بررسیهايی که بهروی رصدخانهی خورشيدی نقش رستم صورت گرفت و نيز کتيبههای ميخی ستارهشناسی که از ۲۵۰۰ سال پيش و همزمان با عصر هخامنشی بهدست آمده است٬ نشان میدهد که هيچيک از آگاهیهايی که تا اينجا دربارهی حرکتهای خورشيدی بيان شد از ديدگاه دانشمندان آن روزگار پنهان نبوده است.(نگاه شود به صفحههای ۱۱ تا ۲۳ کتاب رصدخانهی خورشيدی نقش رستم نوشتهی رضا مرادی غياث آبادی)
ستارهشناسان ۲۵۰۰ سال پيش قاعدههای حرکت خورشيد٬ ماه و سيارهها و ستارگان و دورههای ساروسی را استخراج کرده بودند و پديدههای آسمانی از قبيل خورشيدگرفتگی و ماهگرفتگی را پيشبينی میکردند و در کتيبهای از زمان داريوش اول حتی محل ديده شدن آن تشخيص داده شده است٬ کاری که امروزه در ايران تنها از عهدهی چند تن از دانشمندان اخترشناس برمیآيد٬ دانشمندانی که جانشين ستارهشناس بزرگ هخامنشی بهنام «نابوريمانو» هستند.
کتيبهها نشان میدهند که در سالهای ميان ۵۲۲-۵۲۹ پيش از ميلاد و همزمان با پادشاهی کمبوجيه فعاليت علمی او آغاز شد و کتيبهی معروف «کمبوجيه ۴۰۰» در رصد ماه و مشتری و زهره و رحل و مريخ(ناهيد و کيوان و بهرام) يادگار دانش خلاقهی اوست. در اين متن رصد دقيق ماه و سيارهها و محاسبههای مربوط به طلوع و غروب آنها بهدقت نوشته شده است؛ بهطوری که نمیتوان مراتب تحسين خود را از آن محاسبههای شگفتانگيز پنهان داشت.
کتيبهها حکايتکنندهی آن است که در سالهای ۴۴۰-۵۴۰ پيش از ميلاد و همزمان با نيمهی نخستين دورهی هخامنشی(۳۳۰-۵۵۰ پيش از ميلاد) دانش ستارهشناسی به حدی از پيشرفت خود رسيده بوده است که در همهی سرزمينهای تابعهی ايران هخامنشی تاثير و گسترش شگرف داشته است.
در مصر سبب تجديد زندگی و شکوفايی ستارهشناسی و هندسه میشود و دانشمندی ايرانی در زمان داريوش اول به مصر اعزام و مامور تشکيل و تاسيس فرهنگسراها و تجديد سازمان کتابخانهها و بنيادهای علمی در مصر میشود.
گزارشهای يونانی از سدهی ششم پيش از ميلاد حاکی از سفرهای دانشمندان يونانی به ايران است. در ميان اين گروه نام فيثاغورس نيز به چشم میخورد. اينان در انتقال دانش و انديشه از شرق به غرب نقشی قابل توجه داشتند.
به گزارش هرودت اين گروه مفهوم قطبها و آفتابسنج و تقسيم دوازدهگانهی روز و شب و کارکردن با رصدخانهی خورشيدی را با خود به يونان بردند و در اسپارت آفتابسنج يا رصدخانهی خورشيدی ساختند که علاوه بر اعتدالهای بهاری و پاييزی و انقلابهای تابستانی و زمستاني٬ ساعتهای روز را هم نشان میداد.
در سال ۵۳۰ پيش از ميلاد و همزمان با آغاز پادشاهی کمبوجيه٬ دانش ستارهشناسی در بابل و ميانرودان شکوفا شد. در اين دوره نظريههای ماه و سيارهها و نظام کبيسهکردن سال استخراج میشود و برای رصد اجرام آسمانی کوششهای بسيار صورت میپذيرد.
رصد مشتری که در زمان کمبوجيه آغاز شده بود منجر به تدوين نظريه ی حرکت سيارهی مشتری شد که در زمان داريوش اول منتشر گرديد. نظريههای گردش زحل و مريخ به دنبال آن تنظيم و تدوين شد.
در زمان حملهی اسکندر٬ برادرزادهی ارسظو شماری از متنهای نجومی را به درخواست عمويش برای او به يونان گسيل داشت٬ اما اسکندر و جانشينانش متنهايی را که پيشبينیها و محاسبههای ياد شده در آن برايشان اهميت داشت گزينش و رونويسی میکردند و بقيهی کتيبهها که از نظر ايشان بیفايده بوده است٬ به نابودی کشيده شدند. پس از اسکندر بناهای علمی به معبد و کاهنان دينی به اداره امور آن گماشته شدند.(Vander Waerden , Bartel L. The Brith of Astronomy, Leydon, 1971 و ترجمهای عالی از اين اثر: واندرودن٬ بارتل. پيدايش دانش نجوم٬ ترجمهی همايون صنعتیزاده٬ تهران٬ ۱۳۷۲)
بررسی رصدخانهی خورشيدی نقش رستم اين نطريهی قديمی که: آغاز سال هخامنشی روز اول مهرماه بوده است٬ را تاييد میکند. سال هخامنشي٬ سال خورشيدی حقيقی و از اعتدال پاييزی تا اعتدال پاييزی بعدی بوده است. جشن بزرگ آنان جشن مهرگان بوده است که در اول مهرماه و همزمان با جشنهای سال نو٬ و يا پيرو گاهشماری اوستايی در روز مهر از ماه مهر انجام میشده است. سازوکارهای دقيقی برای سنجش نزديکشدن و آغاز سال نو در رصدخانهی خورشيدی نقش رستم طراحی و تعبيه شده است.
پس از مهرگان٬ جشن نوروز بزرگترين جشنهای ساليانهی آنان بوده است. آفتابسنجهای رصدخانهای نقش رستم همچنين اين واقعيت مهم را نشان میدهد که برخلاف عقيدهی رايج٬ ايرانيان باستان از واحد هفته استفاده میکردهاند.
ستارهشتاسی و پيشبينی گردش اجرام آسمانی تبديل به غيبگويی و رمالی و فالبينی شد. دانشمندان از کرسیهای علمی خود پايين کشيده شدند و آنانی که خود را واسطهی ميان زمين و آسمان میدانستند بر آن جايگاه پر ارج تکيه زدند و دريغا که گروهی از مردمان سادهانديش نيز دوام و استحکام آنان را فراهم ساختند. سادهدلانی که گمان میکردند ميان زندگی روزمرهی خود و گردش ستارهها ارتباطی وجود دارند و سرنوشت زندگی آيندهی خود را از اين قريبکاران جويا میشدند و کاهنان نيز که خود را نمايندهی نيروهای آسمانی معرفی میکردند چه ستمها و چه سوءاستفادههايی که از اين مردم بختبرگشته نکردند و نبردند. و در اين ميان بيشتر از همه ستمی که به جان و روان دانشمندان و به دانش و فرهنگ ايرانزمين رسيد.*
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر