کانون ایرانیان

۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

شوخی با ترانه سرايان ايرانی

پيام گير تلفن موبايل هر يک از ترانه سرايان ايرانی

حافظ

رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور - تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور

بشنوی پاسخ زحافظ گر که بگذاری پیام - زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور



سعدی

از آوای دل انگیز تو مستم - نباشم خانه و شرمنده هستم

به پیغام تو خواهم گفت پاسخ - فلک گر فرصتی دادی به دستم



فردوسی

نمی باشم امروز اندر سرای - که رسم ادب را بیارم به جای

به پیغامت ای دوست گویم پاسخ - چو فردا بر آید بلند آفتاب



خیام

این چرخ فلک عمر مرا داد به باد - ممنون توام که کرده ای از من یاد

رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش - آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد



منوچهری

از شرم به رنگ باده باشد رویم - در خانه نباشم که سلامی گویم

بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت - زان پیش که همچو برف گردد رویم



مولانا

بهر سماع از خانه ام رفتم برون رقصان شوم - شوری برانگیزم به پا خندان شوم شادان شوم

برگو به من پیغام خود هم نمره و هم نام خود - فردا تو را پاسخ دهم جان تو را قربان شوم



بابا طاهر

تلیفون کرده ای جانم فدایت - الهی مو به قوربون صدایت

چو از صحرا بیایم نازنینم - فرستم پاسخی از دل برایت



نیما

چون صداهایی که می آید، شباهنگام از جنگل

از شغالی دور، گر شنیدی بوق

بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم

در فضایی عاری از تزویر

ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه

پاسخی گیرد ز من از دره های یوش



شاملو

بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت، سنگواره ای از دستان آدمی، تا آتشی و چرخی که آفرید

تا کلید واژه ای از دور شنوا، در آن با من سخن بگو

که با همان پاسخ ی گویمت، آنگاه که توانستن سرودی است



سایه

ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان - دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان

گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد - به حقیقت به تو همراز شوم بی کتمان



فروغ

نیستم نیستم. اما می آیم.. می آیم ..می آیم

با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار

می آیم.. می آیم ..می آیم

و آستانه پر از عشق می شود

و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند

سلامی دوباره خواهم داد

View Original Article

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر