کانون ایرانیان

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

سر کودکان داد نزنید!

بسیاری از والدین از خود می‌پرسند که تا چه حد داد و فریاد کشیدن سرکودکان به آن‌ها آسیب می‌رساند. در جواب باید گفت که این صدمه بستگی به کودک، خانواده و کلماتی دارد که زده‌ می‌شود. اما به طورکلی می‌توان گفت که اگر کلماتی که با فریاد ادا می‌شود به احساسات کودک آسیب برساند، او را بترساند و یا به گونه‌ای مضطرب کند که قادر به بازی یا یادگیری نباشد می‌تواند بسیار زیان‌بار و حتی خطرناک باشد. بنابراین والدین باید به این مهم توجه کنند که چقدر این کار را می‌کنند، در هنگام دادزدن چه کلماتی به زبان می‌آورند و شرایط مرتبط دیگر در زندگی چگونه است.

نیازهای کودک
کودک دارای نیازهایی است: او نیاز دارد که دوست داشته‌شود و احساس امنیت کند، احساس کند که باارزش است، احساس کند که می‌تواند در برخی امور موفق شود، احساس کند که می‌تواند مفید باشد و به دیگران از جمله والدین خود کمک کند. هم‌چنین کودک نیاز دارد فرصت کافی برای کاوش در محیط زندگی و انجام کارهای تازه را داشته باشد.

صحبت با کودکان به گونه‌ای که هر یک از نیازهای بالا را در معرض خطر قراردهد می‌تواند به رشد هیجانی آن‌ها آسیب برساند.

تاثیر خانواده
برخی خانواده‌ها پرسروصدا هستند. یعنی الگوی ارتباطی خانواده به‌گونه ای است که افراد با صدای بلند حرف می‌زنند و زیاد داد وفریاد می‌کنند. طبیعتاً کودک هم درهمین فضا بزرگ شده و به این همه صدا عادت کرده است و احتمالاً از آن آسیب نمی‌بیند مگر این‌که فریادزدن، ترسناک باشد یا موجب حقارت و کاهش اعتماد‌به نفس کودک شود. گاهی کودکان چنین خانواده‌هایی در مدرسه دچار مشکل می‌شوند چرا که آن‌ها یاد نگرفته‌اند که به دستورات و توصیه‌هایی که با ملایمت به آن‌ها گفته ‌شود توجه وعمل کنند.
اگر والدین به علت خشم و عصبانیت سر کودکان خود داد بزنند، کودک خشم آن‌ها را احساس کرده و خواهد ترسید.
اگر والدین سر یکدیگر داد بزنند کودکان کوچک‌تر ممکن است این‌طور درک کنند که آن‌ها در خطرند و در نتیجه بترسند. به‌خصوص اگر یکی از والدین خانه را ترک کند یا خیلی ناراحت باشد. در چنین شرایطی کودک اصلاً احساس راحتی و امنیت نخواهد کرد. چرا که اعتماد او به افرادی که مسئول مراقبت از او هستند سلب شده‌است.
اگر والدین در حضور کودکان دائماً از یکدیگر انتقاد کنند، احساس امنیت کودک در معرض خطر قرار می‌گیرد و به اعتماد به‌نفس او لطمه وارد می‌شود زیرا هر یک از والدین بخشی از وجود او هستند.
اگر خانواده‌ای همواره عادت به فریاد کشیدن و جیغ زدن داشته باشد و افراد همواره کلام یکدیگر را قطع کنند و به همدیگر گوش ندهند، کودکان نمی‌توانند بیاموزند که شنونده‌های خوبی باشند و به دیگران فرصت حرف زدن بدهند.


کودکان
توانایی کودکان برای کنارآمدن با صدا و فریاد کشیدن متفاوت است. به نظر می‌رسد برخی از کودکان به این موضوع چندان توجهی ندارند، درحالی‌که برخی دیگر با شنیدن صدای بلند یکه می‌خورند و آشکارا ناراحت می‌شوند. اگر فریاد بلند باشد این دسته از کودکان خواهندترسید.
معمولاً بسیاری از نوزادان و کودکان کوچک‌تر از شنیدن صدای بلند و داد و فریاد می‌ترسند به‌خصوص از صدای مردانی که خیلی بلند و بم است.

در این زمینه والدین بایستی به واکنش کودک خود توجه کرده و در صورتی‌ که می‌بینند این امر موجب ترس یا احساس عدم امنیت او می‌شود به آن ادامه ندهند.

محتوای داد وفریاد
صدا و احساسات خشم‌آلود که غالباً با فریادزدن همراه است خود به تنهایی می‌تواند موجب ترس و عدم احساس امنیت کودک شود. اما مهم‌ترین عامل در این میان، حرف‌هایی است که زده می‌شود.
هر حرف و سخنی که به اعتماد‌به‌نفس کودک لطمه بزند می‌تواند زیان‌بار باشد.

اگر والدین خود تحت فشارند و پیش‌بین آن هستند که در مواقعی بخواهند چیزی بگویند و احساسات خود را ابراز کنند، بهتر و مفیدتراست که پیشاپیش فکر کنند و جمله یا جملاتی را برای چنین مواردی تدارک ببینند. به این ترتیب آن‌ها حداقل مطمئن خواهند بود که در چنین شرایطی سخنشان به کودک آسیبی نمی‌رساند. مثلاً «من روز خیلی بدی داشتم و نیاز دارم که کمی استراحت کنم یا با خودم باشم». این جمله به کودک خیلی کمتر صدمه می‌زند تا این جمله «تو همیشه روز منو خراب می‌کنی».

کودکان به‌خصوص کوچک‌ترها درباره خود به وسیله دیدگاه‌های والدین نسبت به خودشان قضاوت می‌کنند. بنابراین معنای کلمات برای خود کودکان بسیار حیاتی هستند. مقایسه کردن کودک با کودکان دیگر نیز به او دمه می‌زند.
به کاربردن کلماتی که احساس امنیت و سلامت کودک را به خطر می‌اندازد نیز به او آسیب می‌رساند.
برخی کلمات و جملات زیانبار
تهدید «اگر دوباره از این کارا بکنی، تو را ترک می‌کنم...»

کلماتی که مبنی بر این است که زندگی بدون وجود کودک بهتر بود «اگر به خاطر بچه‌ها نبود، ما می‌توانستیم یک ماشین نو بخریم...» یا «نمی‌توانم حتی یک لحظه هم تو را تحمل کنم...»
مقایسه کردن «چرا نمی‌توانی مثل خواهرت تمیز باشی؟» یا «دیدی دوستت چقدر قشنگ می‌نوشت»
برچسب‌زدن «تو کثیف، شلخته، تنبل، احمق، لوس، دست‌وپاچلفتی، چاق، خجالتی، بدبخت،... هستی»
سرزنش «تو منو خسته می‌کنی، مریض می‌کنی، دیوانه می‌کنی...»
تحقیرکردن «من خودم این کارو می‌کنم تو خیلی آروم کار می‌کنی» یا «این چه‌طرز نوشتنه، خجالت بکش»
دلسردکردن «نمی‌دونم چرا تو همیشه بد توپ می‌اندازی» یا «چرا همیشه کارو اشتباه انجام می‌دهی»
چه می‌توان کرد؟
1- اگر شما به طور طبیعی با صدای بلند حرف می‌زنید یا زیاد فریاد می‌کشید به کودکتان توضیح دهید که این، شیوه حرف‌زدن و عادت شماست و تصریح کنید که از دست او عصبانی نیستید.
2- اگر با همسرتان یا کسانی که با شما زندگی می‌کنند عصبانی هستید بهتر است در خلوت موضوع را حل‌وفصل کند نه درحضور کودکان.
3- اگر از دست بچه‌ها عصبانی هستید قبل از هر عمل یا حرفی صبر کنید، می‌توانید در این فاصله یک استکان چای بخورید، کمی قدم بزنید، یک کار کوچک در خانه انجام دهید و یا هر چیزی که شما را آرام می‌کند.
4- اگر فریاد می‌زنید اطمینان حاصل کنید که چیزی نمی‌گویید که به کودکتان صدمه بزند یا اعتماد‌به‌نفس او را جریحه‌دار کند.
5- اگر شما جیغ می‌زنید کودک شما هم جیغ خواهد زد. توجه کنید که او از شما تقلید می‌کند نه این‌که جواب شما را پس دهد.
6- سعی کنید بیشتر درباره آن‌چه دوست دارید حرف بزنید نه این‌‌که به سرزنش و تهدید بپردازید. مثلاً «من دوست دارم که تو به من کمک کنی اسباب‌بازی‌ها را جمع کنیم» نه این‌که‌ «تو منو خسته کردی از این همه جمع‌و جورکردن»
7- اگر فشار زیادی روی خود احساس می کنید و بیشتر اوقات عصبانی و ناراحت هستید در جست‌وجوی کمک باشید و از همسر، والدین، دوست صمیمی، یا یک مشاور کمک بگیرید.
8- به دفعات و به مناسبت‌های مختلف به کودکتان بگویید که او را دوست دارید، به او افتخار می‌کنید و برای کمک او ارزش قائلید. این امر می‌تواند تا حدی شدت تاثیر سخنان زیان‌بار گاه‌‌به‌گاه شما را کاهش دهد.
سرانجام به خاطر داشته باشید که اگر شما بیشتر اوقات رابطه خوبی با فرزندان خود دارید و فقط گاهی در این زمینه اشتباهی رخ می‌دهد نگران نباشید و احساس گناه نکنید، به کودکتان آسیبی نخواهد رسید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر