کانون ایرانیان

۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

با یاد یار






صبا






قرمز آجـــرهای دو مجــــــموعه با پسوند "گــاه"

یکـــــی "دانــش" گــاه، یکــــی "اسارت" گــاه




هم سن و سالاند و بَر ساخته بر چندین عمارت و دستگاه

جـــــمله پخته در کورۀ آخـــــــتۀ عصر شاهنشاه




در میانه دهه چــــهل؛ دهه تــــــــب؛ دهه بزنـــــگاه

در ســــــالهای هم سرخ، هم سپید، هم سیــــاه




از چهل تا نــــود در این مسیــــــــر پنجاهـــــه

در کوراني آمیخته با اندیشه، ایمانه، آرمـــانه و ترانه




چند ده هــــزار پــــور و دُخـــــت دانش اندوختـــــه

از دانــــشگاه "ملی"، پر تبسم ره به بیرون یافـــته




و هم چــــــند ده هـــــــــزار سیاسی صاحب اندیشه

در محبس "ملی"، پشـــــته پشــته، درهم انباشته




در این پنجاهــــــه، کــــــیانند اما "اوین" یان؟

زندان چهل – پنجاه": زنـــــــدان کادرها، رهبران




زندان شصت: زندان خیـــــــلْ خیــــــــلِ هواداران

زنــــــدان هفتاد: زندان روشنفکران، روزنامه نگاران




زندان هشـــــــتاد: زنـــــدانِ فــــعالان، دانشجویان

و زندان تهِ هشتاد و سرِ نود: زندان مردمـــــــــان




این بار با "مردمان" یم هم اتـــاق و هم ســــفره

با انتخاباتیها، با بچه های خیابان از هر صنف و هر طبقه




میوه فروش، کـــــــارگر، رانـنــــــده و بـــافـــنده

مترجـم، نسخـه پیچ، راهنــمای تور و نوازنــــــده




در این میانه نیز از هر گروه فکری- سیاسی، یکی دو نماینده

و هــم چند "امنیـــتی"، "سایـــبری" و نویسنـــده




از سه نسل سنی در "سیصد و پنجاه" گرد آمده

درین زیست مشترک، هم گوینده ايم و هم شنونــــده




رخ به رخ شدن، زیستن با "طبقات گمگشته"

مغتنم فرصتی است برای انباشت تجربه و جذب "آمــــوخته"




برای نیروهای منفصل از توده و در خود فرو رفته

نیک موقعی است برای نیل به تحلیل با واقعیت آمیخته


 


 


 


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

View Original Article

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر