کانون ایرانیان

۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

نژاد آريايي

آريايي ها اولين قومي نبودند که به ايران پاي نهادند !
هر کجا که سخن از تاريخ ايران ميشود همه در ابتدا به ياد مادها و هخامنشيان مي افتند که ريشه آريايي داشتند ( تقريبا ) و کمتر راجع به اقوامي که قبل از ايشان در ايران ساکن بودند سخن به ميان مي آيد .
خيلي پيشتر از آني که مادها و هخامنشيان در ايران زندگي کنند در غرب ايران يعني در نواحي زاگرس کنوني اقوامي به نام گوتي ها لولوبي ها و کاسي ها زندگي مي کردند . اين اقوام با هوريان و اکدي ها و سومري ها ارتباط داشته اند .
مناطق تخت اشغال و نفوذ لولوبي ها از کوهپايه هاي شمال دياله تا درياچه اروميه گسترش مي يافت . اين اقوام از نظر نژادي از هوري ها جدا شده و احتمالا با ايلامي ها قرابت داشته اند . در ادبيات و زبان هوري ها از لولوبي ها بعنوان بيگانه و دشمن ياد شده و نخستين بار نارامسين نوهء سارگن از شاهان اکد ( قرن 23 ق.م ) در کتيبه مشهورش ضمن شرح پيروزي خود از لولوبي ها بحث مي کند .

واژه گوتي در هزاره سوم و دوم پيش از ميلاد به يک گروه و نژادي معين اطلاق ميشده است که در شرق و شمال غربي لولوبي ها و احتمالا در آذربايجان کنوني ايران و کردستان زندگي مي کرده اند . اسناد تاريخي نشانگر اين است که در هزاره اول پيش از ميلاد همه اورارتوها و ماناها و مادها را گوتي مي گفتندو تنها در کتيبه سارگن دوم ، مادي هاي ايراني زبان ، از گوتي ها متمايز شده اند . احتمالا گوتي ها به زبان مستقلي سخن مي گفته اند که تا اندازه اي با زبان هاي گروه ايلامي ها و لولوبي ها و کاسي ها که در نواحي زاگرس زندگی می کردند قرابت و نزدیکی داشتند . با تحقیقاتی که از طرف دانشمندان صورت گرفته این امر روشن شده که ظاهر بعضی از مردمی که درعصر حاضر و بویژه در آذربایجان زندگی می کنند با تصاویر و مجسمه هایی که از لولوبی ها و گوتی ها بجای ماندهکم و بیش مطابقت می کند . اقوام مذکور در هزاره چهارم پیش از میلاد نخستین موج از مهاجرینی بودند که به سرزمین غربی ایران روی آوردند که بیشتر دانشمندان آنها را آزیاتیک ( آسیایی ) نام نهاده اند ، تا از سایر امواج قومی ممتاز باشند . منشا این قوم احتمالا جنوب دشت های روسیه و سیبری بوده است .
در هزاره سوم پیش از میلاد از همان اراضی سرد آسیای مرکزی ، موج دیگری از مهاجرین برخاستند که آنها را آریایی یا هنئو ایرانی لقب داده اند . این موج جدید مصادف شد با اقوام سابق الذکر که قبلا آمده و در کوهستان زاگرس مسکن اختیار کرده بودند . در نتیجه برخوردهای آنان غالب و مغلوب به هم آمیخته و در صدد تصرف شهرهای بین النهرین بر آمدندکه این هجوم همان است که در آثار بین النهرین به نام حمله گوتی ها و کاسی ها شهرت دارد .
درباره موج دوم که معروف به آرایی یا هندواروپایی است نظر بیشتردانشمندان بر این است که دو جریان از نقطه مرکزی شروع شد ، یکی به جانبغرب روی نهاده ، داخل خاک اروپا شدند و موجی از آنها نیز تمام ناحیه جنوبی بالکان را پوشانیده و وارد یونان گردیدند . حال اگر تابع رای آن دانشمندانی شویم که می گویند مادها و پارس ها فقط در هزاره دوم پیش از میلاد به فلات ایران آمده اند ، ناچاریم بگوییم که پیش از آنها نیز آریایی های هند و اروپایی مهاجرتی به این سرزمین کرده اند ، زیرا که در لغات کاسی ها عنصر هند و اروپایی دیده می شود ( بویژه در نام خدایان و یا پادشاهان ) و در لغت مردم میتانی هم ، عنصر هندواروپایی بسیار است ولی اقوام هندو اروپایی که در آسیای صغیر از جهت شمال شرقی دانسته اند ، یعنی دره های قفقاز که کوتاه ترین راهی است کهبین آسیای صغیر میهن اصلی آنان و بعضی ها هم معتقدند که اقوام فوق از تنگه بُسفر گذشته داخل آسیای صغیر شده اند .



نکته ديگر اين است که طبق نظری ‌ديگر آرياها از ابتدا در ايران بوده اند ...............



آريا و آريايي

واژه آريايي براي اولين بار در قبيله اي به نام Harry که يکي از قبايل ميتاني Mitany بوده ديده شده است . ويل دورانت مي نويسد :« اقوامي که از کرانه هاي بحر خزر برخاسته اند اين نام را به خود داده اند و به صورت خاصي به اقوام ميتاني ، هيتي ، مادي ، پارسي و هنديان و دائي (شاخه شرقي هند و اروپايي) که در آسيا سکني گرفتند اطلاق مي شود . واژه آريا در اوستا Airya و در کتيبه هاي هخامنشي Ariya و در سانسکريت اِريه آمده است .

موقعيت جغرافيايي ايران در طول تاريخ ، چهار راه حوادث و گذرگاه تند باد هاي گوناگون بوده است ، چنانچه در پيش ذکر شد وضعيت دو شکاف زره کوهستاني ، يکي در شمال شرقي (خراسان) و ديگري در شمال غربي (آذربايجان) باعث مي گرديد که اقوام مهاجم به راحتي بتوانند از اين گذرگاه ها گذشته وارد ايران شوند. از عمده ترين و مهاجرت هاي تاريخي به طرف ايران مهاجرت آرياييان مي باشد ، همين اقوام چهره اين سرزمين را دگرگون کردند. در اينکه اقوام به چه سبب و از کجا به ايران روي آوردند ، نظريات گوناگون و گاهي متضاد ، از طرف صاحب نظران ارائه داده شده است اماآنچه مسلم مي باشد اين است که اين اقوام چنانکه گفته شد از دو گذرگاه فوق الذکر ، گذشته و بيشتر در قسمتهاي غربي ايران سکني گزيده و تمدن هاي شگفت انگيزي را موجب شدند. براي روشن شدن خاستگاه اين قوم جنجال بر انگيز به نظريات صاحب نظران مي پردازيم . دربارهء محل سکونت اوليه آريايي ها در « ونديداد » يکي از بخش هاي اوستا آمده است : « اهورمزدا به سپنتان زرتشت گفت : من که اهورمزدايم ، اولين شهري که آفريدم « آرياوج » بود و خوب و با قاعده بود . اهريمن قتال بر ضد آن کار کرد و مار بزرگ و سرماي دادهء « دِوُ » در آن خلق کرد . آنجا دو ماه بماند. سرماست و دو ماه ، گرما. در آن ده ماه ، آب سرد است ، زمين سرد است ، گياه سرد است در آنجا در وسط زمستان بارندگي مي شود و مشکلات سخت مي آورد » در مورد کيفيت مهاجرت آريايان به فلات ايران ، ويل دورانت تحت عنوان « گهواره مدنيت و آسياي ميانه » مي نويسد : « اگر گفته هاي علماي زمين شناسي را که نظرياتشان پر از ابهام است باورکنيم ، بايد بدانيم که چايلد نظر داده است : آسياي ميانه که اينک خشک و بي آب و علف است ، در گذشته پر آب و معتدل بوده و درياچه هاي بزرگ و رود خانه هاي فراوان داشته است . در باز پسين عقب نشيني يخچال ها ، اين سرزمين ها دچار خشکي شده و در پايان ، کار به جايي رسيده که به علت کمي بارندگي زندگي در آن عراضي غير ممکن شده و ساکنين ، مجبور به مهاجرت گرديده اند » . همچنين پيرنيا مشير الدوله در جلد اول کتاب ايران باستان آورده است : « آريايي هاي هند و ايراني پس از آن که مدتها باهم زندگي مي کردند و مدتي طولاني به يک زبان واحد تکلم مي کردند ، از آسياي ميانه مهاجرت کرده و به باختر آمدند و از آن پس جدا شدند . شعبه هندي به طرف هندوکش و دره پنجاب و شعبه ايراني به طرف جنوب و غرب فلات ايران سرازير شدند » .

در متون تاريخي از مردمي به نام « آزيانيک » ياد شده که براي محققان اهميت فراوان دارد و به رقم آنان مردم در تاريخ فرهنگ بشر ، نقش عمده اي ايفا نموده اند . اين اقوام نخستين مهاجراني هستند که پيش از اقوام هند و اروپايي از سرزمين هاي شمالي (دشت هاي اوراسي) سرازير شده اند .

نظر به آنچه ذکر شد چنين مستفاد مي شود که در کل ، مهاجرت هاي عمده در سه موج مهم و مشخص انجام شده است :

1. آزيانيک در حدود هزاره چهارم پيش از ميلاد

2. هند و اروپايي در حدود هزاره سوم پيش از ميلادي

3. آريايي ها در حدود هزاره دوّم پيش از ميلاد که مهمترين آنها ماد ها و پارس ها مي باشند . دسته آريايي ها به صورت دو شاخه شرقي و غربي در فلات ايران منتشر شدند .

آنچه براي ما از اهميت بيشتري در اين مقال برخوردار است ، موج سوم مي باشد ؛ تمدن ايران بر فرهنگ و تمدن اين اقوام بنا شده است . مهاجمان آريايي با امواج متوالي وارد شده و از دو راه ماوراء النهر و قفقاز وارد مي شدند . اين اقوام بر خلاف قوم هوري و ميتاني و کاسي که توسط بوميان نابود شدند و اثري از آنان به جاي نماند ، از بين نرفتند .پس از چند قرن آنان در اين ناحيه نفوذ شديد يافته و ارباب اين ناحيه شدند . در قسمت جنوب هندوکش و پنجاب آريايي ها در هجوم قبلي خود مستقر شده بودند و موج دوم قسمت شرقي نمي توانستند در آنجا نفوذ يابند بنابر اين آنان مجبور به حرکت به طرف فلات ايران شدند .

ايرانيان ( آريايي ها ) نتوانستند به مغرب نفوذ کنند و آن هم به دليل وجود تمدن هاي نيرومند مغرب فلات ايران بود که عبارتند از :

1. عيلام که شامل شوش بود

2. بين النهرين که در شمال بابل ،سر حدي با آشور داشت

3. در قسمت شمال و شمال شرقي درياچه « وان » ، دولت اورارتو واقع بود

ايرانيان قدرت شکستن اين سد ها را نداشتند و ناگزير طي چهار قرن بعد ، اقوام بومي را چنانکه قبلاً نيز ذکر شد مستحلک و تمدن خود را مستقل کردند که اين تمدن هم بر بنيان تمدن هاي ممالک همسايه استوار بود .

قبل از اينکه شاخه ايراني موسوم به «مادها »خودرا در ناحيه بزرگ آينده خود موسوم به سرزمين « ماد » تدريجاً منتشر کنند ، با بومياني برخوردند که در هزاره سوم پيش از ميلاد ( بر مبناي بررسي هايي که حدس زده اند ) در آن سامان سکونت داشتند و اينان نيز با مهاجران آزيانيک که در هزاره چهارم پيش از ميلاد در آميخته بودند . آخرين دسته از ساکناني که پيش از ماد ها در مغرب فلات مستقر شدند اقوامي به نام هاي « گوتي ها ، لولوبي ها ، ميتاني ها و کاسي ها » بوده اند که محققان اينها را جزو دسته مهاجران هزاره سوم پيش از ميلاد ميدانند و کساني بوده اند که به اصطلاح در اقوام قبلي مستحيل شده و سر انجام ، رشته امور را به دست گرفتند و بنياد پادشاهي هايي را گذراندند و هر يک تا زمان درازي بر اقوام تابع فرمان راندند . گوتيان در نواحي شرقي تر مسکن داشتند و لولوبيان بر حسب تذکرات روشن متون « آشوري » ، در نقاط غربي تر در هزاره اول پيش از ميلاد ساکن بودند . در ناحيه جنوب غربي ، بخش هاي علياي رودخانه هاي « دياله » و « کرخه » را کاسي ها اشغال کرده بودند و همچنين در بعضي نواحي مجاور در ياچه اروميه ( بخصوص در مغرب و شمال آن ، و در برخي از دره هاي غربي زاگرس ) عناصري به نام « هوريان » زندگي مي کردند .

همانطوريکه قبلاً نيز اشاره شد قديمي ترين اسنادي که در باب اين طايفه در دست است کتيبه « نارامسين » است که متعلق به حدود 2500 سال پيش از ميلاد مي باشد و در آن شرح لشکر کشي و غلبه نارامسين بر طايفه « لولوبي » و ديگر طوايف داده شده است . سند ديگر مربوط به لولوبي ها نقش معروف «آنوباني ني » پادشاه لولوبي ها در « سر پل ذهاب » است . در اين نقش بر جسته ، آنوباني ني را با الهه « ايشتار » و اُسرا ، نشان مي دهد. بخش پايين سمت راست نقش که داراي خطوط عمودي است محل کتيبه شاه « آنوباني ني » مي باشد.

علاوه بر مردم لولوبي و گوتي ، مردم ديگري که پيش از مادها در سرزمين بعدي مادها جلوه گري کردند و چنانکه گفته اند در حدود شش قرن بر اراضي « بين النهرين و مرکز کوهستان زاگرس » فرمانروايي کردند ، « کاسي » ها بودند که محقّقان زمان آنان را حدود 1925 .م تا 1171. م پيش از ميلاد ذکر کرده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر