کانون ایرانیان

۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه

چند پرسش در مورد جنبش سبز






رضا رضایی






من مقاله آقای دکتر کدیور را مطالعه کردم. مقاله خوبی بود ولی با توجه به شناختی که از جنبشهای اجتماعی بخصوص وضعیت ایران داریم به نظرم رسید چند نکته را در قالب سئوال یا موضوع مطرح کنم تا اگر امکان پاسخگویی وجود داشت از طرف ایشان یا دکتر مهاجرانی یا سایر معتقدین به جنبش راه سبز پاسخ داده شود.


 


1. یکی از مهمترین مشکلات جامعه ایرانی عدم نهادینگی عقلانیت در جامعه بوده که همواره بعنوان یک استراتژی از طریق حکومتها بکار گرفته شده تا مردم بجای توجه به عقل و عقلانیت با شور و احساس با موضوعات برخورد داشته باشند و همه رفتار آنان در ارتباط با حکومت منبعث از احساس و نه عقل باشد. به زبان دیگر استراتژی مهم تزریق شور و احساس در جامعه که وابسته به منبعی بوده و مستقل از منبع مذکور قادر به اتخاذ عمل یا تصمیم نیست؛ یکی از مهمترین استراتژی های حکومتها در ایران بویژه حکومت جمهوری اسلامی ایران است که باید جنبش سبز در مورد آن برنامه علمی و دقیقی داشته باشد تا مردم بجای توجه به شور و احساس از عقل برای برخورد و رفتار با حکومت استفاده نمایند. چرا که این خصیصه در فرهنگ سیاسی ایران باعث شده مردم تحت حاکمیت احساس در آخرین مراحل عمر حکومتهاٰ- زمانی که از درون دچار فرسودگی مضاعف شده اند - به یکباره و بدون هدف خاصی که برای توده ها روشن باشد بپا می خیزند و با رفتاری برخاسته از احساس محض حکومت را سرنگون کرده و سرنوشت حکومت بعدی را بدون تعیین کردن آن به دیگران می سپارند. در این میان حکومتگران جدید نیز بسان حکومتهای قبلی فقط مردم را برای تایید سیاستهای خود بسیج می کنند و لاغیر. و نتیجه چنان می شود که می بینیم. یعنی مردم ایران تحت حکومت سیاستهای رسمی دولتها صرفا بعنوان ابزاری برای تایید استفاده می شوند و مردم متکی به احساس در موضوعات حکومتی و سیاسی -که باید عقلانی ترین حوزه زندگی اجتماعی مردم باشد - تصور می کنند ایفای نقش کرده و سرنوشت خویش را خود رقم زده اند.


 


 


2-جنبش راه سبز تاکنون برنامه ها و خواسته های اصلی خود را اعلام نکرده و طرفداران آن درمخالفت با حکومت یا سیاستها و یا بعضا افراد حاکم بر کشور مشترک بوده و اینکه هدف از مخالفت و نیزفضای مطلوب از نظر آنان چیست وحدت نظر یا اشتراک نظر هم ندارند. از اینرو لازم است لیدرهای جنبش حداقل برنامه های جنبش را تدوین و مطرح نمایند تا معتقدین به ان برنامه ها را با ارائه نقطه نظرات خود تکمیل یا اصلاح نمایند تا اهداف و برنامه های مشترکی در میان آنان شکل گیرد. بدون شکل گیری این هدفها و بدون وجود برنامه های استراتژیک برای اینده امید چندانی به ادامه راه وجود ندارد و حداکثر در قالب یک جریان اعتراضی سردرگم و بی هدف خود را نشان می دهد. هرچند در قالب بیانیه های رهبران جنبش و یا در جریان راه پیمایی های خیابانی بعضا اهداف در قالب شعار خود را نشان می دهند ولیکن به هیچ عنوان نمی توان در قالب این شعارها مردم و معتقدین به جنبش را سرزنده و فعال نگه داشت. شاید اوج تمایل حکومت به تداوم چنین فضایی است که هیچ هدف خاصی برای جنبش تعریف نشود و در طول زمان معترضین با سرگردانی از جنبش ناامید شده و منفعل شوند.


 


 


3- اعتقاد به اصلاح حکومت فعلی یا انقلاب بر علیه حکومت فعلی موضوعی است که باید با شفافیت و بدون ابهام بدان پرداخت. تصور اینکه با عدم شفافیت و با روزمرگی فعلا طرفداران را حفظ کرد تا گذر زمان برخی موضوعات را مشخص نماید بزرگترین آفت جنبش می باشد.اگر جنبش در چارچوب نظام فعلی معتقد به اصلاح باشد باید حداقل اصلاحات مورد نظر را با وضوح و تاکید اعلام نماید. اگر اصلاحاتی در قانون اساسی مد نظر است باید تاکید گردد تا معتقدین به جنبش همه یک صدا چنین اصلاحاتی را طلب نماید.


 


4-من با این نکته آقای کدیور موافقم که دمیدن در مطالبات دور دست و افزایش بی حساب مطالبات و انتظارات مردم خود آفتی است ولی بسنده کردن به چند خواسته اعلام شده؛ هرچند بسیار سطحی و در عین حال حساب شده است و در صورت تن دادن حکومت به این خواسته ها امید اصلاحات بعدی افزایش پیدا می کند ؛ جنبش را از نفوذ و کارآمدی دور می کند.


 


 


5-به نظرم جنبش با تاکید یکسویه به رهبری نظام و عدم توجه جدی و علمی و فلسفی به باورها و نیز اقدامات سایر ارکان حکومت من جمله دولت ، فضای مناسبی را برای اقدامات خودخواهانه دولت فراهم نموده است. در حال حاضر دولت احمدی نژاد با استفاده از فرصت ایجاد شده و فشار وارده بر رهبری و مشروعیت نظام و با اتخاذ سیاستهای اباحه گری و فریب مجدد ، بدون پایبندی به هیچ اصل یا اصول اخلاقی یا انسانی و یا دینی و با استفاده ابزاری و با تعبیر ویژه خود از اسطوره های ایران باستان نه تنها به اصلاح رفتار خود نپرداخته (حداقل انتظار بواسطه تعمیق و گسترش جنبش سبز)بلکه درصدد گسترش قدرت و نفوذ خود هم در داخل و هم در خارج از کشور است آنهم بدون دغدغه در خصوص موافقت یا مخالفت رهبری یا سایر ارکان نظام . دولت کار را بجایی رسانده که در پی استفاده از ظرفیت ایجاد شده از طرف جنبش سبز برای توسعه قدرت خویش است و شاید توانسته نظر تعدادی از معترضین علیه حکومت را به خود جلب نماید. و با شناختی که از فرهنگ سیاسی ایران وجود دارد بعید نیست کل قدرت را قبضه نماید.علاوه بر موارد عنوان شده موضوعات مهم دیگری نیز وجود درد که در این فرصت امکان طرح آن نیست . با تشکر از ایجاد چنین فرصتی برای طرح سوالات و موضوعات انتظار دارم پاسخ مناسب و منطقی را دریافت نمایم.


 


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

View Original Article

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر