کانون ایرانیان

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

علیه ترس، استراتژی حکومت






فاطمه سبز






یک سال تمام استراتژی اصلی رژیم تولید ترس در کارخانه سپاه و بسیج و تشکیلات جنگ سایبری بود. هرچه رژیم حاکمه کرده باشد در مقابل نتایج به دست آورده از ایجاد ترس و اختلاف میان عامه مردم و حتی اعضای فعال و پرشور سبز، هیچ است و یکی از بهترین و تاثیرگذارترین حربه های رژیم برای مقابله در مقابل ملت، پایه ریزی استحکامات مرگباری از رعب و وحشت و خفقان بوده است.

روزی که میدان آزادی در خرداد داغ سال 88 مملو از جمعیت شد، زنگ خطری برای آنانی بود که فهمیدند نمی توانند از پس این کودتای انتخاباتی به سادگی بربیایند، برای همین بود که پروژه های مختلفی را به دست گرفتند. اولین و موفقیت آمیزترین پروژه ترس سازی بود.

کارخانه ترس سازی آنها به قشنگی و با تمام قدرت شروع به کار کرد. مواد خام این کارخانه متشکل از کشتن بی گناهان در خیابان و کهریزک ها و شکنجه گاه ها، به میدان آوردن نیروی قدرتمند و مسلح و آموزش دیده، به دارآویختن های بی دلیل و بادلیل، شکنجه گاه ساختن ها و تجاوز به دختران و پسران این مرز بوم بود، و بدون هیچ ترسی گذاشتند تا کسانی که به اینترنت و خبرها دسترسی دارند خبرها را داشته باشند.

هجوم ها و دستگیری ها و دادگاه های ریز و درشتی که چهره آنها را در نگاه خیلی ها تیره می کرد و حقایق بسیاری در پس آنها افشاء شدند. افشاءگریها نتایج خوبی در روند رو به جلوی جنبش داشتند، با این حال این بازی روی دیگری هم داشت: ترس... این ترس به تدریج با شایعه سازی ها و بزرگ نمایی های چهره قدرتمند رژیم همراه شد. پیامک های تهدید آمیزی که به صورت تصادفی و رندوم فرستاده می شدند. هجوم های بی سابقه و دستگیری های شبانه ای که دور از انتظار می رفت... همین غیرقابل پیش بینی بودن بهترین و مفیدترین حربه برای صاحبان قدرت بود.

ایجاد جوء بی اعتمادی در میان مردم و حتی کسانی که در یک خانواده زندگی می کنند یا کارمندان یک اداره یا هم شاگردی هایی که شاید اختلاف عقایدی با هم داشتند و نگرانی از اینکه اگر جلوی آنها حتی حقایقی را افشاء کنیم منجر به دستگیری شود. این چنین روابط انسانی بسیاری مخدوش شد و کسانی که ممکن بود با دیدن یک فیلم یا شنیدن یک خبر تلنگری در عقایدشان پیش بیاید، از جنبش عقب ماندند. حاکمان می خواستند مردم حتی جرات نداشته باشند یک اسکناس شعارنویسی شده در جیب داشته باشند یا فیلمی در تلفن های همراه، از ترس اینکه در طول روز بتواند آن را به چند نفر دیگر بدهد و این زنجیره های انسانی محدود و شکسته و آسیب پذیر شدند...

مرحله مهم دیگر در ایجاد ترس القای تکنولوژی فوق تصوری از رژیم بود. دوربین های فیلم برداری فوق پیشرفته و دستگاه های ردیابی خارق العاده که در سینمای هالیودی هم خبری از آنها نیست. تجربه نشان داده که رژیم شاید انتقام جو و جنایتکار و بی اندازه سرکوبگر باشد، اما استراتژی های شناسایی و دستگیری های آنها کاملا سنتی و غریزی است. دوربین های فیلم برداری در صحنه های تظاهرات شاید متعدد باشند، اما همگی دوربین های دستی معمولی است. حتی سرکوب مردم در روند تظاهرات از طریق تعدد نفرات اعم از بسیجی و سپاهی و گاردی های موتورسیکلت سوار انجام می شود و خبری از تکنولوژی نیست. دستگیری ها در تظاهرات ها فله ای و بی برنامه و از روی دستورالعمل اکید تولید ترس و دلهره انجام گرفته و می گیرد.

هرچند خط باریکی میان حماقت و شجاعت وجود دارد اما نبایستی فراموش کرد که ترس بیجا و بیهوده، جنبش را فلج می کند. حاکمیت می کوشد این ترس را به اشکال مختلف در میان اقشار مختلف جامعه منتشر کند. اگر آن را نشکافیم، بی تردید خسارات جبران ناپذیری به پیکر مردمی و ساختار جوان جنبش وارد می کند.

ترس، سلاحی ست که با جسارت خنثی می شود. جسارت نیرویی است که در رگ های جوانان ایران زمین جریان دارد و میراثی از گذشتگان شان است...

فاطمه سبز


 


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.




 

View Original Article

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر