنیده بود موبوتو با دستگاه اطلاعاتی بلژیک ارتباط دارد وی را رئیس ستاد ارتش کنگو کرده بود.
تحریکات غرب، مداخلات کمپانی های الماس و نافرمانی نظامیان، سبب بحران بزرگی در کنگو شد مخصوصا که نظامیان نافرمان به قتل و غارت مردم و تجاوز به زنان دست زده بودند، بگونه ای که سازمان ملل مجبور شد که نیروی حافظ صلح بفرستد که واحد مراکشی اعزامی به کنگو عملا درکنار موبوتو قرارگرفته و به او کمک می کرد!. بلژیک به بهانه حفظ جان اتباع خود واحد نظامی به کنگو فرستاد و کمپانی های الماس نیز «مرسنر = مزدور مسلح فرستاده بودند.
در این شرایط پاتریس لومومبا به مسکو و پکن متوسل شد که هر دو دولت اعلام حمایت کردند. دولت شوروی خواست که از طریق سازمان ملل اقدام کند که قطعنامه اش در شورای امنیت ردّ شد. در این میان ناگهان ژوزف کاساووبو (رئیس جمهور) برغم پارلمانی بودن نظام حکومتی کنگو و بدون کسب رای از پارلمان لومومبا را برکنار کرد. لومومبا زیر بار نرفت و اقدام کاساووبو را نقض قانون اساسی خواند.
14 سپتامبر (دو ماه و 15 روز پس از اعلام استقلال) سرهنگ موبوتو Mobutu Sese Seko (عامل غرب) پا فراتر از نافرمانی نهاد و دست به کودتا زد و لومومبارا بازداشت کرد. موبوتو (به اشاره بلژیک و آمریکا) بعدا لومومبارا به ایالت کاتانگا تحویل داد که چومبه او و دو همکارش را به نظامیان بلژیک تحویل داد و 17 ژانویه 1962 تیرباران شدند. ایالت کاتانگا سپس به دروغ متوسل شد و اعلام کرد که چون آن سه تن فرار کرده و به بیشه ای رفته بودند درآنجا به دست مردم کشته شدند!. هامر شولد دبیرکل سوئدی وقت سازمان ملل (که بعدا در آفریقا بر اثر سقوط هواپیمایش کشته شد!) خواستار معاینه جسد لومومبا توسط هیات پزشکی مورد اعتماد سازمان ملل شد که در کاتانگا جسدرا آتش زدند ولی از میان خاکستر جسد و استخوان نیمسوخته جمجمه لومومبا گلوله ای به دست آمد که با کالیبر تفنگ بلژیکی ها مطابقت داشت و دولت بلژیک در سال 2002 (42 سال پس از قتل) از بابت قتل لومومبا عذرخواهی کرد. بررسی های بعدی نشان که آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا لومومبا را برای دنیای غرب خطرناک خوانده و با نابودن شدن او موافقت کرده و تصمیم خودرا به آلن دالس مدیر وقت «سیا» ابلاغ کرده بود.
Moise Tchombe
Moise Tchombe
پس از کشته شدن لومومبا و بعدا روی کار آمدن موبوتو و ... اوضاع کنگو آرام نشده و
مسئله مداخله کمپانی ها، معدنداران، قبایل، همسایگی کشور مسئله دار رواندا، درگیری ها و قتل، مرسنربازی و ... ادامه دارد. موبوتو که در سال1997 درگذشت از 1965 تا 1996 رئیس جمهور کنگو بود و نام کنگورا به «زئیر» تغییر داد که اینک «جمهوری دمکراتیک کنگو» شده است. موبوتو با کودتای دوم خود در سال 1965 کاساووبو را برکنار و رئیس جمهور شده بود. وی نیز با فشار هواداران کابیلای چپگرا برکنار و از کنگو گریخت. خودمختاری چومبه در کاتانگا تا سال 1963 ادامه داشت و در این سال نیروهای اعزامی سازمان ملل و ازجمله یک اسکادران نیروی هوایی ایران این ایالت را به کنگو بازگردانیدند. چومبه ـ فارغ التحصیل مدرسه آمریکاییان کنگو ـ بعدا برای مدتی کوتاه نخست وزیر کنگو شد و پس از برکناری به اروپا رفت و در سال 1963 هواپیماهای نظامی الجزایر جت حامل اورا فرودآوردند و تا پایان عمر در زندان الجزایر بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر