کانون ایرانیان

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

ورود آمريکا به جنگ جهاني اول و خروج از انزوا - ... و به این سان دولت واشنگتن از هر رویداد برای پیشبرد سیاست های خود استفاده می کند

بيست و هفتم ژوئن 1917(ششم تیرماه 1296) و در جریان جنگ جهاني اول (معروف به جنگ اروپائيان) نخستين واحد نظامي آمريكا اعزامي به اروپا براي شركت در این جنگ و نبرد بر ضد آلمان،
وارد فرانسه شد. نخستين گلوله اين جنگ در تابستان 1914 شليك شده بود. با ورود اين يگان نظامي به فرانسه، انزواي طولاني آمريكا (ايالات متحده) نيز پايان يافت و طولي نکشيد که وارد ميدان بازي جهان شد كه پس از ورود به جنگ جهاني دوم، از ميان ويرانه هاي اين جنگ به صورت ابر قدرت سربرآورد و از 1991 پس از خروج داوطلبانه رقيب (اتحاد شوروي) از صحنه، ميداندار بازي قدرت شده است. ورود ايالات متحده در هر دو جنگ بزرگ جهاني قرن بيستم، با محاسبه دقيق و از اواسط هر دو جنگ آغاز شده بود. مورخان، «جنگ» را عامل پيدايش قدرت آمريكا نوشته اند.
مورخان تاریخ معاصر هنگام بحث از تلاش دولت واشنگتن برای حفظ این قدرت نوشته اند که دولت ایالات متحده از نیمه دهه 1970 و در جریان جنگ دو ابرقدرت وقت یادگرفت که با ایجاد سازمانهای متعدد مطالعات استراتژیک و بنیادهای پژوهش های سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی و مسائل جهانی و منطقه ای، تلاش های ایدئولوژیک و رویدادهای روزانه؛ چگونه اصحاب نظر و اطلاع را از سراسر جهان بیاورد و بکارگیرد و از طریق تحلیل های این افراد، از هر رویداد در هرگوشه از جهان برای پیشبرد سیاست های خود و حفظ اقتدار استفاده کند. انگلیسی ها به این هدف از طریق برخورداری از دانش، مهارت و استعداد فارغ التحصلان انگلیسی «کالج ایتون» رسیده اند که این کالج از سال 1441 برای آن دولت؛ مرد آگاه و محیط بر امور، سیاستمدار، دولتمرد و اندیشمند پرورش داده است بگونه ای که 18 تن از نخست وزیران انگلستان از این کالج واقع در برکشایر بیرون آمده بودند. هنری ششم پادشاه انگلستان در سال 1440 تصمیم به ایجاد چنین آموزشکده ای گرفت که سال بعد در ماه ژوئن آغاز بکار کرد و تا به امروز بکار خود ادامه می دهد.
از 13 ژوئن 2009 و آغاز رویدادهای پس از اعلام نتایج انتخابات ایران، جهانیان متوجه حجم اصحاب نظر و مطالعه گران اوضاع کشورها در بنیادهای مطالعه گر آمریکا شدند که در جوار و حواشی دولت این کشور با برخورداربودن از همه امکانات به فعالیت خود ادامه می دهند و در حقیقت مغز دولت بشمار می آیند. رویدادهای ایران در ژوئن 2009 و ظاهرشدن اعضای این بنیادها در شبکه های تلویزیونی به عنوان صاحبنظر و آگاه، دفعتا نشان داد که شماری چشمگیر و متجاوز از دهها تن از آنان هم ایرانی تبارها و ایرانیان هستند که گردانندگان کاخ سفید واشنگتن را سریعا در جریان تحلیل و نظر خود از هرگونه تحول در ایران قرار و خط می دهند. حضور اعضای بنیادهای مورد بحث به عنوان صاحبنظر در رسانه ها و بیان مطالب همچنین وجود همکاری تنگاتنگ میان این انستیتوها و شبکه های تلویزیونی و منابع اطلاع رسانی دیگر آمریکارا در عصر اینترنت و ماهواره های مخابراتی ثابت کرد که این ابزارها، امروزه عامل قدرت هستند زیرا که سلاح اتمی مانع از وقوع جنگهایی نظیر دو جنگ جهانی قرن بیستم است. مقامات حزب کمونیست شوروی (که کمونیست واقعی هم نبودند) و همه چیز را برای خود می خواستند مانع از ایجاد چنین مراکز مطالعه و تفکّر در جوار کرملین شدند و وقتی نوبت به گورباچف با آن مغز علیل رسید همه چیز فروپاشید.
به باور بسياري از مورخان، از آغاز سده 21 اوراسیایی ها با ايجاد سازمان شانگهاي و تلاش در تقويت آن و يارگيري مداوم می کوشند که همه و یا بخشی از قدرت از غرب به شرق کره زمین انتقال یابد.
در ژوئن 2008 «مايكل آسلين M. Auslin» استاد و كارشناس آمريكايي امور آسيا در مقاله ای در وال استريت جرنال نوشته بود كه قدرت هاي بزرگ منطقه اوراسيا (چين، روسيه و هند) با استفاده از گرفتاري آمريكا در عراق و ضعف دلار ناشی از بدهی سنگین و برخی روشهای بدون قاعده در سرمایه گذاری داخلی دارند آن را خسته و مجبور به قبول فرمول تقسیم قدرت می کنند. سران سازمان شانگهای از هرکوششی برای تقویت رشته هاي اتحاد میان خود فروگذار نمی كنند و بدون تردید ولاديمير پوتين درانديشه احياء امپراتوري روسيه است و از تلاش های ایران چنین برمی آید که می خواهد میان کشورهایی که از تجزیه امپراتوری پارسیان بوجود آمده اند برپایه وحدت فرهنگی، دوستی و مشارکت بوجود آورد و تقویت «اکو» با همین هدف صورت می گیرد. آمريكای لاتین عمدتا به دست چپ ها و بومیان افتاده و کره شمالی که ضعف غرب را می داند یادگرفته است که چگونه و تنها بازی کند و ....
عکس بالا، پياده شدن نخستين واحد نظامي آمريکا به فرماندهي ژنرال پرشينگPershing را از کشتي در خاک فرانسه در 27 ژوئن 1917 نشان مي دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر