کانون ایرانیان

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

روزي كه پيمان ورشو امضاء شد و جنگ سرد شدت يافت

14 ماه مه سال 1959، اتحاد شوروي و هفت كشور سوسياليستي اروپايي متحد آن، ظاهرا در واكنش به مسلح شدن دوباره آلمان فدرال (آلمان غربي آن زمان) كه به ناتو پيوسته بود، ميان خود يك پيمان دوستي را امضاء كردند كه هرگونه همياري مشترك را شامل مي شد. به موجب يكي از اصول اين پيمان، تعرض نظامي به يكي از كشورهاي عضو پيمان به منزله تجاوز به همه آنها بشمار مي رفت و مستلزم دفاع مشترك بود. «ناتو» قبلا اين موضوع را يك بند از اساسنامه خود قرار داده بود كه چند سال پيش آن را حذف كرد.
در سال 1959 كنفدراسيون يوگوسلاوي كه راه سوسياليسم ملي در پيش گرفته بود به پيمان ورشو ملحق نشد. اعضاي پيمان ورشو كه درست ده سال پس از آغاز فعاليت «ناتو» تشكيل شده بود در آغاز كار عبارت بودند از: اتحاد شوروي، لهستان، آلمان شرقي، چك اسلواكي، مجارستان، آلباني، بلغارستان و روماني كه آلباني در 1968 از پيمان خارج شد. گورباچف به دليلي كه هنوز روشن نشده است در سال 1988 اعلام كرد كه جنگ سرد عملا پايان يافته و اعضاي پيمان ورشو آزادند هر راهي را كه بخواهند انتخاب كنند!. در سال 1990 آلمان شرقي به سبب تحقق وحدت آلمان عملا از پيمان ورشو خارج شد و اول ژوئيه 1991 اين پيمان با گرفتن اين قول از سران ناتو كه اين اتحاديه هم منحل و يا تبديل به يك گروه سياسي شود، خود را منحل ساخت كه ديديم، ناتو در عمل نه تنها خود را منحل نكرد بلكه به تقويت و گسترش پرداخت و در پي تخليه نيروهاي نظامي شوروي از خاك اعضاي سابق پيمان ورشو، اين كشورها را هم به خود ملحق ساخت و بعدا وارد قلمرو شوروي سابق شد و در بالتيك شوروي (ليتواني، لتوني و استوني) و ديوار به ديوار روسيه مستقر گرديد و اگر پوتين روي كار نيامده و در سالهاي اخير روش سختي در پيش نگرفته بود، روسيه اينك از هر سوي در محاصره ناتو بود. تحولاتي كه به آرامي منجر به انحلال پيمان ورشو شد هنوز به درستي روشن نشده و به صورت بزرگترين معماي تاريخ باقي مانده است و فعاليت مورخان براي كشف حقايق به علت مخالفت پنهاني كشورهاي ارشد «ناتو» كند و آهسته است. ادامه گسترش و اجراي برنامه هاي نظامي ـ سياسي ناتو، جهان را در سراشيبي جنگ سرد ديگري قرارداده است كه اين جنگ اين بار عمدتا اقتصادي ـ سياسي خواهد بود و عامل روشنگري آن به علت وجود ابزارهاي تازه انديشه رساني و افزايش معلومات عمومي و حساس شدن وجدانها نيرومندتر خواهد بود. بسياري از مورخان، استقرار آمريكا در عراق، و ناتو در افغانستان و تلاش براي دورسازي اعضاي سابق اتحاد شوروي ازيكديگر و ايجاد خصومت هرچه بيشتر ميان كشورهاي سازنده كنفدراسيون يوگوسلاوي را جرقه هاي آتش جنگ سرد تازه مي بينند و پيش بيني مي كنند كه بتدريج عوامل تازه اي وارد مسئله عراق خواهند شد زيرا كه آمريكا حاضر به ترك عراق و ازدست دادن منطقه نفت نخواهد بود. به نظر اين مورخان، مخالفت هاي داخلي در آمريكا با ادامه وضعيت جاري عراق، عمدتا با هدف مردد ساختن همان عوامل از ورود به صحنه عراق است، ولي چون عامل نفت در ميان است ـ ماده اي كه همه به آن نيازدارند، ورود طرف هاي ديگر به صحنه اجتناب ناپذير خواهد بود. البته اهميت استراتژيك خاورميانه را نبايد از ياد برد. همچنين، تلاش براي قراردادن ژاپن در برابر چين و به اين صورت دور ساختن چين از ورود به صحنه خاورميانه هنوز به نتيجه نرسيده است زيرا كه دولتمردان ژاپني حافظه اي نيرومند دارند و به حد كافي حسابگرند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر