کلمه: در حالی که منابع موثق خبری و شواهد متعدد از انتقال میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی به زندان خبر میدهند و فرزندان آنها از بیخبری مطلق و خانهٔ خالی و چراغهای خاموش میگویند، دستهای از سایتهای رسمی و نیمه رسمی، مقامات امنیتی و قضایی، بانام و بینام، مواضع مبهم و متنوعی تحت عنوان تکذیبیه در این باره اتخاذ کردهاند.
نخستین مقام رسمی که در خصوص موضوع بازداشت سران سبز وادار به واکنش شد رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس بود. بروجردی در مصاحبه با یک روزنامه ایتالیایی با انکار موضوع حبس خانگی میگوید «اینطور نیست، این افراد دارای اسکورت هستند». اما دو روز بعد سخنگوی قوهٔ قضائیه از «مسدود شدن رفت و آمد و ارتباطات تلفنی و غیرتلفنی» خبر داد و روز بعد در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا صرفاً «انتقال به زندان حشمتیه» را تکذیب کرد و دو روز بعد هم گفت «آنها در منازلشان هستند ولی محدودیتهایی در ارتباطات آنها ایجاد شده است». سایت تابناک به نقل از یک مقام امنیتی خبر بازداشت را «فضاسازی و شیطنت برای دستیابی به اهداف پلید» و سایت فارس به نقل از یک مقام قضایی ضمن تکذیب خبر بازداشت آقایان موسوی و کروبی اعلام کرد «این دو در حال حاضر در منازل خود به سر میبرند و تنها محدودیتهایی در تماسهای آنان با عناصر مشکوک اعمال شده است.». روزنامه دولتی کیهان هم که مسئولیت آن با نماینده ولی فقیه است پا را از تکذیب بازداشت فراتر گذاشته و به نقل از منابع امنیتی خود نوشته است «موسوی و کروبی در خانههایشان قرار دارند و اجازه دیدار با بستگان درجه اول خود را… نیز دارند». وزیر امور خارجه نیز موضوع را اساس انکار کرده است. علی اکبر صالحی که گویا ادبیات دولت احمدینژاد را به سرعت آموخته است در پاسخی شگفت انگیز به خبرنگار یورونیوز میگوید «آقایان موسوی و کروبی آزاد هستند!». و سرانجام دادستان تهران هم در اولین واکنش خود به موضوع بازداشت با اشاره به اینکه «دروغگویی حد و حساب دارد» گفته است «شایعات انتقال کروبی و موسوی به زندان کاملا کذب است. البته استفاده از واژه حصر خانگی صحیح نیست. آقایان موسوی و کروبی همراه با همسرانشان درخانه هستند حال اینکه شما مطرح کنید چراغ خانهشان روشن است یا خاموش با خودشان است».
مروری بر واکنشها این واقعیت را آشکار میکند که مسئولان از افشای اصل خبر بیم داشته است و قوه قضائیه درصدد است خبر دستگیری و انتقال به زندان حشمتیه را از افکار عمومی پنهان کند و به زعم خود از پاسخگویی در خصوص نحوه دستگیری آقایان موسوی و کروبی به همراه همسرانشان طفره برود . استفاده محسنی اژهای از عبارتهای مبهمی چون «اعمال محدودیتها و قطع ارتباطات تلفنی و غیر تلفنی»، توجیه نادر و جواب کودکانهٔ دادستان تهران که روزی به وی امید بود در «خصوص خاموش بودن چراغهای خانه»، انکار شگفت انگیز علی اکبر صالحی و دروغ بزرگ کیهان در خصوص «ارتباط با بستگان» همه و همه نشان میدهد که متولیان این عمل غیر قانونی، نه تنها از حضور رهبران سبز در میان مردم هراساناند بلکه از ارائهٔ هر گونه خبر صحیح در خصوص موقعیت و وضعیت آنان نیز عاجراند.
این گونه تکذیبیههای متناقض و مبهم نه تنها خبر بازداشت را تائید میکند بلکه نشان دهندهٔ ترس حاکمان از رسانهای شدن این موضوع و یادآور تکذیبیه دولت مبارک در خصوص حصر البرادعی و خبر رسانی قذافی دربارهٔ ناپدید شدن امام موسی صدر است.
در وضعیتی که مدعی اصلی رهبران سبز مقامات امنیتی و قضایی هستند، انتشار هرگونه تکذیبیه تنها پنهانکاری حاکمیت را درباره ی اعمال غیر قانونی میرساند و در این حال افکار عمومی خواهند پرسید در کشوری که قانون اساسی دارد و مسئولین موظف به تبعیت از قانون هستند، دلیل این همه پنهانکاری چیست؟ مردم نامحرماند یا حاکمیت از آشکار شدن رفتار خود در پیشگاه مردم شرم دارد؟
تکذیب بازداشت رهبران جنبش اگر واقعی باشد، سادهتر از این حرف هاست و راههای روشنی دارد. مگر آقای موسوی و کروبی خدای ناکرده قدرت تکلم خود را از دست دادهاند و یا فرزندان و بستگانی ندارند که بخواهند به آنها وضعیت خود را خبر دهند؟ راستی چرا دو هفته است از آنان خبری نیست؟ راستی مگر حق داشتن وکیل در تمام قوانین مدنی به رسمیت شناخته نشده است؟ مگر دختران موسوی نگفتهاند «تنها هنگامی عدم صحت خبر بازداشت پدر و مادرمان برای ما مشخص و قابل باور خواهد شد که فورا آنها را در خانه پدری خود و بدون تهدید یا حضور نیروهای امنیتی یا نظامی در صحت و سلامت کامل فیزیکی و روحی همانگونه که تا پیش از ناپدید شدن بودهاند، دیدار کنیم.» مگر پسر کروبی ننوشته است «از وضعیت آنان هیچ خبری در دست نیست و خدا میداند در چه وضعیتی هستند»؟
در این وضعیت سوال بنیادی این است: حاکمیت «چه چیزی» را تکذیب میکند؟ اصل بازداشت را یا محل بازداشت را؟ و مهمتر از آن حاکمیت برای «چه کسی» تکذیب میکند برای فرزندان موسوی و کروبی و کسانی که دل نگران وضعیت آنها هستند یا برای فریب افکار عمومی؟ معلوم است که اصل بازداشت مقدم بر مکان بازداشت است و معلوم است که تا فرد بازداشت شده و یا بستگان درجه اول او وضعیتش را باور نبینند و صدایش را نشوند مدعای متناقض صاحب اسیران و خانه خدیان را باورنخواهند کرد.
ربایندگان به جای آنکه همکاران دست چندم و همیاران نام آشنای خود را به عرصه بفرستد بهتر است پیش از هر چیز شهامتی نداشته به خرج دهد و حقوق اولیهٔ گمشدگان سبز را به آنها بازگرداند، اگرنه به صراحت اعلام کند که به هیچ آئین و مرام و مسلکی پای بند نیست و قانون و اسلام و اخلاق را ابزاری برای چند روز حکومت بیشتر میخواهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر