بهانه نگيريد
حرف دلتان را بگوييد
يـكي از مشاوران آقاي احمدينژاد ديروز در اظهارنظري جالب به تشريح علت لغو مصاحبههاي عمومي وزيران پرداخت و گفت: »تجربه نشان ميدهد كه خبرنگاران روزنامهها و برخي خبرگزاريها در مواجهه با اعضاي دولت به طرح سوالات پيش پاافتاده و غير مرتبط با مسائل واقعي جامعه ميپردازند.« اين عنصر پرنفوذ دولت، قبلا نيز خود بزرگبيني در برابر رسانهها را با اين عبارت به نمايش گذارده بود كه »مطبوعات ايران بيمار هستند و بايد به مرخصي استعلاجي بروند.« البته اينگونه اظهارنظرها و احساس تكليف براي هدايت همه »گمراه شدگان« و »از راه بدر شدگان« در ايران و جهان، ميان بعضي اعضاي دولتهاي نهم و دهم، مسبوق به سابقه بوده و بسياري از حضرات، تلقي خود از مسائل ايران و جهان را دقيقترين قرائت از واقعيات داخلي و بينالمللي ميدانند. بر همين اساس، مشاور رئيس دولت به خود اجازه ميدهد براساس تشخيص خويش از مفاهيم »مهم« و »پيش افتاده« براي خبرنگاران تعيين تكليف كند و يك عده ديگر نيز به خود حق ميدهند نه تنها به تعريف »رسالت مطبوعات« بپردازند بلكه مصاديق اجراي اين رسالت را نيز برابر علاقهمنديهاي خويش تشخيص ميدهند و هر نوع انحراف از اين »تشخيص« را خروج از رسالت مطبوعاتي مينامند و رسانه منحرف را مورد عتاب و خطاب قرار ميدهند.
متاسفانه برخي حاميان دولت اين تلقي در شناخت »راه« و »گُم گشتگي« را به اغلب عرصههاي اداره كشور تسري دادهاند.بر هـمين اساس وقتي كه مجلس از حق قانوني خود استفاده ميكند و قانوني را به تصويب ميرساند همين »راه شناسان«، به خود اجازه ميدهند كه »مجلس گُم گشته« را به شدت مورد حمله قرار دهند. لزوم تبعيت از خط دولت تا جايي پيش رفته كه عليلاريجاني به خاطر چند انتقاد از دولت و رئيس آن، در ليست سياه رسانههاي حامي دولت قرار ميگيرد و با شعف خاص، به پوشش تجمع فاقد مجوز چند نفر در فرودگاه ميپردازند كه شعار آنها »لاريجاني، مبارك پيوندتان مبارك« ميباشد. همين تلقي به حاميان افراطي دولت اجازه ميدهد كه چشم برسوابق محسن رضايي ببندند و به دنبال فرصتي بگردند تا از او انتقام بگيرند. البته از كساني كه مسير خود را »راه حق مطلق« ميدانند و پرسشهاي منتقدان از خويش را انحراف يا »سوال پيشپاافتاده« مينامند حق دارنـد كـه پيشنهاد مصالحه رضايي را برنتابند زيرا از نـظـر اين گروه پرمدعا، مصالحه بين »حق مطلق« و »انحراف مطلق« مفهومي ندارد. با قدري تفحص در آنچه از تريبونها و رسانههاي مدعي حمايت از دولـت به جامعه تزريق يا تحميل ميشود ميتوان نمونههاي ديگري نيز يافت كه حاصل همه آنها بالا بردن هزينه انتقاد از دولت يا طرح ديدگاههايي است كه ميتواند جايگاه ويژه ترسيم شده توسط عدهاي خاص براي دولت و رئيس آن را زير سوال ببرد. چندي قبل، رئيس نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها اعلام كرد: »هفتاد درصد دانشگاهيان به كسي راي دادند كه هم اكنون مديريت كشور به عهده او نيست« بلافاصله پس از اين اظهارنظر، چند رسانه خاص حملات شديدي را متوجه او نمودند زيرا تصور ميكردند اين سخن، ممكن است ادعاي حاميان دولت درخصوص جايگاه رفيع رئـيـس دولـت در مـيـان نـخبگان و تحصيلكردگان دانشگاهي را زير سوال بـبرد. در آخرين نمونه، فردي كه اگر در هر زمينه صلاحيت داشته باشد قطعا در تشخيص مـجـتهد و فرد صالح براي تقليد، صاحب صلاحيت نميباشد هاشمي رفسنجاني را به شدت مورد حمله قرار داده است و بهانه او براي اين حمله اظهار نظر اخير رفسنجاني در مورد مرجعيت است. نمونه اخير در واقع تير دو نشانهاي است كه دو تن از منتقدان دولت را هدف گرفته و اين سوژه هم نشان ميدهد كه از نظر برخي افراد، منتقد دولت هر كس بـاشد بايستي خود را براي تحمل اهانت، تهمت و حملات تريبوني آماده كند.
در چنين شرايطي ميتوان ادعاي »پيش پا افتاده بودن« سوالات خبرنگاران را بهانهاي بسيار »پيش پا افتاده« در دست كساني دانست كه به طور كلي دولت محبوب خويش را از هر گونه انتقادي مبرا ميدانند و براي اثبات تلقي خود، هر كس را كه منتقد دولت باشد مورد حمله قرار ميدهند. براي اين گروه فرقي هم نميكند كه منتقد، فرمانده شجاع زمان جنگ باشد يا رئيس فعلي مجلس خبرگان يا شخصيت روحاني كه مورد احترام بخشهايي از جامعه است. راستي كساني كه اجراي توصيه ديني »امر به معروف و نهي از منكر« را نجات دهنده جامعه از كژيها ميدانند و نيز كساني كه كلام رهبر فقيد انقلاب را به ياد دارند كه »ما بايد تحمل انتقاد ولو ناحق را داشته باشيم« بايستي قدري برخورد بلرزند زيرا تداوم اين بيتحمليها ميتواند شرايطي ايجاد نمايد كه مطلوب هيچ يك از ايرانيان مومن، نخواهد بود.
حرف دلتان را بگوييد
يـكي از مشاوران آقاي احمدينژاد ديروز در اظهارنظري جالب به تشريح علت لغو مصاحبههاي عمومي وزيران پرداخت و گفت: »تجربه نشان ميدهد كه خبرنگاران روزنامهها و برخي خبرگزاريها در مواجهه با اعضاي دولت به طرح سوالات پيش پاافتاده و غير مرتبط با مسائل واقعي جامعه ميپردازند.« اين عنصر پرنفوذ دولت، قبلا نيز خود بزرگبيني در برابر رسانهها را با اين عبارت به نمايش گذارده بود كه »مطبوعات ايران بيمار هستند و بايد به مرخصي استعلاجي بروند.« البته اينگونه اظهارنظرها و احساس تكليف براي هدايت همه »گمراه شدگان« و »از راه بدر شدگان« در ايران و جهان، ميان بعضي اعضاي دولتهاي نهم و دهم، مسبوق به سابقه بوده و بسياري از حضرات، تلقي خود از مسائل ايران و جهان را دقيقترين قرائت از واقعيات داخلي و بينالمللي ميدانند. بر همين اساس، مشاور رئيس دولت به خود اجازه ميدهد براساس تشخيص خويش از مفاهيم »مهم« و »پيش افتاده« براي خبرنگاران تعيين تكليف كند و يك عده ديگر نيز به خود حق ميدهند نه تنها به تعريف »رسالت مطبوعات« بپردازند بلكه مصاديق اجراي اين رسالت را نيز برابر علاقهمنديهاي خويش تشخيص ميدهند و هر نوع انحراف از اين »تشخيص« را خروج از رسالت مطبوعاتي مينامند و رسانه منحرف را مورد عتاب و خطاب قرار ميدهند.
متاسفانه برخي حاميان دولت اين تلقي در شناخت »راه« و »گُم گشتگي« را به اغلب عرصههاي اداره كشور تسري دادهاند.بر هـمين اساس وقتي كه مجلس از حق قانوني خود استفاده ميكند و قانوني را به تصويب ميرساند همين »راه شناسان«، به خود اجازه ميدهند كه »مجلس گُم گشته« را به شدت مورد حمله قرار دهند. لزوم تبعيت از خط دولت تا جايي پيش رفته كه عليلاريجاني به خاطر چند انتقاد از دولت و رئيس آن، در ليست سياه رسانههاي حامي دولت قرار ميگيرد و با شعف خاص، به پوشش تجمع فاقد مجوز چند نفر در فرودگاه ميپردازند كه شعار آنها »لاريجاني، مبارك پيوندتان مبارك« ميباشد. همين تلقي به حاميان افراطي دولت اجازه ميدهد كه چشم برسوابق محسن رضايي ببندند و به دنبال فرصتي بگردند تا از او انتقام بگيرند. البته از كساني كه مسير خود را »راه حق مطلق« ميدانند و پرسشهاي منتقدان از خويش را انحراف يا »سوال پيشپاافتاده« مينامند حق دارنـد كـه پيشنهاد مصالحه رضايي را برنتابند زيرا از نـظـر اين گروه پرمدعا، مصالحه بين »حق مطلق« و »انحراف مطلق« مفهومي ندارد. با قدري تفحص در آنچه از تريبونها و رسانههاي مدعي حمايت از دولـت به جامعه تزريق يا تحميل ميشود ميتوان نمونههاي ديگري نيز يافت كه حاصل همه آنها بالا بردن هزينه انتقاد از دولت يا طرح ديدگاههايي است كه ميتواند جايگاه ويژه ترسيم شده توسط عدهاي خاص براي دولت و رئيس آن را زير سوال ببرد. چندي قبل، رئيس نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها اعلام كرد: »هفتاد درصد دانشگاهيان به كسي راي دادند كه هم اكنون مديريت كشور به عهده او نيست« بلافاصله پس از اين اظهارنظر، چند رسانه خاص حملات شديدي را متوجه او نمودند زيرا تصور ميكردند اين سخن، ممكن است ادعاي حاميان دولت درخصوص جايگاه رفيع رئـيـس دولـت در مـيـان نـخبگان و تحصيلكردگان دانشگاهي را زير سوال بـبرد. در آخرين نمونه، فردي كه اگر در هر زمينه صلاحيت داشته باشد قطعا در تشخيص مـجـتهد و فرد صالح براي تقليد، صاحب صلاحيت نميباشد هاشمي رفسنجاني را به شدت مورد حمله قرار داده است و بهانه او براي اين حمله اظهار نظر اخير رفسنجاني در مورد مرجعيت است. نمونه اخير در واقع تير دو نشانهاي است كه دو تن از منتقدان دولت را هدف گرفته و اين سوژه هم نشان ميدهد كه از نظر برخي افراد، منتقد دولت هر كس بـاشد بايستي خود را براي تحمل اهانت، تهمت و حملات تريبوني آماده كند.
در چنين شرايطي ميتوان ادعاي »پيش پا افتاده بودن« سوالات خبرنگاران را بهانهاي بسيار »پيش پا افتاده« در دست كساني دانست كه به طور كلي دولت محبوب خويش را از هر گونه انتقادي مبرا ميدانند و براي اثبات تلقي خود، هر كس را كه منتقد دولت باشد مورد حمله قرار ميدهند. براي اين گروه فرقي هم نميكند كه منتقد، فرمانده شجاع زمان جنگ باشد يا رئيس فعلي مجلس خبرگان يا شخصيت روحاني كه مورد احترام بخشهايي از جامعه است. راستي كساني كه اجراي توصيه ديني »امر به معروف و نهي از منكر« را نجات دهنده جامعه از كژيها ميدانند و نيز كساني كه كلام رهبر فقيد انقلاب را به ياد دارند كه »ما بايد تحمل انتقاد ولو ناحق را داشته باشيم« بايستي قدري برخورد بلرزند زيرا تداوم اين بيتحمليها ميتواند شرايطي ايجاد نمايد كه مطلوب هيچ يك از ايرانيان مومن، نخواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر