کانون ایرانیان

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

پان عربيسم و ايران ستيزي

جنبش ناسيوناليزم عرب به عنوان جرياني كه از نيمه دوم قرن 19 آمريكا در امپراتوري عثماني آغاز شد نه تنها خصيصة ضد ترك نداشت بلكه در پي اتحاد با عثماني به منظور مقابله با استعمارگران اروپايي بود. اما سياست نابخردانه تركان جوان در طي جنگ جهاني اول مبني بر حمايت از ‌آلمان از يك سو و مقابلة با رهبران ناسيوناليست عرب خصوصاٌ در سوريه، از سوي ديگر، زمينه فراهم شدن دخالت قدرت‌هاي اروپايي ـ‌ بريتانيا و فرانسه ـ در اين جنبش را فراهم ساخت. دخالت قدرت‌هاي خارجي بخصوص بريتانيا اهداف جنبش را در مسير آرمان‌هاي امپرياليستي تغيير داد و ضمن جلوگيري از اتحاد دردنياي عرب موجب تفرقه در جهان اسلام شد. اغلب رهبران اين جريان، بي اتكا به انگلستان و يا فرانسه تشكيل دولت ندادند. اكتشاف چاههاي نفت در منطقه نيز بهترين انگيزه را براي دخالت قدرت‌هاي استعمارگر خارجي در جريان ناسيوناليزم عربي بدست مي‌داد. به همين سبب اين جنبش تحت تأثير القائات بيگانگان، در اين مرحله، خصيصة ايراني‌ستيزي را دنبال كرد. در راستاي ايراني‌ستيزي بود كه هويت ايراني خليج‌فارس از سوي نمايندة سياسي دولت انگلستان به خليج عربي تحريف شد. نامي كه تا اوايل دهة 1960 آمريكا در منابع جغرافيايي و اسناد تاريخي سابقه نداشت براي نخستين بار نمايندة سياسي انگليس بلگريو كه سي‌سال فتنه‌انگيزي‌هاي استعمار رادر منطقه رهبري مي‌كرد و داراي گرايش‌هاي ضد‌ايراني خيلي شديد بود، در كتاب خود نوشت: «خليج فارس كه اعراب آنرا خليج عربي مي‌گويند» در حاليكه هرگز تا آن زمان، اعراب به خليج فارس نام ديگري نداده بودند اما او فريبكارانه اين واژه را به اعراب آموخت و اعراب كه از سياست‌هاي استعماري «تفرقه بيانداز و حكومت كن» بريتانيا براي غارت منابع نفتي غافل بودند كوركورانه تقليد كردندگويي تمامي مشكلاتشان با تغيير نام خليج فارس به خليج‌العربي حل مي‌شد. پس از پاشيدن اين بذر توطئه توسط بيگانه نخستين رهبر عربي كه اين اصطلاح جعلي را بكار برد، عبدالكريم قاسم بود كه طي كودتايي در 1958 آمريكا در عراق بر سر كارآمده بود براي سوءاستفاده از احساسات عمومي اعراب نام جعلي «خليج‌‌العربي» را به جاي خليج فارس بكار گرفت با آن اميد كه بتواند توجه جهان عرب را از قاهره ـ پان عربيسم ناصر ـ به بغداد از طريق رهبري خود، عليه ايران منحرف سازد. اين اقدام حتي در عراق نتيجه‌اي بدنبال نداشت.
پس از آن بار ديگر انگليسي‌ها وارد عرصه تفرقه‌افكني شدند و روزنامة تايمز لندن اين اصطلاح جعلي را بكار برد. اقدام اين روزنامه در اوج پان عربيسم ناصر بود. روي همين جهت ناصر نيز از اين اصطلاح كاملاً جعلي و هدفدار، به واسطة اختلافاتي كه با شاه ايران ظاهراً بر سر شناسايي اسرائيل توسط دولت داشت، بهره برد. هر چند كه قبل از اين، ناصر حدود جغرافيايي دنياي عرب مورد نظر خود را از اقيانوس اطلس تا خليج فارس ترسيم كرده بود اين حقيقت انكارناپذير را منكر و نام جعلي خليج‌العربي را بكار برد.
اقدام ناصر چون با جريان ناسيوناليست افراطي عربي توأمان شده بود اثرات منفي خود را در شيخ‌نشين‌هاي خليج فارس گذارد. از آنجا كه وسيلة اجرايي سياست مصر خصوصاً طي سالهاي 65 ـ 1964 اتحاديه عرب بود براي نخستين بار در 13 اوت 1964 اين اتحاديه، نام مجعول خليج‌العربي را در يك سند رسمي ذكر كرد و بدنبال آن تصميم گرفت اين نام مجعول را در برنامه‌هاي درسي كليه كشورهاي عضو اتحاديه و مكاتبات رسمي بكار ببرد. عدم همراهي شيخ شارجه با تصميم اين اتحايه سرانجامي جز كودتا با دخالت مصر و اين اتحاديه عليه او در زمستان 1964 در پي نداشت. همچنين روزنامة مصري‌الاهرام در راستاي عربي نمودن خليج فارس ايران را متهم كرد كه جزيره ابوموسي را اشغال كرده است.
مطبوعات ايران دخالت‌هاي مصر طي سالهاي مذكور را با هوشياري دنبال مي‌كردند. به دنبال سفر عبدالخالق حسونه دبير كل اتحاديه عرب به خليج فارس روزنامة اطلاعات طي سرمقاله‌اي اين سفر را كه از آن بوي توطئه و تحريك نمودن شيخ‌نشين‌ها توسط مصر عليه ايران به مشام مي‌رسيد مورد نقد و بررسي قرار داد. اين موضع خصمانه ناسيوناليزم افراطي عربي به رهبري مصر عليه ايران از سال 1967 نخست بدليل شكست اعراب بويژه مصر در جنگ شش ‌روزه با اسرائيل و ديگر به دليل تغيير موضع دولت ايران مبني بر اينكه اسرائيل بايد اراضي اشغالي اعراب را به صاحبان آن بازگرداند، دگرگون شد. اين شكست همچنين موجب شد موضع خصمانه مصر عليه ايران در منطقه ژئوپلتيك خليج فارس براي مدتي تا انقلاب تغيير كند. چرا كه شكست مصر از اسرائيل موجب كاهش نفوذ اين كشور در خليج فارس شد. از همه مهمتر انعقاد پيمان صلح جداگانه‌اي بين مصر و اسرائيل (كمپ‌ديويد) نفوذ مصر در كشورهاي عربي و تحريك احساسات ناسيوناليستي اعراب عليه ايران را ضعيف و با ايجاد رابطه بين سادات و شاه ايران، دغدغه اين تحريكات تا انقلاب فروكش كرد. وقوع انقلاب و احساس خطر جدي نسبت به انقلاب از سوي اغلب سران عربي و تحريكات بيگانگان خصوصاٌ دولت آمريكا عليه ايران و مأموريتي كه به صدام براي مقابله با انديشه راستين انقلاب داده شد فرصتي طلايي در اختيار مصر منزوي عليه ايران براي دخالت در خليج فارس و تحريك احساسات ناسيوناليستي شيخ‌نشين‌ها براي اين كشور از طريق حمايت از صدام قرار داد. حسني مبارك رئيس جمهوري مصر اظهار داشت: «ميان امنيت مصر و امنيت خليج فارس رابطة مستقيمي قرار دارد و مصر به هيچ وجه شكست عراق و يا تهديد دولت‌هاي خليج فارس را تحمل نخواهد كرد.»
اهميت اقتصادي و ژئوپلتيكي خليج فارس براي دولت‌هاي فقير عربي از جمله مصر انگيزة لازم را براي كشوري كه زماني داعيه رهبري پان عربيسم را در كشورهاي عرب زبان داشت بدست مي‌دهد تا هر از گاهي كه شرايط براي دخالت مساعد است از دخالت‌هاي بيموردخودداري نورزد. لذا اين كشور كه همواره به دنبال رفع مشكلات خوش از طريق دلارهاي نفتي شيوخ منطقه است در اختلافات مرزي ايران و امارات بر سر جزاير تنب و ابوموسي چه به صورت انفرادي و چه در اجلاس (مصر و سوريه)2+6 اتحادية عرب بذر نفاق را عليه ايران پاشيده است. همچنين «اين كشور نخستين كشور عربي است كه پيشنهاد كرد براي تصرف جزاير بايد به قواي خارجي متوسل شد» ديدار توطئه‌گرايانه حسني مبارك در دسامبر 1992 به كشورهاي منطقه خليج فارس از جمله امارات و ديدار با شيخ زايد بن سلطان آل نهيان و اظهارات تفرقه‌افكنانة وي عليه ايران و ديدار شيخ از مصر و بيانيه مشترك دو كشور مبني بر واگذاري جزاير به امارات و قطع روابط تمامي كشورهاي عربي با ايران و محاصره اقتصادي ايران و تقاضا از غرب بويژه كشورهايي كه با شيخ‌نشين‌هاي خليج فارس همكاريهاي امنيتي دارند مبني بر موضع‌گيري عليه ايران، دوره جديدي از مخالفت‌ها عليه ايران تحت لواي پان عربيسم آغاز شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر