کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

مزدک بامدادان

سوا از خوب یا بد بودن شخصیت مزدک دروزگار ما داوری درباره ی او متاثر از طرفداری از ایدئولوژی های کمونیستی یا مخالفت با انهاست...در این نوشته سعی شده بدون تعصب وقایع زندگی مزدک بامدادان که به گفته ی کریستین سن بی شک پایه گذار نخستین ایدئو لوژی سوسیالیستی در جهان است نقل شود. (انهم حدود 13 قرن پیش از تولد کارل مارکس)
حکومت ساسانیان بر 2 اصل دارایی و خون استوار بود و از اواسط حکومت460 ساله ی ساسانیان تبعیض و اختلاف طبقاتی بصورت غیر قابل تحمل برای مردم ایران تبدیل شد تا جایی که برای مثال اشراف چنان حرمسرا هایشان را از دختران انباشته بودند که مردان زنی برای ازدواج نمی یافتند و کشاورزان پیش از پرداخت مالیات حتی حق دست زدن به محصولات را نداشتند این شکاف طبقاتی شرایط را برای پیدایش مزدک و پذیرش عقایدش اماده کرد.
مزدک بامدادان از اهالی نیشابور و به گفتته ای موبدی در اسطخر یا یکی از شهر های نزدیک تیسفون بوده و شالوده ی عقاید و ارای او از برای شخصی بوده بوندس نام که از اعقاب نهضت مانویه بوده و بعد از سپری کردن بخشی از عمرش در روم به ایران بازگشته بوده و در ایران با نام زرتشت پسایی (فسا یی) معروف بوده .در اصل مزدک مرد عمل برای تفسیر های زرتشت فسایی بوده که در زمان او یا پیر بوده یا از دنیا رفته بوده است.
نگرش انها نسبت به دنیا مانند مانی بر اساس تاریکی و روشنایی بوده است .که نور و خیر دارای ذات ارادی است و تاریکی و بدی بصورت تصادفی به این دنیا راه یافته و نور پیروز شایسته ی ستایش است . و نیز در فرقه ی او اصل ان بوده که انسان از مادیات ترک علاقه کند و چیز هایی که باعث نابراری و کینه میشوند باید نابود شوند و نعمات بطور مساوی بین بندگان خداوند تقسیم شوند.
ازاین رو مزدکیان مالکیت برای اموال و زمینها را نفی میکردند و حتی ازدواج از اینرو که نوعی مالکیت احساسی دانسته میشود نیز طرد شد. چنان که هر شخصی در صورتی که بخواهد بتواند زنی را که میخواهد تصاحب کند به گفته ی مزدک: زن . خواسته و اب و اتش و مراتع باید در دسترس همگان به اشتراک قرار گیرد.
به هر روی این اندیشه ی هر چند عجیب وهرج و مرج گرایانه در میان مردم و حتی اشراف ایران هواخواهانی پیدا کرد و مزدکیان به انبار های غله هجوم برده وقفل ها را شکستند و درب حرمسرا ها را گشودند وانچه از دارایی یافتند تقسیم کردند.و ایین مزدکی تا جایی گسترش یافت که شاهنشاه ساسانی کواد نیز به کیش انها در امد. و این امر باعث تثبیت هرج و مرج در کشور شد و از طرفی جایگاه موبدان و اشراف در خطر قرار گرفت. مشخص نیست که کواد از روی ایمان این کیش را پذیرفت یا از روی ترس یا تزویر ندلکه اعتقاد دارد مزدکی شدن کواد برای در هم شکستن قدرت اشراف بود.
اشراف و رعایای وابسطه به انها و مردم ناراضی از اوضاع قیام کردند کواد خلع شد و برادر کواد را به تخت نشاندند.و کواد با کمک دوست وفادارش سیاووش که اشراف زاده ای مزدکی بود از دژ فراموشی گریخت و به هپتال ها پناه برد و پس از ازدواج با شاهزاده ی هپتال با کمک انها به ایران بازگشت و بدون مقاومتی دوباره بر تخت نشست. چندی اوضاع نابسامان ایران را بهبود بخشید و گرچه داخل ایران در اتش اختلافات ناشی از پیدایش مزدکیان میسوخت مردانه با رومیان جنگید و انها را عقب راند...
اما در داخل ایران شریعت مزدکی پا گرفت و گسترش ان باعث تدوین قوانین و ایجاد سلسله مراتب دینی و ایینی مانند موبدان شد (مزدکیان موبد موبدان خود را اندرزگو مینامیدند)
دیری نپاییدکه جز مزدک و عده ای که خواهان اصلاحات نظری و بهبود وضع مردم جدای افکار مغرضانه بودند بقیه ی مبلغان سر دسته این را وسیله ی قدرت یافتند و با رفتار های ناشایست باعث طرد ان و نفرت مردم شدند...
در نامه تنسر راجع به مزدکیان نوشته : قومی پدید امدند نه اراسته به شرف و هنر و عمل و--- نه زمین و موروث ---و نه غم جد و نسب ---و نه حرفت و صنعت---- فارغ از همه ی اندیشه ها--- خالی از هر پیشه---مستعد برای غمازی و شریری--- اکاذیب و افترا و از ان تععین ساخته وبه جمال و حال رسیده و وصال یافته...
مشخص نیست که کواد قبل از مرگ از ایین مزدکی برگشت یا خیر ولی اینکه به هر حال با تاسف خود فرمان اعدام سیاوش را به علت عدم توفیق در مذاکره با رومیان و نیز بدگویی هایی که از او کردند امضا نمود. و نیز خسرو را به جای کاووس پسر دیگرش که مزدکی بود ولیعهد کرد نشان میدهد که در اواخر عمر اینبار از قدرت یافتن بی اندازه ی مزدکیان و کارشکنی های انها تصمیم به در هم شکستن انها گرفته بود...
باری مشخص نیست در زمان خسرو (انوشیروان) یا خود کواد(قباد) به قصد شاهنشاه مجلس مناظره ای ترتیب میدهند از موبدان و کشیشان در یک سو و اندرزگو(که احتمالا خود مزدک بوده) و مبلغان مزدکی از سوی دیگر ...و چون مزدکیان مبحاحثه را میبازند به دستور شاه سربازان همه را در مجلس دستگیر کرده و از همان روز شروع به تعقیب و قتل عام مزدکیان در تمام کشور می کنند.
بعد ها در زمان خسرو انوشیروان دادگر تعقیب مزدکیان ادامه می یابد و نیز قوانینی وضع میشود جهت بازسازی کشور و تعیین حقوق فرزندان نامشروع و دارایی های به تاراج رفته در هرج و مرج مزدک
انوشیروان اصلاحت مهمی را برای دادگری و برابری مردم انجام میدهد تا حکومت او انگونه که پیش از مزدک بود نباشد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر