سیام دی ماه امسال، بیست سال از مرگ هایده، آواز خوان نام آور موسیقی سنتی میگذرد.
او در یکی از پر بارترین دورههای شکوفائی فرهنگی- دو دهه چهل و پنجاه- سربرآورد. دورهای که زنان در همه عرصههای هنری، از جمله موسیقی، سخت فعال بودند و نقشی سازنده ایفا میکردند.
از "دلکش" تا "هایده" با طیف گستردهای از زنان خواننده روبرو میشویم که- جدا از نوع و شیوه کار- در نوسازی موسیقی مشارکت داشتهاند. خیلی از جوانترها نیز به میدان آمدند که هنوز دو سه گامی برنداشته، با انقلاب اسلامی روبرو شدند و در نهایت به "هدر" رفتند.
استقرار مجدد ممنوعیتهای مذهبی که در آغاز یکسره "موسیقی" را حرام تبلیغ میکرد- و به ویژه زنان را از نو به "اندرونی"ها میفرستاد، نگذاشت که بارآوریها ادامه پیدا کند. آنها که در درون ماندند، سالهای دراز، خاموش ماندند و آنها که به بیرون مهاجرت کردندو به ویژه مقیم "شهر فرشتگان" شدند، به ناگزیر تن به قاعده بازار- عرضه و تقاضا- دادند و دیگر آنی نماندند که بودند. هایده خواننده خوش صدا یکی از این مهاجران بود.
هایده فراگیری موسیقی و آوازخوانی را از سال ۱۳۴۵ نزد علی تجویدی آغاز کرد. تجویدی در میان موسییقدانان ایرانی معروف شده است به "کاشف صداهای ناب"، البته صداها را کشف کرده، پرورش داده، معرفی کرده و بعد آنها را از دست داده است. یا خودشان به راه دیگری رفتند و یا رنود آنها را از او به غنیمت گرفتند.
هایده نیز از کشفیات درخشان تجویدی است. شانسی که هایده آورد، این بود که تجویدی آهنگ تازهای را در سه گاه و در پیوند با شعری برانگیزاننده از رهی معیری، آماده اجرا داشت.
هایده و ... آزاده
این آهنگ با زیر و بالاهایی که در "مخالف سه گاه" دارد، معرف دقیقی برای صدای گسترده و پر توان هایده شده و صدای هایده نیز متقابلا ترانه"تجویدی- معیری" را تاثیر بیشتر بخشیده است.
نکته جالب این است که متن این ترانه که "آزاده" نام دارد، به گفته علی تجویدی، آخرین کار موسیقایی"رهی" است که گمان میکنیم در بستر بیماری آن را ساخته و کمتر از یک سال پس از آن، در آبان ماه ۱۳۴۷ چشم از جهان پوشید.
حرفهای تجویدی در مورد ساخت و پرداخت این ترانه خواندنی است.
"آخرین اثری که رهی ساخت، آهنگش از بنده بود که به نام "آزاده" از برنامه "گلها" پخش شد. آهنگ را من تهیه کرده بودم، یک روز آن را با ویولن برای رهی زدم و پرسیدم چه احساسی شما نسبت به این آهنگ دارید؟ او همانطور که من هم فکر میکردم، گفت این یک آهنگ حماسی است و صحبت از "آزادگی" میکند. قراری گذاشتیم و قسمتی از این ترانه را او ساخت...گذشت. چند ماهی گذشت و اتفاقا رهی بیمار شد و من برای تمام کردن این آهنگ کرارا به او مراجعه کردم. بر اساس حالاتی که به خاطر آن کسالت در وجودش بود، بقیه این آهنگ را با شور و حال بیشتری تمام کرد...." ( از یک گفت و گوی خصوصی)
"رهی" شعرها و ترانههای بسیار درخشان دارد، ولی "آزاده" او رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. او در بستر مرگ، به تنها چیزی که برایش باقی مانده است، مینازد: آزادگی:
با آن که همچون اشک غم/ بر خاک ره، افتادهام من/
با آن که هر شب نالهها/ چون مرغ شب سر دادهام من/
در دل ندارم هوسی/ چشمی ندارم به کسی/ آزادهام من./
یارب چو من افتادهای کو؟/ افتاده آزادهای کو؟/
تا رفته از جانم برون سودای هستی/ آزادهام، آزاده از غوغای هستی!/
گلبانگ مستی آفرین/ همچون رهی سر دادهام من/
مرغ شباهنگم/ ولی در دام غم افتادهام من/
خندان لب و خونین جگر/ مانند جام بادهام/ آزادهام من!
او در یکی از پر بارترین دورههای شکوفائی فرهنگی- دو دهه چهل و پنجاه- سربرآورد. دورهای که زنان در همه عرصههای هنری، از جمله موسیقی، سخت فعال بودند و نقشی سازنده ایفا میکردند.
از "دلکش" تا "هایده" با طیف گستردهای از زنان خواننده روبرو میشویم که- جدا از نوع و شیوه کار- در نوسازی موسیقی مشارکت داشتهاند. خیلی از جوانترها نیز به میدان آمدند که هنوز دو سه گامی برنداشته، با انقلاب اسلامی روبرو شدند و در نهایت به "هدر" رفتند.
استقرار مجدد ممنوعیتهای مذهبی که در آغاز یکسره "موسیقی" را حرام تبلیغ میکرد- و به ویژه زنان را از نو به "اندرونی"ها میفرستاد، نگذاشت که بارآوریها ادامه پیدا کند. آنها که در درون ماندند، سالهای دراز، خاموش ماندند و آنها که به بیرون مهاجرت کردندو به ویژه مقیم "شهر فرشتگان" شدند، به ناگزیر تن به قاعده بازار- عرضه و تقاضا- دادند و دیگر آنی نماندند که بودند. هایده خواننده خوش صدا یکی از این مهاجران بود.
هایده فراگیری موسیقی و آوازخوانی را از سال ۱۳۴۵ نزد علی تجویدی آغاز کرد. تجویدی در میان موسییقدانان ایرانی معروف شده است به "کاشف صداهای ناب"، البته صداها را کشف کرده، پرورش داده، معرفی کرده و بعد آنها را از دست داده است. یا خودشان به راه دیگری رفتند و یا رنود آنها را از او به غنیمت گرفتند.
هایده نیز از کشفیات درخشان تجویدی است. شانسی که هایده آورد، این بود که تجویدی آهنگ تازهای را در سه گاه و در پیوند با شعری برانگیزاننده از رهی معیری، آماده اجرا داشت.
هایده و ... آزاده
این آهنگ با زیر و بالاهایی که در "مخالف سه گاه" دارد، معرف دقیقی برای صدای گسترده و پر توان هایده شده و صدای هایده نیز متقابلا ترانه"تجویدی- معیری" را تاثیر بیشتر بخشیده است.
نکته جالب این است که متن این ترانه که "آزاده" نام دارد، به گفته علی تجویدی، آخرین کار موسیقایی"رهی" است که گمان میکنیم در بستر بیماری آن را ساخته و کمتر از یک سال پس از آن، در آبان ماه ۱۳۴۷ چشم از جهان پوشید.
حرفهای تجویدی در مورد ساخت و پرداخت این ترانه خواندنی است.
"آخرین اثری که رهی ساخت، آهنگش از بنده بود که به نام "آزاده" از برنامه "گلها" پخش شد. آهنگ را من تهیه کرده بودم، یک روز آن را با ویولن برای رهی زدم و پرسیدم چه احساسی شما نسبت به این آهنگ دارید؟ او همانطور که من هم فکر میکردم، گفت این یک آهنگ حماسی است و صحبت از "آزادگی" میکند. قراری گذاشتیم و قسمتی از این ترانه را او ساخت...گذشت. چند ماهی گذشت و اتفاقا رهی بیمار شد و من برای تمام کردن این آهنگ کرارا به او مراجعه کردم. بر اساس حالاتی که به خاطر آن کسالت در وجودش بود، بقیه این آهنگ را با شور و حال بیشتری تمام کرد...." ( از یک گفت و گوی خصوصی)
"رهی" شعرها و ترانههای بسیار درخشان دارد، ولی "آزاده" او رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. او در بستر مرگ، به تنها چیزی که برایش باقی مانده است، مینازد: آزادگی:
با آن که همچون اشک غم/ بر خاک ره، افتادهام من/
با آن که هر شب نالهها/ چون مرغ شب سر دادهام من/
در دل ندارم هوسی/ چشمی ندارم به کسی/ آزادهام من./
یارب چو من افتادهای کو؟/ افتاده آزادهای کو؟/
تا رفته از جانم برون سودای هستی/ آزادهام، آزاده از غوغای هستی!/
گلبانگ مستی آفرین/ همچون رهی سر دادهام من/
مرغ شباهنگم/ ولی در دام غم افتادهام من/
خندان لب و خونین جگر/ مانند جام بادهام/ آزادهام من!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر