کانون ایرانیان

۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

چه کسی باید کمربندش را سفت کند؟

هنوز خیلی دور نیست زمانی که مدیران اقتصادی کشور می گفتند برای آنکه بتوانیم از مهلکه بگریزیم ناچار باید کمربند ها را سفت کنیم.

در تعریف اندازه این خودسخت گیری می گفتند چنان سفت باید کمربند بست که شکممان به پشتمان بچسبد وقصد آن است که آینده ای بسازیم روشن برای اقتصادی که تا گلو معتاد شده به رانت نفت.

منتظر مانیدم ببینیم چه می کنند آنان که جوالدوز به دست دنبالمان کرده بودند و هرجا که می رفتیم سرکوفتمان می زدند و فریاد وااسفا سر می دادند که «دیدید چه کردید با سرمایه های ملی و این برقی که می سوزانید وآن بنزین که دور می ریزید همه وهمه از ذخایر ملی است که دولت لطف کرده بی حساب در اختیارتان قرارداده است»؛ ما شرمنده از اینهمه بی حیایی که کرده بودیم در اتلاف منافع ملی مان بدون انکه پشیزی به تولید ناخالص ملی افزوده باشیم سر در جیب فرو کرده افسوس می خوردیم.

در گیر و دار اینهمه سرکوفت از برنامه ریزان چرتکه بدست دولتی و شرمندگی ما که جز اتلاف کاری نمی کردیم، بودجه جاری دولت با رشدهای نجومی همراه شد و طی سال 84 بیش از 20 هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرد، اما کسی نپرسید چرا؟

هرچند دوسالی دولت هم سعی کرد کمربند سفت کند ولی طاقت تمام کرد و در سال 88 دوباره بودجه جاری سرکش شد و به مرز60 هزار میلیارد تومان رسید و انچه از مراسم تقدیم لایحه بر می آید نشان آن است که قصه برای سال 89 نیز ساز تازه ای دارد، بر اساس آنچه که از رقم کل بودجه می توان فهمید دور از انتظار نیست که بودجه جاری در سال 89 به مرز 75 هزار میلیارد تومان نیز نزدیک شود.

انگار قاعده آن است که اینهمه رشد هزینه های دولت را از سر اتلاف و اسراف ندانیم؛ که البته حتما بهترین کارکرد وبهره وری را به همراه داشته است، ولی اثر آنرا در رشد تولید ناخالص نمی توان دید، البته شاید این هم از آن سازهایی باشد که صدایش را روز دیگر باید منتظر بود.

در این میان آنچه بر سر خانوارهای مسرف ایرانی آمده رشد کسری بودجه ای است که براساس آمار مرکز امار ایران در سال 86 به رقم سالی نیم میلیون تومان رسیده در حالی که این رقم در سال 84 معادل 220 هزار تومان بوده است.


خانوارهایی که طی چهار سال متحمل بیش از 66 درصد تورم شده بودند و نرخ رشد تورم سالانه ای که معاش انها را محدود کرده است از سالی 10 درصد در سال 84 به 25.4درصد در سال 87 رسیده است، امروز هم که دولت مفتخر به کاهش تورم شده نه از سر افزایش توان اقتصاد ملی است که از کاهش توان خرید ما مردم خجل از اسراف این افتخار حاصل آمده است.

در این فراز هزینه های دولت و فرود درآمد مردم چه می توان گفت وقتی که دولت در زمان بریدن دست اسراف کاران از منابع ملی با طرح هدفمند سازی یارانه ها نه تنها تلاش دارد بخشی از درآمد حاصل از این صرفه جویی را برای جبران هزینه های خود بردارد بلکه بودجه را نیز خود را از 282 هزار میلیارد تومان به 368 هزار میلیارد تومان می رساند.

بدنیست دولت بگوید چه کسی باید کمربند سفت کند و خود را فدای توسعه و اعتلای اقتصاد ملی کند، مردمی که بنا برگفته دولت در سال 87 بیش از 47 میلیون نفرشان زیر روزی 4 دلار درآمد سرانه داشته اند یا دولتی که سهمش از درآمد نفت روز به روز بالا میرود و در بودجه سال 89 از فروش هر بشکه نفت 60 دلار بر می دارد و باقی آنرا که در خوشبینانه ترین حالت معادل بشکه ای 15 دلار شاید بشود را به حساب یا صندوقی سرازیر می کند که در پایان سال منابع اش صرف کسر بودجه خواهد شد.

دولت بگوید مردم کجای این ارقام قراردارند، در حالی که حلقه شمول خوشه های تعریف شده یارانه نقدی به قدری تنگ است که هیچ کس امروز در آن جا نمی گیرد و اگر مجلس نبود لایحه دولت بر مداری می رفت که افزایش دستمزد ناچیز حقوق بگیران نیز در جمع اعمال ممنوعه می نشست و معلوم نبود کسر بودجه خانوار بعد از بریدن دست اسراف کاران به کجا می رسید.

ای کاش درحین جوالدوز به دستی برنامه ریزان اقتصادی کسی هم سوزنی به ایشان نشان می داد و این رشدهای سرسام آور بودجه را به سامانی می رساند تا در این سفت کردن کمربندها دولت هم با مردم اسراف کار شریک می شد وسهمی از اعتلای اقتصاد ملی می برد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر