کانون ایرانیان

۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

اندر احوالات فرهنگ رانندگی در ایران

در یک دستش سیگار بود و در دست دیگرش گوشی موبایل! پایش را روی گاز گذاشته بود و هرکسی جلوی راهش سبز می شد، فحش بارانش می کرد. راننده جلویی راهنمای سمت راست را زد و قصد حرکت به لاین راست را داشت، اما برای او که خود را صاحب حق می دانست راهنما معنایی نداشت. پس سرش را از شیشه ماشین بیرون برد و فریاد کشید: هوی مرتیکه چه خبرته!؟ و بعد به شخصی که پشت خط تلفنش بود گفت "باتو نبودم با این عوضی بودم" و بعد ادامه داد: "خارج که بودم کیف می کردم از رانندگی مردم. شیطونه می گه به خاطر اوضاع افتضاح رانندگی بذارم برم از این مملکت"!





بعد ته سیگارش را از شیشه ماشین داخل خیابان پرت کرد و همانطور که مشغول حرف زدن با موبایل بود با زحمت دستش را دراز کرد تا از صندلی کناری یک موز بردارد بعد همانطور که مشغول رانندگی و حرف زدن با موبایل و غرزدن بود، موز را پوست کند و آن را به سرعت خورد و بدون معطلی پوست موز را از شیشه ماشین به بیرون پرت کرد بعد همانطور که با دهان پر با موبایل حرف می زد گفت: مملکت نیست که بی نظمی بیداد می کند. خیابونها کثیف، راننده ها بی قید!... خاک بر سر من که موندم اینجا و دارم زندگی می کنم. کی قدر آدمو می دونه اینجا؟!



همانطور که داشت حرف می زد بی آنکه راهنما بزند به سمت راست متمایل شد و وقتی بوق ممتد ماشین پشتی به صدا درآمد، سرش را از شیشه بیرون برد و فریاد زد "زهر مار، چه خبرته؟"

دوباره گوشی موبایل را به گوشش نزدیک کرد و با اخم گفت: "با تو نبودم، با یک راننده عقده ای بودم، فکر کرده اتوبان رو خریده"

همانطور که مشغول صحبت بود ادامه داد: یک لحظه گوشی! صبر کن چراغ قرمز را رد کنم بعد حرف می زنیم"

و بعد با مهارت از چراغ قرمز گذشت و بدون آنکه غم به دلش راه بدهد گوشی موبایل را برداشت و به غرغرهایش ادامه داد.

"داشتم می گفتم. واقعا این مردم بی فرهنگ شدن؛ خارج که بودم هیچ کس هنگام رانندگی تخلف نمی کرد، آدم شرم می کنه وقتی این راننده هارو با راننده های خارجی مقایسه می کنه. یک ذره این مردم انصاف ندارن..."



در همین حین به خط کشی عابر پیاده رسید. بعد با عصبانیت فریاد کشید: "زود باشید دیگه فس فس نکنید. مگه دارید از روی فرش قرمز عبور می کنید که اینقدر ادا دارید" و بعد با سرعت از روی خط کشی عابر پیاده رد شد و صدای اعتراض عابران را بلند کرد. اما او بی توجه گذشت و همانطور که بین ماشین ها لایی می کشید غرزنان از هدر رفتن استعدادش حرف می زد و با فرهنگی خارجی ها! کمی که جلوتر رفت ناگهان یک اتوشویی را دید و یادش افتاد که باید کت و شلوارش را از اتوشویی بگیرد. اما مقابل اتوشویی یک ایستگاه اتوبوس بود باز هم شروع کرد به فحش دادن "هیچ چیز سرجایش نیست، ایستگاه اتوبوس اینجا چکار می کنه؟ بعد مکالمه موبایلش را قطع کرد و همانجا داخل ایستگاه پارک کرد و زیر لب گفت: "اگه جلوتر پارک کنم باید کلی پیاده برگردم. همینجا خوبه!"



بعد پیاده شد و داخل اتوشویی رفت. وقتی برگشت با یک قبض جریمه مواجه شد که زیر برف پاک کن ماشینش چشمک می زد. برگ جریمه را برداشت و با عصبانیت گفت: فقط بلدن بیخود و بی جهت از آدم پول بیگرن. برم خارج راحت شم. نه قانون سرشون می شه نه فرهنگ می دونن چیه؟"

بعد سیگار دوم را روشن کرد و سوار ماشین شد. تلافی عصبانیتش را سر راننده های دیگه درمیآورد و با سرعت ۱۲۰ کیلومتر رانندگی می کرد.

هرکس دم پرش می شد با کلمات رکیک از او پذیرایی می کرد.

همچنان با سرعت حرکت می کرد و به این فکر می کرد که خارجی ها کجا هستند و ما کجا هستیم؟ آنقدر سرعتش بالا بود که علایم راهنمایی و رانندگی را نمی دید. اگر هم می دید فرقی نمی کرد. به نظر او این علایم فقط در خارج کاربرد دارد و هر وقت رفت خارج به آنها توجه می کند.



آنقدر عجله داشت و عصبانی بود که حتی متوجه نشد که کمی جلوتر خط کشی عابر پیاده است. البته اگر هم متوجه می شد، فرقی نداشت. چرا که به عقیده او حق تقدم در همه موارد با خودش بود.

همان موقع بود که پیرمرد عصا به دست به گمان آنکه خط کشی عابر پیاده از سایر نقاط خیابان امن تر است در حال عبور از روی خط کشی بود. اما راننده عصبانی، در فکر برگ جریمه بود و فرهنگ رانندگی خارجی ها. آنقدر عصبانی بود که هیچ چیز و هیچ کس را نمی دید. همان موقع بود که بی آنکه بفهمد صدای برخورد یک چیز را با ماشینش حس کرد.

وقتی چشمش را باز کرد و به خودش آمد فهمید یک پیرمرد روی خط کشی عابر پیاده نقش زمین شده و عصایش آن طرف تر پرت شده و خون از سر و صورتش به بیرون ریخته می شود. نمی دانست چه عکس العملی نشان دهد. چه کسی را باید فحش دهد. پیرمرد را؟ خط کشی عابر پیاده را! خارجی ها را؟! فرهنگ رانندگی را، قبض جریمه را یا خودش را که استعدادش هدر رفته بود؟!!





مقایسه ای از فرهنگ رانندگی در تهران و کالیفرنیا

این روزها خیلی چیزها برایمان عادی شده. اگر ببینیم که یک موتور با سرعت از پیاده رو می گذرد، بی آنکه اعتراضی بکنیم، راه را برایش باز می کنیم و موتورسوار با طلبکاری فراوان از کنارمان می گذرد و می رود. اگر ببینیم که چراغ قرمز است و بعضی راننده ها از غیبت پلیس استفاده می کنند و از چراغ قرمز عبور می کنند، باز هم برایمان عادی است و خیلی عادی تر است که ببینیم موتورسیکلت کارکرد تاکسی یا باربر را دارد و چند سرنشین و یا یک بار طویل را حمل می کند. عادت کرده ایم خیلی راحت از کنار همه اینها بگذریم چرا که این روزها پیاده رو کار کرد سواره رو، و سواره رو کارکرد پارکینگ را پیدا کرده و علایم راهنمایی و رانندگی هم برای تزیین خیابانها به کار می روند و کاربرد دیگری ندارند.



همه ما وقتی برای گرفتن گواهی نامه رانندگی ثبت نام می کنیم کتاب آیین نامه را با دقت می خوانیم و علایم راهنمایی و رانندگی را در ذهنمان حک می کنیم. اما به محض اینکه امتحان آیین نامه به پایان رسید و در امتحان شهری رانندگی هم قبول شدیم دیگر علایم را می بوسیم و می گذاریم لب تاقچه! آن وقت است که دیگر رعایت کردن قوانین می شود قرتی بازی! بستن کمربند سوسول بازی است و راهنما زدن افت دارد!



خیلی زود یاد می گیریم که تنها زمانی باید قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنیم که افسر سفید پوش پلیس در معابر و چهارراهها ایستاده باشد و بیشتر از آنکه حواسمان به علایم راهنمایی و رانندگی باشد، حواسمان به این است که مبادا پلیس جایی ایستاده باشد و از چشم تیزبین ما مخفی بماند.

بدترین اتفاقی که ممکن است برایمان بیفتد این است که جریمه شویم. آن هم خیلی مهم نیست فدای سرمان. جریمه شدن از انتظار کشیدن پشت چراغ قرمز اعصاب خورد کن، بهتر است ضمن اینکه مبلغ جریمه ها آنقدر بالا نیست و حتی در صورت تلمبار شدن قبوض پرداخت نشده جریمه های رانندگی، حتی در حد چند میلیون تومان از دادگاه و زندان خبری نیست و تنها مجازات سخت گیرانه آن، دوبرابر شدن مبلغ جریمه است.



● ۵۰ میلیون قبض جریمه در سال

هیچ اشکالی ندارد، اگر بدانیم که سالانه ۵۰ میلیون قبض جریمه برای رانندگان متخلف کشورمان صادر می شود. اصلا لازم نیست خودمان را ناراحت کنیم. چرا که رانندگان خودشان بلدند که چطور با جریمه شدن مقابله کنند البته اصلا تصور نکنید که آنها قوانین را رعایت می کنند چرا که فقط ۳۲ درصد از رانندگان متخلف پس از اعمال قانون ما تخلف خود را می پذیرند و ۷۸ درصد آنها از طریق توهین، رشوه، تهدید یا چانه زنی به توجیه تخلف خود و برخورد با ماموران راهنمایی و رانندگی می پردازند.





● قربانیان تصادفات برابر با تلفات جنگ

ما مردم خوبی هستیم. یعنی حداقل خودمان این ادعا را داریم. پس بنابراین قوانین و مقررات برایمان در حد کشک محسوب می شود و رعایت آن ضرورتی ندارد. همین که از دیدگاه خودمان آدم های با فرهنگ و با کمالاتی هستیم کافیست. این توهم بی نقص بودن گاهی اوقات کار دستمان می دهد و آنقدر غرور به ما فشار می آورد که یادمان می رود که قوانین برای خودمان وضع شده اند نه کشورهای خارجی! آن وقت است که آمار کشته های تصادفات جاده هایمان می رسد به ۲۳ هزار نفر! این تعداد کشته با تلفات یک جنگ برابری می کند و حتی گاهی کشته های یک سال حوادث رانندگی ما به اندازه ۱۰ سال یک کشور اروپایی است.





● هزینه های پنهان تصادفات

البته مرگ، بسیار ناخوشایند است. مرگ یک پدر در تصادف بسیار دردناک تر است. اما این تصادفات علاوه بر هزینه های جانی و مالی آشکار، یک سری هزینه های پنهان هم دارد. همه آدم ها در تصادفات جان خود را از دست نمی دهند و بعضی ها این شانس را دارند که باز هم از نعمت زندگی بهره مند شوند. اما این زنده ماندن همیشه هم عالی نیست. در اکثر تصادفات مصدومان دچار صدمات شدیدی می شوند که این صدمات تا آخر عمر همراه آنهاست. شکستگی ها و له شدگی ها، قطع اعضای بدن، قطع نخاع و هزاران مشکل جبران ناپذیر دیگر که نه تنها هزینه های درمان را بر مصدومان تحمیل می کند هزینه های دیگری هم دارد که به آن هزینه پنهان می گوییم. از کار افتادگی یک مرد که در اثر تصادف دچار عارضه شدید شده یکی از این هزینه های پنهان است. همچنین هزینه ای که باید بابت دیه توسط رانندگان متخلف پرداخت شود از دیگر انواع هزینه هاست. یک پدر از کار افتاده نه تنها توانایی کسب و درآمد را ندارد بلکه هزینه های شخصی خود و همچنین هزینه های درمان خود را نیز به خانواده اش تحمیل می کند و همه اینها بر اثر یک لحظه بی احتیاطی ایجاد می شوند.





● جریمه های یک روز تهران برابر با یک سال اروپا

وقتی از فرهنگ رانندگی اروپایی ها حرف می زنیم، چنان آهی می کشیم که جگر همه را می سوزاند. اما مگر فرهنگ رانندگی در اروپا را غیر از مردمان آن کس دیگری می سازد، مگر مردم ما افرادی غیر از تک تک اعضای جامعه هستند؟ مگر خود ما شامل این مردم نیستیم؟ پس چرا انتظار داریم دیگران فرهنگ رانندگی ها را درست کنند؟ چرا از خودمان شروع کنیم. چرا باید در خبرها بخوانیم که جریمه های رانندگی یک روز تهران با تعداد جریمه های رانندگی یک سال اروپا (یعنی یک قاره) برابری می کند. یعنی تعداد تخلفاتی که در یک روز در شهر تهران از چشم پلیس پنهان نمی ماند به اندازه تخلفات یک سال یک قاره است و این یعنی فاجعه، حال تصورش را بکنید تعداد تخلفاتی که در طول یک روز از چشم پلیس پنهان می ماند و به جریمه شدن نمی رسد چقدر است؟

این عدد و رقم ها ما را به این می رساند که عادت کرده ایم زور بالای سرمان باشد و اگر ما را به حال خودمان بگذارند قانون و احترام به حقوق دیگران و حتی حقوق خودمان سرمان نمی شود. شاید لازم باشد و یا بهتر بگوییم واجب باشد که در کنار هر تابلوی راهنمایی یک مامور بایستد و در کنار هر چراغ چند مامور تا تخلفات ما به حداقل برسد!





● قوانین برای چه کسانی است؟

آنچه مسلم است علایم راهنمایی و رانندگی بین المللی هستند و در تمام دنیا یک معنای مشخص را دارند. اما از آنجائی که ما عادت داریم همه چیز را برای خودمان تفسیر کنیم و در نهایت خود را توجیه کنیم که اشتباه نکرده ایم یا علایم راهنمایی و رانندگی را نمی بینیم و یا اگر هم ببینیم متناسب با شرایط روحی و خانوادگی و سیری و گرسنگی و اقساط عقب افتاده، نمره دیکته فرزندمان در روز گذشته و درجه انصاف صاحب خانه آن را تفسیر می کنیم.

در نتیجه همیشه حق تقدم با ماست. چه علایم این حق را تاکید کنند، چه نکنند! علایم راهنمایی و رانندگی از کجا می فهمند که قسط و پول آب و برق و گاز و تلفن و هدفمند شدن یارانه ها و اجاره بهای مسکن و قیمت سکه یعنی چه؟ آنها برای آدم های خوش و مرفهین بی درد ساخته شده اند نه برای ما که هزار فکر و خیال و بدبختی داریم. بهتر است این قوانین را خارجی ها رعایت کنند که از هفت دولت آزادند. ما خیلی هنر کنیم به بدبختی هایمان می رسیم. پس کمربند ایمنی را نمی بندیم چون قلبمان می گیرد. راهنما نمی زنیم چون رانندگان دیگر باید خودشان شعور داشته باشند و جهت حرکت ما را تشخیص دهند. چراغ قرمز را رد می کنیم چون عجله داریم. جلوی بیمارستان بوق می زنیم تا حال راننده جلویی را بگیریم. سبقت غیر مجاز می گیریم چون راننده های دیگر فس فس می کنند و خلاصه این که تخلف می کنیم چون اعصاب نداریم.





● قوانین و جرایم راهنمایی و رانندگی در سایر کشورهای دنیا

ما خیلی راحت از قوانین راهنمایی و رانندگی سرپیچی می کنیم و به راحتی از کنار آنچه موظف به انجام آن هستیم می گذریم. شاید یکی از دلایل آن پایین بودن نرخ جریمه در ایران نسبت به سایر نقاط دنیاست. بررسی و مقایسه میان میزان جریمه های رانندگی در کشور ما با دیگر کشورهای دنیا بیانگر تفاوت چشمگیر و معنادار میان ما و این کشورهاست. به طوری که به وضوح مشخص است نوع و شیوه برخورد با تخلفات رانندگی در کشور ما به میزانی نیست که مانع ارتکاب تخلف توسط رانندگان باشد.





● در اینجا نگاهی داریم به جرایم رانندگی در سایر کشورهای دنیا

در کشورهایی مانند کانادا و آمریکا رانندگانی که مرتکب تخلفات حادثه ساز رانندگی از جمله سرعت و سبقت غیرمجاز، لایی کشیدن، مصرف مشروبات الکلی و عبور از چراغ قرمز می شوند، خودروی آنها در پارکینگ متوقف و راننده متخلف نیز برای اعمال قانون به مراجع قضایی معرفی می شود. محمد بلغاری ادامه می دهد: تشخیص اینکه راننده متخلف از بیماری ذهنی و روانی برخوردار است، کنترل اعتیاد و تست استفاده از داروهای روانگردان، کنترل بیماری های روانی و در نهایت ابطال و توقیف گواهینامه از عمده مواردی است که پس از تنظیم گزارش پلیس درباره آن تصمیم گیری می شود و در برخی کشورها این کار به عهده دادگاه و مراجع قضایی است. به طور مثال در کانادا تصمیم گیری درباره نحوه برخورد با رانندگان متخلف به عهده مراجع قضایی است و در کشور ما پلیس راهنمایی و رانندگی این مسوولیت را به عهده دارد. به اعتقاد این کارشناس، عدم سختگیری پلیس در برخورد با متخلفان از یکسو و عدم بازدارندگی کافی جرائم راهنمایی و رانندگی، میل به تخلفات را در میان رانندگان کشورمان افزایش داده و انجام تخلف را به صرفه کرده است.





● متخلفان در فهرست بیماران روانی سوئیس

سوئیس از جمله کشورهایی است که تجربه موفقی در زمینه کنترل تخلفات حادثه ساز رانندگی و کاهش رشد تصادفات داشته، اما روش مسوولان این کشور در برخورد با تخلفات مخاطره آمیز رانندگی، راهکار جالب و موثری بوده است. در این کشور، راننده ای که تعداد تخلفات رانندگی اش از حد مجاز تعیین شده در سال بیشتر باشد به عنوان یک بیمار روانی از رانندگی محروم می شود.

در آمریکا نیز چنانچه راننده ای مرتکب تخلفات حادثه ساز رانندگی همچون سرعت بیش از حد مجاز و حرکات بی پروا و خطرناک هنگام رانندگی شود یا حتی یک بار در طول دوره آزمایشی دریافت گواهینامه خود مرتکب تخلف شود، گواهینامه اش به مدت ۶۰ روز و چنانچه در حال غیرعادی رانندگی کرده باشد، به مدت ۹۰ روز معلق می شود.





● نیوزیلند و جریمه های ۲۰ هزار دلاری

رانندگی پس از نوشیدن مشروبات الکلی بخصوص در صورتی که منجر به جراحت و تلفات شود یکی از اعمال خلافی است که اگر رانندگان در نیوزیلند مرتکب آن شوند، هزینه سازترین تخلفات را مرتکب شده اند. رانندگانی که چنین تخلفاتی را مرتکب می شوند مجازات نقدی، حبس و محرومیت از رانندگی را متوجه خود می کنند. راننده ای که در نیوزیلند پس از مصرف مشروبات الکلی اقدام به رانندگی کرده و تصادفی منجر به جرح یا فوت را رقم زده است، بین ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار دلار معادل ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی همراه یک سال محرومیت از رانندگی و حبس حداکثر ۲ سال را متحمل می شود. سرعت غیرمجاز در نیوزیلند ۲۸ روز توقیف گواهینامه و جریمه نقدی ۶۳۰ دلاری را برای راننده متخلف به همراه دارد. راندن خودروی دارای نقص فنی برای راننده متخلف حداکثر ۲ هزار دلار جریمه دارد.





● جریمه ۱۰۰۰ پوندی سرعت غیرمجاز در انگلیس

در انگلیس جریمه ۵۰۰۰ پوندی (معادل ۸ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) همراه مجازات حبس پیش روی آن دسته از رانندگانی قرار می گیرد که حداکثر ظرف ۲۴ ساعت از وقوع تصادف، اقدام به فرار از گزارش کردن تصادف به پلیس می کنند. گریختن از صحنه تصادف در انگلیس علاوه بر جریمه ۵۰۰۰ پوندی مجازات حبس حداکثر ۶ ماهه را مشمول خود می کند. علاوه بر این، سرعت غیرمجاز نیز در انگلیس جریمه ۱۰۰۰ پوندی را در پی دارد.





● جریمه ۱۲۰۰ دلاری سرعت غیرمجاز در نیویورک

معمولی ترین میزان جریمه در میشیگان آمریکا برابر ۵۰ دلار معادل ۵۰ هزار تومان است که برای نبستن کمربند ایمنی در نظر گرفته می شود. نداشتن بیمه خودرو، رانندگی بی دقت و سرعت غیرمجاز از جمله تخلفاتی هستند که در میشیگان آمریکا جریمه های ۱۵۰ دلاری دارند. سبقت غیرمجاز و بی توجهی به علامت ایست ۲ تخلفی هستند که جریمه های ۸۰ دلاری دارند. همچنین قوانین جاری درباره تخلفات ترافیکی در ایالت اوهایوی آمریکا حاکی از آن است که اگر راننده ای از خودرو برای انجام امور خلاف استفاده کند از طرف بخش ثبت وسایل نقلیه نامه ای دریافت می کند که اگر بار دیگر چنین تخلفی را مرتکب شود علاوه بر این که امتیاز رانندگی اش به مدت ۶ ماه تعلیق می شود باید ضمانت نامه مالی به مدت ۵ سال به اداره امور وسایل نقلیه تحویل دهد. همچنین آزمون رانندگی مجدد از وی اخذ و مجبور به گذراندن یک دوره مفید آموزش رانندگی شود.



در نیویورک داشتن سرعت غیرمجاز هنگام رانندگی ۴۵ تا ۶۰۰دلار جریمه دارد و اگر این تخلف در حوالی مدارس انجام شود مشمول ۹۰ تا ۱۲۰۰ دلار جریمه می شود. نبستن کمربند ایمنی در نیویورک ۵۰ دلار جریمه و نبستن کمربند ایمنی مخصوص کودکان ۲۵ تا ۱۰۰ دلار جریمه دارد. استفاده از تلفن همراه در حین رانندگی، رعایت نکردن فاصله مجاز از خودروی جلو، سرپیچی از دستورهای پلیس، خرابی چراغ ها و تخلفات موتورسیکلت در زمره تخلفاتی در نیویورک هستند که مشمول جریمه های ۱۰۰ دلاری می شوند. نگاهی به قوانین ترافیکی در کشور همجوار، کویت نشان می دهد اگر راننده ای برای ۴ بار دچار تخلف استفاده از خودروی شخصی برای حمل ونقل عمومی شود، مجوز رانندگی اش به مدت یک سال توقیف می شود. جریمه سرعت غیرمجاز در امارات عربی متحده برابر ۲۰۰ درهم، در انگلیس حداکثر ۱۰۰۰ پوند، در میشیگان برابر ۷۵ تا ۱۲۰ دلار و در نیویورک ۴۵ تا ۶۰۰ دلار است.





● توقیف یکساله گواهینامه در آلمان

در آلمان وقتی پلیس راننده ای را شناسایی می کند که با سرعت غیرمجاز می راند نه تنها وی را جریمه می کند، بلکه اعتبار گواهینامه اش را به مدت یک سال لغو می کند. در این کشور فقط کافی است راننده ای طی ۲ سال، یک بار مرتکب هر کدام از ۳ تخلف عبور از چراغ قرمز، سرعت غیرمجاز و رعایت نکردن فاصله مناسب با خودروی جلویی شود تا گواهینامه رانندگی وی باطل شود.





● حرف آخر

از همه این حرفها که بگذریم، می رسیم به این موضوع که تا خودمان اصلاح نشویم فرهنگ رانندگی کشورمان اصلاح نخواهد شد و تا زمانی که فرهنگ خارجی ها را چماق می کنیم و بر سر فرهنگ خودمان می کوبیم، هیچ کاری از پیش نخواهیم برد مگر اینکه این چماق ها تلنگری باشد برای تک تک ما. تلنگری برای اصلاح تک تک اعضای جامعه ما تا با اصلاح هر کدام از ما فرهنگ رانندگی کشورمان هم بهبود یابد و اوضاع زخمی رانندگی در ایران ترمیم شود.



گذشته از این، نحوه رانندگی در هر کشوری فرهنگ مردمان همان جامعه را نشان می دهد ولی به راستی ما را چه شده است که یکی از بی‌فرهنگ‌ترین مردم دنیا در رانندگی از آب درآمده‌ایم به طوری که در کنار معرفی جاذبه‌های گردشگری در ایران، "هشدار جدی نسبت به رانندگی خطرناک ایرانیان" یکی از بخشهای جدایی ناپذیر کتابچه‌های راهنمای جهانگردان است؟ مگر ما چگونه رانندگی می‌کنیم که فیلم رانندگی و نیز نحوه عبور عابران در ایران، تبدیل به یکی از انواع کلیپهای پربیننده و خنده دار در اینترنت با صدها هزار بیننده شده و آبروی "ایرانی" را یکجا به حراج گذاشته ایم؟ هر چه هست ما اصلاح ناشدنی نیستیم و الا ایستادن خودروها در پشت خط عابر پیاده و نیز بستن کمربند ایمنی، امروز در میان ما فراگیر نشده بود.



از برخی کشورها مثل بنگلادش و افغانستان که بگذریم، رانندگی در دنیا یک امر "جمعی" است ولی در ایران یک امر "فردی" تلقی می‌شود. رانندگی در ایران یعنی "می خواهم خودم را با خودرو به مقصدم برسانم". پس رانندگان دیگر، "رقیب" من هستند و من نباید از رقبا عقب بمانم. این نگرش در عمل چگونه خود را نشان می‌دهد؟



هر فضای خالی که پیدا شد، باید زودتر از دیگران آن را پر کنم. چنین است که رانندگی ایرانی یعنی "چپاندن خودرو یا موتور در اولین فضایی که خالی می‌شود". اینکه روی خط طولی می‌روم، فضا را برای دیگری تنگ می‌کنم و چه مزاحمتی برای عابران یا رانندگان دیگر ایجاد می‌کنم مهم نیست و حتی نزد برخی می‌توان از شانه خاکی سمت راست جاده برای فرار از ترافیک کمک گرفت. رانندگی به سبک ایرانی یعنی "رفتن از هر مسیر ممکن نه از مسیر تعیین شده"؛ درست مانند کودکی که در فضای حیاط منزلش که تعلق به خودش دارد ماشین بازی می‌کند و در هر لحظه به هر جهتی که خواست سر اسباب بازی اش را می‌چرخاند.



گرچه اتومبیل سال‌هاست وارد ایران شده، اما تعریف رانندگی، چه رسد به فرهنگ آن، هنوز وارد کشورمان نشده است. "رانندگی صحیح" که نوعی مشارکت در یک امر جمعی است به معنای "هدایت خودرو خود در جای صحیح در بین خودروهای دیگر" است. این "جریان عبور و مرور" است که راننده را به مقصد می‌رساند نه به اصطلاح زرنگی او !



وقتی در جامعه‌ای این نگرش به رانندگی حاکم باشد، یعنی هر کس قبل از آنکه به رسیدن به مقصدش فکر کند به دنبال مشارکت در حرکت جمعی خودروها باشد، این نظم در همه جا خود را نشان می‌دهد. بنایراین کسی که می‌خواهد در بزرگراه به راست بپیچد از صدها متر جلوتر در مسیر تعیین شده قرار می‌گیرد و خالی بودن باند کناری، او را به قانون شکنی نمی‌کشاند. رانندگی ایرانی معنای خاص خود را دارد. این رانندگی خاص، اصطلاحات خاصی هم به دنبال آورده است که در کتابهای آموزش رانندگی اصلا" وجود ندارد؛ اصطلاحاتی مانند "راه گرفتن" و یا "رد کردن".



"راه گرفتن" یعنی جلوی دیگری را بگیر تا خودت بتوانی بروی. چه وقت راه را "می گیریم"؟ مثلا هنگام گردش به چپ در چهارراه. تا می‌توانیم وسیله نقلیه خود را جلوتر و جلوتر می‌بریم تا ماشین مقابل چاره‌ای جز راه دادن به ما نداشته باشد. "رد کردن" را هم وقتی به کار می‌بریم که خودرو خود را از فاصله بسیار نزدیک از کنار اتومبیل‌های دیگر یا پای یک عابر عبور می‌دهیم.



حالا تا اندازه‌ای معلوم می‌شود که چرا در کشور ما این مقدار تصادف رخ می‌دهد و چرا بیشترین کشته‌ها در میان عابران پیاده در ایران یا "سالمند" هستند و یا "کودک"؛ تا کسی حرکات شبه آکروباتیک بلد نباشد نمی‌تواند خود را از اتومبیل‌ها و موتورسیکلت‌هایی که چفت در چفت یکدیگر و با فاصله سانتیمتری و گاهی میلیمتری از کنار عابران می‌گذرند نجات دهد.



تفاوت رانندگی ایرانی با رانندگی استاندارد بی شباهت به تفاوت فوتبال آمریکایی و فوتبال معمولی نیست. ما در بسیاری موارد رانندگی نمی‌کنیم اسکی می‌کنیم، زیرا اصل در رانندگی ما بر توقف نکردن است مگر آنکه مانعی فیزیکی مقابلمان باشد.




View Original Article

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر