پس از اعتراضات به نتايج انتخابات و تشكيل جنبش سبز و گسترش حيرت انگيز آن در تمام اقشار جامعه، استراتژي حاكميت بر اين شد تا با پررنگ جلوه دادن شبكه هاي ماهواره اي، از عمق جنبش سبز بكاهد . در اين راستا رهبري جمهوري اسلامي بارها اعلام كرد كه اكنون جنگ نرم از طريق رسانه ها در حال انجام است و سرويس هاي تبليغاتي حاكميت نيز در داخل ايران مرتباً شبكه هاي ماهواره اي را در رسانه هايش به نقد و بررسي مي گذارد تا با نمايش گذاشتن گوشه هايي از برنامه هاي ماهواره اي، به مخاطب بقبولاند كه يك جنگ رسانه اي تمام عيار بر ضد ما در حال انجام است.
اكنون كه بر همه مردم ثابت شده است، جنبش سبز و معترضان فاقد رسانه هستند. چند رسانه استوديومحور در خارج از كشور هم كه پوششي ضعيف از تظاهرات معترضان انعكاس مي دهند نيز از ماهواره هاي پر بيننده نظير هاتبرد قطع شده و يا با پارازيت شديدي روبرو هستند. همچنين دو رسانه خبري حرفه اي فارسي زبان نيز در داخل كشور هيچگونه خبرنگاري نداشته و يكي از آنها بطور كلي از تمام ماهواره ها قطع شده و ديگري نيز از ماهواره پربيننده هاتبرد قطع شده و بر ساير ماهواره ها نيز با پارازيت شديدي همراه است. لذا در اين مقطع كه همه فعالان سياسي و معترضان در داخل كشور از فقدان رسانه تصويري براي انعكاس واقعيات و ابعاد وسيع تظاهرات جنبش سبز رنج مي برند و انتظار مردم اين است كه جهت تأمين رسانه اي كه بتواند اخبار را به درستي انعكاس دهد، اقدامي صورت پذيرد، استراتژي حاكميت بر اين شده تا با رندي خاصي بحث جمع آوري ديش هاي ماهواره را دستاويزي براي مهم جلوه دادن شبكه هاي ماهواره اي قرار دهد تا فعالان سياسي را فریب دهد كه آنقدر شبكه هاي ماهواره اي به پوشش اخبار جنبش سبز مي پردازند كه حاكميت را مجبور كرده براي جمع آوري ديش ها اقدامي انجام دهد. و اين در حالي است كه جنبش سبز به شدت با كمبود رسانه روبروست بطوري كه با وضعيت فعلي ارسال پارازيت و فقدان رسانه خبري حرفه اي، بودن يا نبودن ماهواره هيچ فرقي به حال معترضان نخواهد كرد.
البته بايد پذيرفت كه همه ما در ماه هاي اخير ، نقش تعيين كننده رسانه هاي خبري تصويري را در پيروزي مبارزات مدني مردم در خاورميانه مشاهده كرديم و ديديم كه ميدان التحرير قاهره بصورت شبانه روزي از اكثر رسانه هاي خبري بصورت مستقيم نمايش داده مي شد. ادامه اين روند باعث گرديد تا مردم مصر صداي اعتراضات خود را به يكديگر و به تمام جهان رساندند و در نهايت باعث تسريع در پيروزي آنان شد.
اما به نظر می رسد در مبارزه با ديكتاتور، بودن يا نبودن رسانه اگرچه در زمان مؤثر است اما تأثيري در نتيجه
نخواهد گذاشت. ديكتاتور بعد از كشتن سهراب ها و محسن ها و ندا ها و...، اینک وقاحت را به جايي رسانده كه شهداي جنبش سبز را نيز مصادره مي كند. و در مرحله ای دیگر، رهبران جنبش را مي ربايد. نظام خودکامه مجبور است اين اتفاقات را بصورت مرحله اي همراه با دروغ و فريب و نيرنگ، آنقدر تكرار كند تا در باتلاقي از فساد خود غرق شود.
در هر صورت ملت سبز ايران توانسته در بيست و يك ماه گذشته بدون رسانه و زير تبليغات وسيع و دروغ پردازي هاي حكومت كه از ده ها طريق در جامعه پمپاژ شده، با سربلندي و افتخار حقانيت خود را در مقابل جبهه باطل به جهانيان نشان دهد. اگرچه جنبش سبز فاقد رسانه است اما گذشت زمان باعث گرديد تا جنبش سبز آنچنان عمقي در لايه هاي زيرين جامعه پيدا كند كه اكنون حكومت به روشني فهميده كه وجود فقط يك رسانه تصويري سبز براي انعكاس تظاهرات مي تواند زيبايي و شكوه و عظمت واقعه ميدان التحرير قاهره را در ميدان آزادي تهران در ابعادي بسيار گسترده تر به نمايش بگذارد.
جنبش سبز با رسانه يا بدون رسانه ، با ماهواره يا بدون ماهواره در يك قدمي پيروزي ايستاده تا در ادامه صبر و استقامت، ميوه شيرين پيروزي را با سرنگوني ديكتاتوري ديگر از خاورميانه جشن بگيرد .
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر