کانون ایرانیان

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

برنستاين پدر سوسيال دمكراسي - فساد اداري, ضعف اقتصاد و فقر اخلاقيات مانع دمكراسي اند


سوسيال دمکراتهاي اروپا 22 ژوئن سال 1949 در اعلاميه پايان نشست خود از "ادوارد برنستاين" به عنوان پدر سوسيال دمکراسي نام بردند.
ادوارد برنستاينEduard BernsTein نخست، افكار ماركسيستي داشت که بعدا با پاره اي از عقايد «ماركس» مخالف شد از جمله از ميان بردن تدريجي طبقه متوسط به سود طبقه كارگر (ورکينگ کلاس). وي بر خلاف ماركس عقيده داشت كه كاپيتاليسم با تضادهاي داخلي از ميان نمي رود، بلكه فقظ تضعيف مي شود.
برنستاين مي گفت كه از طريق دمكراسي بايد به كاپيتاليسم پايان داده شود يعني طبقه كارگر و متحدان آن بايد به قدري تقويت شوند كه به صورت يك وزنه سياسي درآيند و سپس از اين وضعيت خود، براي تغيير مسالمت آميز نظام استفاده كنند.
وي مي گفت به همان گونه كه همه براي شكار كردن حيوان ضعيف حمله مي كنند، سستي ها و نارسايي هاي مديريت هاي انتخابي يک كشور هم باعث تضعيف اين بنيادها و نارضايي مردم از آنها مي شود و توصيه مي كرد كه طبقه كارگر يا معتقدان به سوسيال دمكراسي بايد با استفاده از اين ضعف و نيز با روشن ساختن مردم، آراء آنان را به دست آورند، وارد پارلمان، مجالس مقننه و شوراها شوند و قوانين را با هدف تغيير تدريجي كاپيتاليسم تصويب كنند. برنستاين تاكيد مي كرد كه با انقلاب و انهدام نظام كهن از اين راه، نمي شود به آساني به يک نظام سوسيال دمكرات پايدار رسيد. بنابراين، برنستاين با ديكتاتوري پرولتاريا و انقلاب پرولتاريائي مخالف بود. برنستاين (برنشتاين) مي گفت که تجربه انقلاب فرانسه ثابت کرد که ممکن است انقلابيون به دليل تضاد و برخورد با يکديگر، نتوانند دوران سازندگي را آغاز و يا به انجام برسانند و دوران تخريب انقلاب طولاني شود، مردم نااميد عصيان، يا نظاميان کودتا و يا شکست خوردگان از انقلاب بازگشت کنند و نتيجه مطلوب حاصل نشود.
برنستاين بكاربردن عنوان «مدينه فاضله» را دوست نداشت و عقيده داشت كه چنين آرزويي در آينده نزديك تحقق نخواهد يافت. برنستاين مي گفت كه براي داشتن نظام سوسيال دمكرات و دمكراسي خاص آن نبايد اميد به يك انقلاب قاطع بست، بايد از طريق دمكراتيك قدرت را به دست گرفت. بايد عمل كرد و لحظه اي نياسود و در درجه اول وجدان و ضمير مردم را بايد روشن ساخت و اين كار جز با كتاب و نشريات و نطق و بحث و مناظره عمومي امكان پذير نيست. به گفته برنستاين، مردم نسبت به اخلاقيات اگر چه خودشان گاهي آن را نقض مي كنند حساسيت خاص دارند و به كسي اعتماد مي كنند كه ضعف اخلاقي نداشته باشد و منّزه باشد.
آخرين نظريه برنستاين اين است كه تا كشوري داراي نظم اقتصادي و بوروكراسي معقول نشود به دمكراسي واقعي نخواهد رسيد. وي فساد و انحطاط اداري،فقر اخلاقيات و ضعف اقتصاد را مانع از رشد دمكراسي در يك كشور خوانده است. او به دولتهاي سوسياليستي و سوسيال دمکرات توصيه کرده است؛ آن گونه رفتار کنند و جامعه خود را بسازند که ملل ديگر مشتاق و خواهان چنان نظامي شوند. به عبارت ديگر؛ به آن چه که تبليغ مي کنند (مي گويند) عمل کنند تا سرمشق قرار گيرند.
بسياري از فلسفه دانها و استادان علوم سياسي هم برنستاين را از مبتكران اصلي نظام «سوسيال دمكرات» كه نوعي «سوسياليسم» ملايم است مي دانند كه اينك در كشورهاي متعدد حكومت را به دست دارد و پس از فروپاشي شوروي، سوسياليستهاي افراطي روش خود را به آن نزديك كرده اند.
برنستاين سردبير روزنامه ارگان حزب سوسيال دمكرات آلمان Der Sozial Demokrat بود كه در خارج از آلمان چاپ مي شد. وي به مدت 21 سال اين روزنامه را در لندن منتشر كرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر