فرج سرکوهی
مباحثی که در چهار کنفرانس اسلامی برلین مطرح شده است، تصویری از چالش های دشوار جوامع اروپای غربی با مهاجران برخاسته از کشورهای اسلامی و بازتابی از مشکلات مسلمانان در اروپا را به دست می دهند، هرچند وضعیت مسلمانان در کشورهای اروپای غربی و برخورد این جوامع با مهاجران مسلمان یک سان نبوده و اطلاق صفت "مسلمان" بر همه مهاجران برخاسته از جوامع اسلامی نیز به دقت علمی، نزدیک نیست.
چهارمین کنفرانس اسلامی برلین در روزهای اخیر با انتقادهای بسیار رو به رو شد و چند نهاد پرنفوذ مسلمانان آلمان از جمله "شورای مرکزی مسلمانان" و برخی رهبران احزاب چپ و سوسیال دموکرات، هانس پیتر فریدریش، وزیر کشور آلمان را به "بهره برداری امنیتی" از کنفرانسی متهم کردند که دولت آلمان آن را به قصد بررسی مشکلات مسلمانان در آلمان و نزدیک تر کردن مسلمانان آلمان به جامعه آلمانی و با هدف "همگرایی و جذب بهتر مذهبی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان آلمانی" برگزار می کند.
نخستین کنفرانس اسلامی برلین در سال ۲۰۰۶ و به هنگامی برگزار شد که اغلب نهادهای سیاست گذار آلمان به شکست سیاست هایی چون "جذب در فرهنگ غالب" و سیاست "جامعه چند فرهنگی" در مورد مسلمانان اذعان کردند.
دومین و سومین کنفرانس اسلامی در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ برگزار شدند، اما اغلب رسانه های آلمانی، چهارمین کنفرانس را در روزهای اخیر شکستی آشکار تلقی کردند.
وزیر کشور آلمان در سخنرانی خود در کنفرانس، مسلمانان این کشور را جزیی از جامعه آلمان خواند اما از پذیرش دین اسلام به عنوان عنصری از جامعه آلمانی امتناع کرد. او از نهادهای مسلمانان مقیم آلمان خواست تا برای مبارزه با بنیادگرایی و تروریسم اسلامی با دولت آلمان همکاری کنند و گفت که "دولت و مسلمانان باید دست در دست هم علیه افراطی گری و خشونت گام بردارند".
طرح این خواست امنیتی در کنفرانسی که بر مبنای هدف های اجتماعی و فرهنگی تشکیل می شود، با واکنش منفی احزاب اپوزیسیون آلمان و نهادهایی رو به رو شد که با هدف مطرح کردن مشکلات مسلمانان مقیم آلمان و نزدیک کردن آنان به جامعه آلمانی در این کنفرانس شرکت کرده بودند.
اسلام اروپایی، مقابله با بنیادگرایی
وضعیت مسلمانان مهاجر در کشورهای اروپای غربی و برخورد جامعه میزبان با آنان یکسان نیست و به عوامل گوناگونی از جمله فرهنگ و تجربه تاریخی کشور میزبان، فرهنگ کشور مهاجرخیز و خاستگاه طبقاتی و فرهنگی مهاجران بستگی دارد اما و به ویژه در دهه اخیر وجوه مشترک وضعیت مهاجران مسلمان در اروپای غربی بر تمایزات آنان سایه افکنده و "اسلام هراسی" برآمده از حادثه ۱۱ سپتامبر نیز به یک دست شدن واکنش جوامع میزبان کمک کرده است.
کشورهایی چون انگلستان و فرانسه به دلیل گذشته استعماری خود با جوامع و فرهنگ اسلامی بیگانه نبودند، اما زیستن با مسلمانان در یک جامعه مشترک برای مردم آلمان و کشورهای اسکاندیناوی تجربه ای تازه بود.
حد و حدود و سطح و عمق تمایل به حفظ هویت یا جذب در فرهنگ کشور میزبان نیز از خاستگاه طبقاتی و فرهنگی مهاجران تاثیر می پذیرد و به مثل گرایش به جذب در فرهنگ کشور میزبان در میان مهاجرانی که از لایه های متوسط و متمایل به مدرنیته کشور خود برخاسته اند از همین گرایش در میان لایه هایی که از روستاهای کشور خود به اروپای غربی مهاجرت کرده اند، پررنگ تر و قوی تر است.
اسلام در نخستین سده های گسترش خود رنگ فرهنگی ملی کشورهایی را به خود گرفت که به امپراطوری اسلامی منضم شدند.
تاثیر فرهنگ غالب جامعه بر اسلام و بر شیوه زیست مسلمانان از دلایلی است که تلاش برای گسترش "اسلام اروپایی" را تقویت می کند.
بسیاری از مسلمانان مهاجر، و به ویژه نسل های دوم و سوم، به نسبت های گوناگون در فرهنگ جوامع میزبان خود جذب شده و شیوه زیست اجتماعی و سیاسی خود را با جامعه میزبان هماهنگ می کنند.
اما گرایش هایی در میان مهاجران مسلمان بر حفظ هویت اسلامی خود تاکید کرده و از پذیرش فرهنگ، نظام ارزشی و شیوه زیست جامعه میزبان، تن می زنند. این گرایش می تواند به زمینه ای مساعد برای رشد بنیادگرایی اسلامی بدل شود.
مقاومت بخشی از مسلمانان اروپای غربی در برابر فرهنگ جامعه میزبان برخی سیاست گذاران اروپایی را بر آن داشت تا با تقویت "اسلام اروپایی"، آلترناتیوی جذاب را در برابر بنیادگرایی ترویج کنند.
از این منظر قابلیت اسلام برای هماهنگ شدن با فرهنگ غالب بر جامعه زمینه مناسبی است تا گرایش هویت طلب مسلمانان مهاجر را به "اسلام اروپایی" سوق داد که با شیوه زیست، نظام ارزشی و فرهنگ غالب بر جوامع اروپای غربی و با تساهل و مدارا و پذیرش حقوق برابر زن و مرد همگن است.
مقاومت اسلام سنتی در برابر فرهنگ نو
مهاجرت در همه اعصار و جوامع مشکلات و چالش های گوناگونی را بر مهاجران و جامعه میزبان، آوار می کند که خود را در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، زبانی، اجتماعی و روان شناختی و نیز در مساله حفظ هویت یا بحران هویت نشان می دهند.
به گفته اغلب کارشناسان چالش مهاجران مسلمان با جوامع میزبان خود در کشورهای اروپای غربی به مسائل مشترک برآمده از پدیده مهاجرت محدود نشده و علاوه بر این مسائل با ابعاد سیاسی، اجتماعی و آموزشی دیگری نیز همراه است که نه از مهاجرت که از تضاد دو شیوه زیست و فرهنگ متفاوت بر می خیزند.
از این منظر مهاجرانی که از کشورهای آمریکای لاتین و اروپای شرقی و حتی از آفریقای غیرمسلمان، چین و خاوردور به اروپای غربی مهاجرت می کنند، با مسائلی چون فقر، بحران هویت زبانی و فرهنگی، تبعیض، محرومیت از تحصیلات عالی و فرصت های شغلی رو به رو هستند اما شیوه زیست اجتماعی و فرهنگی آنان به زیست اجتماعی جوامع اروپای غربی نزدیک می شود.
به گفته این کارشناسان اگر نه همه مهاجران مسلمان که گروهی از آنان، با اصرار بر حفظ هویت دینی خود، نه فقط با مسائل و دشواری های ناگزیر و عمومی مهاجرت که بعلاوه با بحران در شیوه زیست اجتماعی، سیاسی رو به رو شده، با نظام ارزشی و فرهنگ جامعه میزبان خود در تضاد افتاده و مشکلات گوناگونی را برای خود و جامعه میزبان پدید می آوردند.
اسلام هراسی که پس از ۱۱ سپتامبر در فضای اجتماعی و فرهنگی اروپای غربی دمیده شد، پیش تصورات نا به جایی که هر مسلمانی را با بنیادگرا و تروریست یکی می گیرد، روحیه ضد خارجی و مقاومت لایه هایی از جامعه میزبان در برابر پذیرش مهاجر به عنوان شهروند برابر و نیز گرایش به حفظ هویت اسلامی را در میان لایه هایی از مسلمانان مهاجر تقویت می کند.
اسلام دومین دین بزرگ اروپا
آمار دقیقی از جمعیت مسلمان اروپای غربی در دست نیست و تردید در ارقام منتشر شده به ویژه از آن روی افزایش می یابد که در برخی کشورها از جمله آلمان همه مهاجران برخاسته از کشورهای اسلامی و فرزندان آنان را مسلمان محسوب می کنند.
در آمارهای این کشور تنها کسانی مسیحی محسوب می شوند که مالیات داوطلبانه کلیسا را می پردازند، اما معیارهای دقیقی از این دست در مورد مسلمانان رعایت نشده و آمار جمعیت مسلمان بر اساس معیار نادقیق خاستگاه مهاجران تنظیم و گرایش های فکری متفاوت آنان نادیده گرفته می شوند.
بر اساس برخی آمارها ۱۵ تا ۲۰ میلیون مسلمان،حدود ۳ تا ۴ درصد جمعیت کل مسلمانان، در اروپا زندگی می کنند. در آلمان با حدود ۸۰ میلیون جمعیت، به تقریب دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر ، ۴ درصد جمعیت، مسلمان محسوب می شوند که اغلب از ترکیه و کشورهای اروپای شرقی به این کشور مهاجرت کرده اند.
در انگلستان با حدود ۶۰ میلیون جمعیت، حدود ۲ تا دو و نیم میلیون نفر، ۳ درصد جمعیت، مسلمان به شمار می آیند که اغلب از مستعمرات و نیمه مستعمرات سابق امپراطوری بریتانیا از جمله از پاکستان و بنگلادش به این کشور مهاجرت کرده اند.
جمعیت مسلمانان فرانسه را با حدود ۶۰ میلیون جمعیت ۶ تا ۷ میلیون تخمین می زنند که اغلب از مستعمرات سابق این کشور، از جمله کشورهای عربی شمال آفریقا،به فرانسه مهاجرت کرده اند.
در هلند با ۱۶ میلیون جمعیت حدود ۹۰۰ هزار نفر، در اتریش با۱/۸ میلیون جمعیت حدود ۳۴۰هزار و در بلژیک با ۳/۱۰ میلیون جمعیت به تقریب ۳۸۰ هزار مسلمان زندگی می کنند.
حجاب اسلامی، نمادی دینی یا تبعیض علیه زنان
اکثریت مهاجران مسلمان، به ویژه نسل های دوم و سوم، به نسبت های گوناگون در فرهنگ و شیوه زیست اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جوامع میزبان جذب شده و خود را با جامعه میزبان هماهنگ می کنند، هرچند مهاجران از فرصت های برابر شغلی، تحصیلی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محروم اند.
اما اقلیتی از مسلمانان مهاجر، به ویژه در نسل های دوم و سوم، در سنین جوانی به گرایش های بنیادگرا نزدیک شده و برای هویت یابی یا به انگیزه های دیگر به اسلام خشونت گرا گرایش می یابند.
برخی آموزه های اسلام سنتی و مولفه های فرهنگ ملی مهاجران نیز راه را بر جذب و همگنی آنان با جامعه میزبان می بندد.
برخی خانواده های مسلمان، دختران خود را به حفظ حجاب اسلامی مجبور می کنند و برخی زنان مسلمان نیز نه از سر اجبار که از سر اعتقاد با حجاب اسلامی در جامعه ظاهر می شوند.
حجاب اسلامی از نوعی پوشش برگذشته و به نماد مقاومت هویت اسلامی در برابر فرهنگ غرب بدل شده است. اما این نماد دختران دانش آموز را از شرکت در برخی ورزش ها، مسافرت های علمی و آموزشی و برخی میهمانی ها محروم می کند.
قتل های ناموسی و ازدواج اجباری از دشواری های بزرگ مهاجران مسلمان است. برخی مهاجران جوان نسل های دوم و سوم زنان خود را از روستاهای پدران خود انتخاب می کنند. مادران آینده زبان کشور میزبان را نمی دانند و کودکان این گونه خانواده ها به هنگام ورود به مدرسه با زبان کشور میزبان در حد همکلاسی های خود آشنا نیستند و از همین جا زمینه برای عقب ماندن و افت کیفیت تحصیلی آنان، آماده و چرخه فقر و تبعیض در میان مهاجران به سرنوشتی ناگزیر بدل می شود.
از تعصب تا تساهل
تساهل و مدارا و تحمل انتقاد و طنز و مخالفت از مولفه های فرهنگ اروپای غربی است و کلیسا نیز پس از تجربه های تلخ این مولفه ها را پذیرفته است.
اما گروهی از مسلمانان انتقاد صریح از پیامبر یا طنز چهره های مقدس مذهبی خود را توهین به دین تلقی کرده و خواستار محدود شدن آزادی بیان هستند و از جوامع اروپای غربی می خواهند تا آزادی بیان، یکی از اصلی ترین دستاوردهای فرهنگ و تمدن خود را قربانی کنند.
بسیاری از دولتمردان اروپایی برای مقابله با بنیادگرایی و خشونت دینی به تقویت "اسلام اروپایی" در اروپا امید بسته اند، اما برخی کارشناسان در موفقیت این برنامه تردید کرده و بر آنند که تجربه تحول مسیحیت از تعصب دینی به تساهل و مدارا و برابری انسان ها تنها در صورتی در جوامع اسلامی تکرار می شود که این جوامع از چرخه فقر و عقب ماندگی رها شوند.
منبع: بی بی سی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر