کانون ایرانیان

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

درگذشت فيلد مارشال پارسي هند، مردي كه ايران را «خاك پاك» مي خواند

پارسيان و آريايي هاي جهان جمعه، 27 ژوئن 2008 ، مرد بزرگي را از دست دادند كه به سرزمين نياكان و فرهنگ ايراني عشق مي ورزيد. «سام هرمز جمشيد منكشاSam Hormuz Jamshidji Maneksha» فيلد مارشال پارسي هند 28 ژوئن2008 (پريروز) با تشريفات ويژه نظامي و با حضور مقامات ارشد اين كشور در گورستان پارسيان به خاك سپرده شد و رسانه هاي هند گزارش هاي مصور و مفصل درباره زندگاني و كارهايش منتشر ساخته اند. فيلم مستند كارهاي او قبلا و به هزينه «يونسكو» تهيه شده است. وي كه سوم آوريل 1914 به دنيا آمده بود يكي از دو فيلد مارشال تاريخ هند است. پدر او كه يك پزشك پارسي بود و از گجرات به پنجاب نقل مكان كرده بود آرزو داشت كه «سام هرمز» پزشك شود كه وي وارد دانشكده افسري شد و دربرابر اعتراض پدر همان حرفي را زد كه قبلا به او درمورد سبيل گذاشتن زده بود. سام به پدرش گفته بود: من يك پارسي هستم؛ مردان پارسي سبيل نمي تراشند و سپاهيگري را بر پيشه هاي ديگر ترجيح مي دهند و او بايد افسر ارتش شود. «سام» آن چنان مهارت نظامي به دست آورده بود كه با درجه سرواني فرمانده هنگ و آن هم هنگ «گورخا» شد و اين هنگ بود كه در جريان جنگ جهاني دوم در جبهه برمه، ضد حمله به ژاپني ها آغاز كرد. در اين جنگ، سام گلوله خورد، زخمي شد و مدال گرفت. او در دو جنگ ديگر در شبه قاره شركت جست. سام نه تنها دست به شمشير بلكه دست به قلم هم بود. در سال 1961 كه خطر تصرف «لاداخ» از سوي چين احساس مي شد، سام هرمز جمشيد در مقاله اي از سياست هاي «كريشنا منون» وزير دفاع وقت هند انتقاد كرد و علنا نوشت كه منون از فنون نظامي بي اطلاع است و يا سوء نيت دارد. به همين دليل هنگامي كه در سال 1962 نيروهاي هندي در لاداخ از برابر چينيان گريختند اورا مامور جبهه كردند و سام كه درجه ژنرالي داشت در فرماني خطاب به نظاميان تحت فرمان خود نوشت: مي دانيد كه من يك پارسي ام و عقب نشيني در ذات ما گناه است. بنابراين، جز با دستور كتبي هرگونه عقب نشيني ممنوع و مرتكب به دادگاه صحرايي فرستاده خواهد شد و تا من زنده باشم دستور عقب نشيني داده نخواهد شد. با همين فرمان، هنديان ايستادند و اراضي بيشتري را از دست ندادند.
«سام» عقيده داشت كه گفتن دروغ و يا لب فروبستن از مطلبي كه آماده خروج از دهانست، فشاري سنگين براعصاب وارد مي سازد و باعث كوتاهي عمر خواهد بود. لذا هرچه را كه مي خواست مي گفت و با همه خودماني بود ازجمله با نخست وزير هند. يك بار در حضور جمع، در برابر يك تصميم بسيار جدي نظامي بانو گاندي نخست وزير وقت هند گفته بود: اطاعت، عسلي (سويتي = شيرين).
سام از سال 1969 تا 1973 رئيس ستاد ارتش هند بود. ازكارهاي مهم او در اين مدت لشكر كشي به بنگال شرقي و شكست دادن و اسارت دهها هزار نظامي پاكستاني ازجمله چند ژنرال و هموار ساختن راه براي تاسيس جمهوري بنگلادش بود. با اين پيروزي، هنديان وي را «سام بهادر = سام دلير = Sam Bahadur» كار ديگر او طرح توليد مشترك اسلحه با دولت مسكو بود كه هنوز ادامه دارد. وي در سال 1969 به شاه (پهلوي دوم) كه در سفر هند بود اندرز داده بود كه او نيز اين طرح دنبال كند و خود را از چنگ آمريكا نجات دهد كه سلاحهاي از رده خارج شده اش را تا چند برابر ارزش به ايران مي فروشد و قسمتي از درآمد ايران از نفت را به عنوان دستمزد مستشارانش كه نظامياني درجه دوم هستند مي گيرد.
فيلد مارشال سام هرمز منكشا در سال 1973 خود را بازنشسته كرد ولي تا سال 2004 (نود سالگي) در هر مراسم نظامي و رژه واحدها با لباس فيلدمارشالي و نشانهايش شركت مي كرد. رسانه هاي هند در اكتبر 1980 كه نظر او را درباره حمله نظامي عراق به ايران پرسيده بودند گفته بود: حيف كه پير شده ام و گرنه به ايران مي رفتم و داوطلبانه در دفاع از سرزمين نياكان شركت مي جستم. به گزارش رسانه هاي هند، وي در اظهارات خود از ايران به عنوان «خاك پاك» يادكرده بود. وي درباره حمله صدام به رسانه ها گفته بود: برويد ببينيد كه پشت سر اين حمله چه قدرتي قراردارد؛ جنگ ادامه سياست است.
اين پارسي بزرگ در 94 سالگي از بيماري ريه درگذشت و دركنار گور همسرش به آيين زرتشتيان مدفون شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر