کانون ایرانیان

۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه

در سوگ آیه الله دکتر صادقی تهرانی






س.م






از زمانی که ایشان را شناختم شیفته این شدم که نگذاشت شیفته کسی حتی خودش شوم.

سالها پیش وقتی به درس تفسیرش رفتم فهمیدم که شعیه چه قدر در این علم ضعیف و از مباحث قرآنی به دور است، اگر اغراق نکنم دریایی از علوم قرآنی را به سینه داشت و حافظه ای بسیار قوی. اعجوبه ای که کمتر قرن حاضر به خود در حوزه های علمیه و دانشگاه های مرتبط با علوم اسلامی دیده بود .




ایشان چند ویژگی داشتند که بهتر می دانم به یادشان بگویم تا بدانیم چه کسی را از دست داده و در سوگشان بر چه کسی اندوه ناکیم و از چه عزیزی یاد می کنیم.




1- تواضع و خوش رویی

از ابتدایی ترین نمودهای شخصیتی ایشان همنشینی با همه بود و این را هر کسی با ایشان رودررو ده و ملاقات کرده اذعان می کند. برای پاسخ دادن به سوالات هرکس و در هر جا، ملاحظه شأن و جایگاه نداشتند، بارگاه و منطقه ممنوعه ای برای خود تهیه ندیده بودند و یا منشی ویژه یا هر عنوان دیگری وجود نداشت ، چای را به دست خود با همان کهولت سن لرزان ولی شادان و بشاش میاوردند و با این کار میهمان یا شاگرد را شرمنده محبت خود می کردند .پیش و پس از اتمام درس شروع می شد همراهی تا آستانه در و برخاستن و احترام کردن را هرگز فراموش نمی کردند، حتی با آن حال سخت بیماری بسیار پیشرفته و شکستگیهای در اثر تصادف هیچکدام مانع از این نشد که این خلق و روش بر هم بریزد. و با تمام توان تلاش می کردند به کسانی که نزدشان می آمدند احترام گذاشته و احساس ابهت یا شائبه هاله نور به ایشان دست ندهد.




از جمله فتاوای ایشان حرمت دست بوسی است، فرقی هم نمی کند که بشر معصوم باشد یا غیر معصوم. اجازه احساس حقارت به افراد نمی دادند. بسیار کسانی بودند که درخواست دست بوسی داشتند و ایشان به شدت به این عمل و درخواست اعتراض کرده و معتقد بودند انسان شریف است و حق نیست برای هیچ انسانی به غیر از خدا برای انسانی دیگر خم شده و حقیر شود .




همیشه لبخندی بر لب داشتند نه از سر جلب افراد و نیرنگ برای فریب ایشان بلکه بر اساس اعتقادات خود و احترام و عشق به انسان از هر مرام ،مسلک و یا دین . تلاش می کردند نگاهی از سر لطف و محبت با همه داشته باشند تا فرد مراجعه کننده بتواند هر نقدی دارد وارد کرده و یا هر سئوالی دارد بنماید.

سعه صدر و قدرت تحمل فراوان ایشان انسان را متحیر می کرد تا بدان حد که وقتی از طرف حکومت جمهوری شیطانی به محل تدریس ایشان در سال 1370 با اوباش یورش برد با ایشان به تبسم سخن می گفت، هر چند که آن نگون بختان با سنگ و چاقو و چماق پاسخ این همه محبت را دادند و تن ایشان را زخمی و رنجور کردند .




یادم می آید روز حمله اوباش طلاب برای سوزاندن منزل و بیت ایشان در سال ۷۳، ایشان فقط و فقط با آرامش و مهربانی باور نکردنی از راه مجادله أحسن، فحاشی ها را به جان پذیرفت و با ایشان به نرمی سخن گفت تا جایی که برخی از ایشان از کردار وحشیانه خود نادم گشته و در روزهای پس از آتش افروزی به دار القرآن سعی در پوزش از ایشان داشتند؛ اما ایشان اصلا در پی آن نبودند که کینه ای را بروز داده و یا یاد آوری توحش ایشان نماید، چرا که ایشان پدری بود برای مردمش دلسوز و خیرخواه.




2. جایگاه علمی و توان تفسیری :


تایید بی نظیر علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان بر کتاب ارجمند تفسیر الفرقان جناب استاد که بالغ بر۳۰ جلد می شود آنچنان عظمتی بر کتاب داد که هر منتقد سیاه دلی را درمانده می نمود. بسیار صاف و روشن سخن گفتن در جایگاه تدریس و راحت مقصود را رساندن شیوه ای است که کمتر در حوزه علمیه قم معمول و رایج باشد چرا که بسیاری از اساتید حوزه معتقدند هر چه پیچیده تر سخن گفتن حکایت از سواد استاد می کند، اما ایشان معتقد بود قرآن برای همه نازل شده بنابراین ساده، روان و راحت و همگان فهم است و نباید پیچیده از دین و کتاب آسمانی سخن گفت، چرا که خدا با زبان بشر با وی سخن گفته و این عقیده وی تا مرز مسائل سیاسی نیز پیش رفت از دوران 1332 تا آخر عمر به مدت 60 سال یا در تبعید بود یا در زندان و یا در حصر خانگی.




رک و راحت همیشه در درسها به واژه ولایت فقیه که می رسید به جای آن به مزاح می گفت ولایت سفیه (نادان )؛ چون ایشان مخالف سر سخت قدرت گرفتن روحانیون در حکومت بود و بر همین اساس نیز سالها خانه نشین بود و عملا نیز از سالهای بعد حصر آیت الله منتظری (ره) در حدود سالهای ۸۰ به بعد در خانه تحت یک حصر پنهان قرار گرفتند .


 


3.برخی فتاوای مهم و قابل تأمل


 


 


 


 


سالها تدریس تفسیر و فقه قرآنی از ایشان فقیهی مبارز و به روز به دنیا معرفی کرد و بسیاری از مسائل را ایشان با تکیه بر قرآن و درایت الهی خود به جایگاه استنباط کشید و اگر خوب به رساله ایشان بنگرید خواهید یافت که به چه مقدار با رساله های دیگر فقیهان متفاوت است در اینجا لازم می دانم برخی از فتوای ایشان را بیان کنم.

الف :حق طلاق مساوی بین مرد و زن

ب : حرام بودن سنگسار (ممنوعیت سنگسار )

ج : نجس نبودن مشروبات الکلی

د: تمام بودن نماز و روزه در سفر، چرا که با وسائل امروزی سفر را آسان و ساده می دانستند .

ه : حرمت بوسیدن دست انسان

و : جلوگیری از وصله و پینه کردن نماز با مسائل شکیات چون که این را بازی فقیهان می دانستند.

ز : هر کس موظف است خود به مسائل مالی شرعی خود بپردازد و اجازه نمی دادند که کسی خمس یا زکات خود را به فقیه بدهد.

ح : باطل بودن نظریه ولایت فقیه

و صدها فتوای دیگر که می توانید به رساله ایشان مراجعه و خود شاهد این نظرات شگرف در حوزه ای باشید که حتی گفتن یکی از این سخنان به قیمت جان گوینده تمام می شود. بارها از سوی به اصطلاح طلاب مدرسه معصومیه و یا موسسه آقای مصباح یزدی و یا دیگر طلاب نادان تهدید به قتل شدند و به همین دلیل سالها از منزل خارج نشده و حتی به زیارت حرم حضرت معصومه که در جوار آن منزل گزیده بودند نیز به سختی می رفتند .با این حال و حصر بی نهایت ایشان شاگردان فهیم و عظیمی ثمره تلاش این سالهای پر از حزن بود .

صدها جلد کتاب و مقاله از ایشان به جای مانده که شاهد و گواه خوبی است بر سلطه علمی ایشان به مبانی اسلام و مرجعیت شیعه.




اساتید ایشان از بزرگان علمی و بی نظر شیعه بودند که اشاره به نام بعضی از ایشان کافی است تا پی به سابقه علمی ایشان ببرید، همانند مرحوم آیت الله خوئی، آیت لله میرزا مهدی آشتیانی، آیت لله شیخ حسین حلیف آیت لله حکیم و بسیاری از بزرگان عملی حوزه نجف و قم مانند آیت لله بروجردی و آیت لله حجت کوه کمری و ...

شرکت ایشان در درس آیت الله خمینی صرفا برای این بود که نقشه شاه برای اعدام و یا زندانی نمودن ایشان را منتفی کند و همین کار با کمک آیت لله منتظری جامه عمل به خود پوشاند. و این به نوعی بزرگواری ایشان بود و حق ناشناسی اطرافیان آیت لله خمینی که بعد از انقلاب به سادگی نقشه طرد ایشان از اطراف آیت لله خمینی و حکومت را اجرا و خانه نشینی ایشان از همان زمان رقم خورد؛ با تهمت های ناروا یی که قلم در نگارش آن عاجز است مانند بسیاری از آزادی خواهان حوزه که بهترین راه برای منکوبشان توسل به همین اتهامات بوده و هست که بسیاری از این عزیزان در بند هنوز در زندان حکومت محبوسند .




در انتها به یاد سخنی از ایشان می افتم که مکرر می گفتند هیچ دینی مثل اسلام از متولیانش ضربه نخورده و هیچ مذهبی مثل شیعه بنگاه خرافی گری و آلوده به رویا و خیال نشده است؛ اگر ما تمسک به قرآن کنیم و به قرآن توجه کنیم می توانیم به سادگی اسلام را درک و بدان ایمان بیاوریم ولی چه کنیم که بخشی از روحانیت شیعه ( آخوند حکومتی) کمر اسلام را خم و برفراز شتر قدرت چهار نعله می تازند. ولی دیر زمانی نخواهد گذشت که همین مردم به حقائق اسلام و آزادی خدادادی انسانیت آگاه شده و اجازه نخواهند داد کسی بر نعمت ارزانی شده از سوی خدایشان (یعنی عقل) اهانت کند و آنها را احمق فرض کند .

تا آن روز دور نیست، دیر هم نیست. خدایش رحمت کند.

یکی از شاگردان سوگوار ایشان




*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

View Original Article

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر