دكتر ميلسپو مستشار آمريكايي ماليه ايران 27 ژوئن 1943 (شصت و شش سال پیش در ششم تیرماه) در مصاحبه اي گفته بود که نمي داند چرا ايرانيان ثروتمند از دادن ماليات كه حق جامعه از درآمد آنان است تا اين حد گريزان هستند و نمي خواهند امور مالياتي وطنشان كه به سود همه و عامل تقويت بنيه و پيشرفت كشور، ضامن تداوم درآمد و تامین امنیت آنان است تنظيم و رو به راه شود . همين بي نظمي مالياتي عامل ایجاد مسائل متعدد، بي پولي دولت و روشن نبودن وضع اقتصاد ایران بوده است و مطبوعات که به طبقه مورد اعتماد دولت و سیاسیون تعلق دارند نمی کوشند که به حل مسائل وطنشان کمک و از ایجاد مسائل تازه پیشگیری شود و تا اعمال نفوذ و مسئله مالیات برطرف و مطبوعات اصلاح نشوند نجات ایران و افتادن در راه پیشرفت امکانپذیر نخواهد بود.
میلسپو اضافه كرده بود: نمي دانم كه چرا دولت کنونی (تابستان 1322) و دولتهاي گذشته ايران درصدد گرفتن ماليات واقعي برنيامده اند. از چه مي ترسند؟. در جلسات مختلف با مقامات ايران، صدبار برايشان گفتم كه ماليات مردم، آمريكا را به يك قدرت جهاني مبدل كرده است كه به خرجشان نمي رود. تا در جلسه (مذاکره با مقامات) هستيم نظر مرا تاييد مي كنند و «بله درست است» مي گويند ولي پس از خروج از جلسه همان راه همیشگی خودرا ادامه می دهند. من اين معمّا را نمي فهمم و نمي توانم آن را هضم بكنم. به آنها گفتم كه بنجامين فرانكلين از پدران موسس آمريكا گفته است كه از دو چيز نمي توان گريخت: يكي دادن ماليات و عوارض و ديگري مرگ. مقامات ايراني گوش مي كنند ولي اعتنا نمي كنند. ندادن ماليات در ايران شده است يك بيماري مزمن و تا اين بيماري درمان نشود، نمي توان مسائل ديگر را حل كرد. هزينه هاي دولت بايد تماما از ماليات و هزينه هاي شهري از عوارض تامين شود و تا اين مسئله باقي باشد، مشكلات ايران كه پس از نادرشاه بروز كرده بر طرف شدني نخواهد بود. من تاريخ ايران را با دقت تمام خوانده ام. از روزي كه كريم خان زند به دليل رئوفت مالياتها را موقتا بخشيد، ماليات ندادن در ايران يك عادت و رسم عمومي شده است كه بايد به اين اعتياد پايان داده شود. دولت بايد بداند كه هر تبعه كشور هر سال چقدر درآمد دارد و مالياتش را بگيرد و .... مقامات ارشد ایران به من گفته اند که می دانند فساد اداری و اعمال نفوذ قدرتمندان در امور و بوروکراسی ناشی از «من درآوردی بودن» سازمانهای اداری خوره وجود (جذام) کشور است ولی معمّا در این است که چرا برای حل آن کاری نمی کنند و تعجب من از همین است و نسبت به آنان (میهندوستی و دلسوز بودشان) دچار تردید شده ام.
مسئله اي را که اين کارشناس آمريکايي در سال 1322 بيان داشت و در طول اقامت در ايران هم موفق به حل آن نشد درد بزرگي است که در ايران تا به امروز درمان نشده و مادر و زاينده بسياري از بيماري هاي ديگر است و به همين مناسبت، در سالروز انتشارش، قسمتي از آن را در بالا يادآور شديم. ميلسپو نخستين كارشناس خارجي نبود كه اين مسئله را اعلام داشت. پيش از او مورگان شوستر آمريكايي و سر جان ملكم انگليسي هم همين واقعيت تلخ را در خاطراتشان از ايران ذكر كرده اند و اين خاطرات به صورت كتاب انتشار يافته و موجود است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر