کانون ایرانیان

۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

رمزگشايي از دعواي دادکان-علي‌آبادي

اعتماد نوشت: همه به ياد دارند که در آستانه مسابقات جام جهاني سال 2006، تيم ملي فوتبال ايران تا چه حد درگير حواشي شد. در آن هنگام محمد دادکان که عهده دار رياست فدراسيون فوتبال بود با مسوولان وقت سازمان تربيت بدني با اختلافات خبرسازي مواجه شد که در نهايت منجر به اخراج وي از فدراسيون شد. اکنون اما پس از چهار سال، حضور دادکان در برنامه نود موجب شد تيترهاي رسانه ها در تکذيب يا تاييد مواضع رياست اسبق فدراسيون فوتبال فضاي پس از جام جهاني را تداعي کند. دادکان در اين برنامه پربيننده از ناگفته هايي گفت که از نگاه خود دلايلي براي دفاع از مديريتش بود و از ديد منتقدانش توجيهي بر ناکامي هايش. درباره سخنان دادکان با غلامحسين زمان آبادي که سخنگوي وقت فدراسيون فوتبال بود گفت وگو کرديم. زمان آبادي نيز همچون رئيس سابقش معتقد است حضور پررنگ اهالي سياست در ورزش موجب ناکامي ها و حتي اختلافات در ورزش کشور بوده و هست.

-اختلافات در زمان رياست آقاي دادکان با مسوولان سازمان تربيت بدني از کجا شروع شد؟

اختلاف از يک نامه شروع شد. فيفا نامه يي فرستاد که در آن گفته بود اساسنامه ايراد دارد و سيستم دولتي حق عزل رئيس فدراسيون را ندارد. در صورتي که اين با اساسنامه مغايرت داشت و بايد اساسنامه اصلاح مي شد. وقتي اين نامه را براي سازمان تربيت بدني ارسال کرديم علي آبادي گفت اين مطلب را نمي پذيرد و اجازه نمي دهد فدراسيون، سفارتخانه نهادهاي بين المللي شود. اين اختلاف از اينجا شروع شد و علي آبادي سعي کرد در کار فدراسيون دخالت کند. آقاي دادکان هم در موارد مختلف سعي مي کرد در مقابل دخالت هاي علي آبادي ايستادگي کند و استدلالش هم اين بود که ايستاده مردن بهتر از زانو زده زيستن است و به نوعي مي خواست استقلال مجموعه را حفظ کند. من هميشه آقاي دادکان را به خاطر صراحت و ايستادگي شان در برابر تخلفات تحسين مي کنم. مثلاً در همين برنامه نود آقاي دادکان از کساني نام برد که هر کسي شجاعت و صراحت سخن گفتن درباره آنها را ندارد و به درستي و با کمال صداقت به افتخارات ورزشي خود در دوره گذشته اشاره کرد.

-به نظر شما اين اختلافات منشاء سياسي داشت يا تنها اختلافات از خانواده ورزش نشات مي گرفت؟

مطمئناً منشاء سياسي داشت. اختلافات اينچنيني متعلق به خانواده ورزش نيست. مثلاً به همين مساله توجه کنيد که حضور آقايان سياسي در عرصه ورزش چقدر زياد شده است و برعکس. يعني به همان ميزان نسبت حضور ورزشي ها در سياست افزايش پيدا کرده است. افرادي مانند آقاي ساعي يا خادم در حالي که از ورزش شروع کردند الان به جاي اينکه در صحنه هاي ورزشي ديده شوند در صحنه ها و پست هاي سياسي ديده مي شوند. بنابراين اگر بگوييم اين اختلافات منشاء سياسي دارد بيراه نگفته ايم. البته دوره گذشته اين طور نبود يا حداقل به اين وسعت نبود اما رفته رفته بيشتر شد. 



-حضور آدم هاي سياسي در ورزش چه تاثيري بر ورزش کشور گذاشته است؟

از زماني که اين افراد سياسي در ورزش راه پيدا کرده اند بسياري از فعاليت هاي عوامل ورزشي بي جهت رنگ و بوي سياسي گرفته است. حضور چهره هاي سياسي در ورزش نه تنها مفيد نبوده بلکه مخرب هم شده است.

-صحبت آقاي دادکان را که گفتند سرمربي هايي مثل آقاي دايي و قلعه نويي در بستر معادلات سياسي انتخاب شدند قبول داريد؟

بله دقيقاً با ايشان موافقم. در دوره قبل آقاي قطبي به عنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شدند اما وقتي آقاي تاج به دفتر آقاي علي آبادي رفت تا اين مساله را اطلاع دهد آقاي علي آبادي گفت سرمربي در دفتر من نشسته. در دفتر ايشان هم آقاي دايي حضور داشتند. اين به اين معني است که آقاي دايي از مجرايي غيرورزشي وارد شده بود چراکه تصميم گيري و راي داده شد تا آقاي قطبي انتخاب شود اما چه شد که آقاي دايي با هيچ رايي انتخاب شد، نمي دانيم،

-شما به عنوان سخنگو در زمان رياست آقاي دادکان ايفاي نقش مي کرديد و شرايط کنوني را هم شاهد هستيد. به نظر شما نقاط قوت و ضعف رياست آقاي دادکان چه بوده است؟

آنچه ديده مي شود اين است که در حال حاضر ورزش ما شرايط چندان مطلوبي ندارد. البته در زمان رياست آقاي دادکان هم نقاط ضعفي وجود داشت ولي اينکه بگوييم اکنون اين نقاط ضعف کمتر شده اين طور نيست. نمونه اين مساله نقش آفريني سياست در ورزش است.

-پس شما قبول داريد که ورزش رنگ و بوي سياسي گرفته است؟

بله و در اين مساله نمي توان ترديد داشت. در شرايط فعلي بيشتر افراد سياسي در صحنه ورزش ديده مي شوند و اين به رغم اين مطلب است که آقاي احمدي نژاد گفت ما از نيروي ورزش براي ورزش استفاده مي کنيم. به نظر شما آيا افرادي که الان در ورزش حضور دارند سياسي نيستند؟ مثلاً آقاي واعظي آشتياني تا زماني که در صحنه ورزش نيامده بود با اينکه نماينده شوراي شهر بود از شهرت چنداني برخوردار نبود اما زماني که وارد ورزش شد نامش در همه جا مطرح و شناخته شده تر از زمان فعاليت سياسي خود شد.

-چرا حضور اهالي سياست در عرصه مسووليت هاي ورزش زياد شده است؟

در گذشته اين طور نبود اما الان زياد شده است. به عقيده من سياسيون از ورزش به عنوان سکوي پرش استفاده مي کنند يعني با اينکه بيشتر آنها اصلاً سررشته يي هم در ورزش ندارند اما براي رسيدن به شهرت اجتماعي پا در عرصه ورزش مي گذارند و اين به نفع ورزش ما نيست.

-حضور سياسيون در ورزش از چه عواملي سرچشمه مي گيرد؟

به نظر من اين مساله از آنجا سرچشمه مي گيرد که هر کسي مي خواهد مدير و شهره باشد و بدون اينکه به آينده ورزش توجه کند به فکر تامين منافع شخصي خود است. در اين صورت هم بايد تمام رشته هاي دانشگاهي را برداشت و فقط مديريت تدريس کرد چون همه حتي افرادي هم که مديريت تخصص آنها نيست، مي خواهند مدير باشند. امروز که سياسي ها در ورزش هستند و ورزشي ها در سياست. فردا را نمي شود پيش بيني کرد.

-براي اينکه جلوي اين مساله گرفته شود چه پيشنهادي داريد؟

به نظر من هر کس بايد در جاي خود باشد. همان طور که گفتم سياسيون پا به عرصه ورزش مي گذارند تا از ورزش به عنوان سکوي پرواز استفاده کنند.

-آيا اين سکوي پرواز براي آنها مثمرثمر هم بوده است؟

هر کسي از ابتدا در ورزش بوده همان طور ورزشي مانده و در جايگاهش هم تغييري ايجاد نشده است مانند آقاي مايلي کهن يا آقاي دادکان. اين افراد هرگز خارج از چارچوب ورزش عملي انجام نداده اند اما آقايان ديگر اين طور نبوده اند و حتي با حضور در عرصه غيرتخصصي شان يعني ورزش موجب تضعيف جايگاه قبلي خود نيز شده اند. آقاي مهرعليزاده يا آقاي هاشمي طبا که سابقاً وزير صنايع بود اکنون ديگر جايگاه سياسي ندارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر