یکی از نمایندگان دوره سوم مجلس شورای ملی امیر موُید سوادکوهی بود.این مرد یکی از روشنفکران و کد خدامنشان و از رجال محترم و از خانواده «راست پی»بودو ظاهراًاین طایفه باقیمانده قوم و طایفه «پالانی»که یکی از طوایف قدیم سوادکوه بوده اندمحسوب می شدو با رضا خان خویشاوندی داشت.
امیر موُیدپسران رشید و زیبا داشت و خود نیز مردی رشید و صاحب داعیه بود،اما داعیه او داعیه شرافتمندانه و وطن خواه هانه بوده است،به همین سبب هیچوقت دست از پا خطا نمی کرد،مگر در این اواخر که تهران در معرض هجوم قوای جنگلی قرار گرفته بود و مازندران نیز مغشوش گردیده و بیم آن میرفت که به وسیله قوای سرخ تصرف گردد، ،امیر مؤیددر قلعه «خرش»استحکاماتی بنا نمودومحرک او جمعی از احراربودندمانندمرحوم حاج آقا شیرازی و مرحوم مستعان اللملک لیدرهای اعتدالی و اتفاق و ترقی که به مازندران رفته و امیر مؤید را به قیام مزبور برانگیخت.
لیکن پس از فتوحات قوای دولتی در مازندران و افتتاح مجلس امیرمؤیدنیز کناره گرفتهو پس از آنکه بار دیگر مستعان المللک و دیگران او را به تسلیم اندرز دادندتسلیم به قشون شده با خانواده اش وارد مرکز گردیدو دو پسرش که رشید ترین اولاد او بودند وارد نظام شدند و به قسمت گرگان مامور گشتندو امیر موؤید نیز در تهران بی تکلیف ولی صورت آزاد میزیست،تا آنکه سردار سپه بریاست وزرائی رسیدو روزی شنیدیم که به امر سردار سپه دو پسر امیر مؤید را در گرگان دستگیر کرده اندو به سوی مازندران برده و بلا فاصله خبر آمد که آندو را بدون محاکمه در بین راه که آورده اند به قتل رسانیده اند.
این فاجعه علاوه براینکه مانند صاعقه بر امیرمؤید وارد شدو چیزی طول نکشید که اورا از پای انداخت،در ما و مردم نیز تاثیربدی بخشیدو یکی از علل استضاحی که بعدها اقلیت مجلس از سردار سپه کردمرگ این دو تن جوان رشید بود که بدون محاکمه و بزور قلدری صورت گرفته بود،و سرانجام امیر مؤید در تهران بدرود حیات گفت.
با تشکر
منبع :تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران،ملک الشعرای بهار،جلداول، چاپ سوم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر