کانون ایرانیان

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

انتشار کتابی درباره سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه

انتشار کتابی درباره سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه

کتابی با موضوع سیاستگذاری فرهنگی در فرانسه منتشر شد.

این کتاب به قلم دکتر حجت الله ایوبی که مدتی در کشور فرانسه به عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در فرانسه مشغول به فعالیت بود توسط انتشارات "سمت" منتشر شده است.

دکتر حجت الله ایوبی استاد گروه فرانسه شناسی دانشکده مطالعات جهان است. کتاب پیدایی و پایایی احزاب سیاسی در غرب و اکثریت چگونه حکومت می کند آثار پیشین اوست. ایوبی که مقاله های بسیاری در حوزه جامعه شناسی سیاسی به چاپ رسانده چندین سال رایزن فرهنگی ایران در فرانسه بود. بی تردید او یکی از مدیران فرهنگی موفق کشورمان است و دوران رایزنی فرهنگی او همیشه بر سرزبانها است. در دوران حضورش در وزارت کشور معاونت اجتماعی به معاونت فرهنگی تبدیل شد. یکی از کارهای ماندگار او در این دوران احیای مقبره شمس تبریزی در خوی و تشکیل بنیاد شمس تبریزی و مولاناست. او اینک ریاست موسسه فرهنگی اکو را بر عهده دارد.

این کتاب که به عنوان کتاب درسی بوسیله انتشارات سمت به چاپ رسیده، حاصل چندین سال مطالعه و مشاهدات میدانی نویسنده است. در این کتاب نقش دولت و قدرت های محلی در عرصه های هنری بررسی شده است. فرانسه نخستین کشوری است که وزارتخانه ای را به نام فرهنگ آفرید و سیاست گذاری فرهنگی جایگاهی درخور در ساختمان دولت پیدا کرد. ژان کلود کریر نمایشنامه نویش معروف، کارگردان و منتقد بزرگ سینما و تئاتر این کتاب را به مقدمه خود آراسته است .

ایوبی در بخشی از سخن مولف آورده است:
اهمیت موضوع برای ما
سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه نه تنها برای دانشجویان رشته فرانسه شناسی بلکه برای همه ی آنها که دستی درامور فرهنگی دارند می تواند خواندنی باشد، چرا که نگاهِ فرانسوی به مدیریت فرهنگی از جهاتی با مدیریت فرهنگی در کشورمان قابل مقایسه است. دست کم می توان گفت پاره ای از دل مشغولی ها و نگرانی های سیاست گذارن فرهنگ در فرانسه با دغدغه های دیار ما یکی است. با چند مثال برخی از این دغدغه های مشترک را مرور می کنیم.

آقای کارمیتز مدیر شرکت های بزرگ سینمایی ام کادو برای خیلی ها شناخته شده است. کارمیتز بسیاری از فیلم های سینمایی ایرانی بویژه فیلم های عباس کیارستمی را در فرانسه اکران کرده و به فیلم های به قول خودش عباس عشق می ورزد. از او پرسیدم چرا فیلم های ایرانی را دوست داری وچرا حاضری برای فیلم های آقای کیارستمی سرمایه گذاری کنی؟ پاسخ داد زیرا سینمای ایرانی به ما اجازه می دهد در مقابل سینمای هالیوود بیشتر مقاومت کنیم. آقای کارمیتز بر این باور است که راه مقابله با سینمای آمریکایی ساخت فیلم های پرخرج نیست، چرا که هیچ کشوری را یارای سرمایه گذاری به اندازه هالیوود نمی باشد. آقای کارمیتز امروز همان دل مشغولی بیش از پنجاه سال پیش آندره مالرو را دارد . مالرو هم می کوشید سینمای ملی را در برابر سینمای آمریکایی تقویت کند. مقابله ی با تهاجم فرهنگی آمریکا یکی از مهمترین دلیلِ هزینه کردِ دولت در عرصه ی هنری بویژه امور سینمایی است. بی تردید یکی از اصول سیاست گذاری فرهنگی در کشورمان نیز مقابله با تهاجم فرهنگی غرب است.

ژان کلود کریر که این نوشته را به مقدمه خود آراسته، در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان دانشکده ی مطالعات جهان در باره ی دلیل موفقیت سینمای ایران در غرب می گوید، وقتی که سینمای اروپا به تکرار رسیده بود سینمای ایران با سناریویی قوی و با سبکی نو ظهور کرد و سینما را از تکراری بودن نجات داد. کریر افزود سینمای ایران جهانی شد چون ریشه در جایی داشت. این سینما به همه جا سرکشید چون از جایی آمده بود ورنگ وبوی دیار خود را داشت. از نگاهِ کریر آنها که خواستند بین المللی بشوند نتواستند. سینمایی بین المللی می شود که خودش باشد و بر خاسته از فرهنگ و تمدن خویشتن و سینمای ایرانی اینگونه بود. این سخن کریر یکی از اصول سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه است. فرانسوی ها هم مانند ما ایرانی ها نگران هویت و اصالت خویش اند و از جهانی شدن فرهنگ و آمریکایی شدن فرهنگ جهان به شدت بیمناکند. با جهانی شدن اقتصاد وباز شدن درب های به روی هر کالایی از جمله کالاهای فرهنگی، فرانسوی های که نیک می دانستند اروپا در برابر کالاهای فرهنگی آمریکایی به زانو در خواهد آمد، شعار تمایز فرهنگی را در افکندند و اعلام کردند که کالاهای هنری بویژه تولیدات دیداری و شنیداری کالایی هستند متمایز از دیگر کالاها ی تجاری . پس باید راه را بر ورود بی قید وبند کالاهای فرهنگی خارجی بست. این اصل به تدریج به یکی از اصول سیاست فرهنگی در فرانسه تبدیل شد. دولت به صحنه آمد تا فرهنگ وهنر فرانسوی دچار بی هویتی نشود و از گزند بین المللی و جهانی شدن رهایی یابد. در روزگار کنونی، تمایز فرهنگی به تنوع فرهنگی ترجمه شد و به تصویب یونسکو نیز رسید. باز هم فرانسوی های نگران جهانی شدن فرهنگ آمریکایی اند. دولت باز هم به میدان آمد تا از فرهنگ ملی حمایت و پاسداری کند. دراین اصل هم ما با فرانسوی ها مشترکیم.

وقتی که شهر کوچک ایوری در جنوب پاریس خواهان برگزاری هفته فرهنگی ایران در این شهر شد، از شهردار پرسیدم چه انگیزه ای برای هزینه کرد برای فرهنگ وهنر ایرانی دارید. آقای شهردار می گفت که پس از پخش مستند زینت زن ایرانی، چندین زن هندی، پاکستانی و مسلمان به شهرداری مراجعه و خواهان فعالیت اجتماعی با حفظ سنت ها وارزش های خود شدند. شهردار ایوری بر این باور بود که هنری ایرانی می تواند هبمستگی اجتماعی را در منطقه ای مهاجر پذیر نقویت کند. پس هنر در این دیار تنها برای هنر نیست. هنر رسالتی را بر دوش می کشد که یکی از آنها ایجاد همستگی اجتماعی است. هنر رسالتمدار نیاز به حمایت دولتی دارد. فرانسوی های از این نظر متفاوت از کشور های آنگلو ساکسون می باشند. نگاه فرانسوی به هنر، فرهنگی است در صورتی که رویکرد انگلیسی ها تجاری است. باز هم نگاهِ ایرانی و فرانسوی به هم نزدیک می شود.

در برنامه ی بزرگ بهار ایرانی،آندره سانتی نی شهردار ایسی لو مولینو که از شوخ طبع ترین سیاستمدران فرانسوی است و بیش ازدو دهه شهردار و نماینده است، در سخنرانی افتتاحیه اش در شهرداری پاریس ششم گفت: برای اولین بار به برکت بهار ایرانی پاریس از شهر ایسی لو مولینو ( شهر کوچک چسبیده به پاریس) دیدنی تر شده . آقای سانتی که چندین بار پذیرای هفته های فرهنگی ایران بود، می گفت ما در ایسی با تمام وجود در عرصه ی فرهنگی می کوشیم تا تمساح (پاریس) ما را نبلعد. معاونت فرهنگی شهرداری ها از بودجه و اختیارات کافی برخوردارند تا برنامه های فرهنگی و هنری را به اجرا در آورند. آقای سانتی مانند خیلی دیگر از شهرها با همین اختیار و بودجه پذیرای هفته فرهنگی ایران می شد. پس شاید بتوان گفت که آرزوی دو توکویل در حال تحقق یافتن است و شهر ها در فرانسه از اختیارات کافی برای ادراه ی امور فرهنگی برخوردار شدند. این فرآیند که از آن به تراکم زدایی فرهنگی یاد می شود سالیان درازی است که به صورت یکی ازاصول سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه در آمده. دادن اختیارات بیشتر به شهرداری ها و استان ها در امور فرهنگی چندی است که در دستور کار سیاست گذاران فرهنگی کشورمان نیز در آمده، و باز هم دل مشغولی مشترک.

چند نمونه ی آمده، برخی از اصول سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه است که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در بخش نخست این نوشتار اصول کلی حاکم بر سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه بررسی می شود. آنگاه پس از بررسی سیر تاریخی ورود دولت به عرصه ی فرهنگ و هنر، برخی از اصول سیاست گذاری فرهنگی مانند تمرکز زدایی و حق تالیف بررسی می شوند. آنگاه سیاست های دولت در خصوص هنر های نمایشی، سینمایی، تجسمی و موسیقی بررسی می شوند. با توجه به گستردگی موضوع سیاست فرهنگی در این نوشتار تنها به سیاست گذاری در عرصه ی هنری بسنده می شود. چرا که سیاست گذاری فرهنگی عرصه هایی چون نشر، میراث فرهنگی و مانند آن را نیز در بر می گیرد که نوشتار دیگری را می طلبد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر