کانون ایرانیان

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

تهدید و فشارهای تازه برای خانواده های شهدای جنبش سبز












 جرس: افرایش فشار بر خانواده های شهدای جنبش سبز هر روز بیش از پیش می شود تا جایی که ماموران امنیتی در تماس با این خانواده آنها را تهدید می کنند که در صورت مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت پرونده عزیزان شان بازداشت می شوند.




آنها همچنین از خانواده ها می خواهند که در زمان و ساعت مشخصی در بهشت زهرای تهران به خصوص قطعه ۲۵۷ که در آن شهدای حوادث پس از انتخابات به خاک سپرده شده اند حاضر نشوند .آنها در تماس با خانواده ها می خواهند که در روزهایی به جز پنج شنبه و جمعه بر سر مزار عزیزان شان حاضر شوند و همگی با هم در روز مشخصی به ویژه پنج شنبه به بهشت زهرای تهران نروند .چرا که وقتی خانواده شهدا در این روز به بهشت زهرا می روند تعداد زیادی از مردم با آنها سخن می گویند و شرح آنچه بر آنها گذشته است را بازگو می کنند .


خانواده شهدای پس ازانتخابات سال ۸۸ این امر را ناشی از ترس نیروهای امنیتی از ارتباط زیاد خانواده ها با یکدیگر و شکل گیری تجمع بر مزارشهدا عنوان می کنند . این سخت گیریها به ویژه پس از برگزاری جشن تولد نمادین امیر تاجمیر یکی از شهدای جنبش سبز که منجر به دستگیری و بازجویی تعدادی از خانواده های شهدای پس از انتخابات از جمله مادر سهراب اعرابی، مادر و پدر رامین رمضانی شد افزایش یافته است .




کلمه در این رابطه می نویسد: این خانواده ها می گویند که اگر بیش از سه نفر بر مزار عزیزان شان به خصوص بر سر مزار ندا آقا سلطان حاضر شوند، ماموران امنیتی مستقر در بهشت زهرای تهران خیلی زود با خانواده ها برخورد کرده و آنها را ساعتها مورد بازجویی قرار می دهند. یا مثل جشن تولد امیر تاجمیر اعضای خانواده ها بازداشت و بازجویی می شوند .که از جمله آنها مهدی رمضانی ، پدر رامین رمضانی از شهدای روز ۲۵ خرداد سال گذشته است که مدت یک ماه و نیم را در زندان اوین گذراند و سپس با تودیع وثیقه دویست میلیونی از زندان آزاد شد . خبرنگاران کلمه که به تازگی دیداری با چند تن از خانواده های شهدای جنبش سبز داشته اند از آخرین وضعیت برخی از این خانواده ها گزارشی تهیه کرده اند .هر چند این خانواده ها همگی با افزایش فشار نیروهای امنیتی از مصاحبه و اطلاع رسانی منع شده اند . بنابراین در این گزارش تنها به موارد کوتاهی از آنچه این روزها بر این خانواده ها می گذرد اشاره می کنیم :


پدر میثم عبادی : پی گیری هایم بی نتیجه بوده است


میثم عبادی، جوانترین شهید جنبش سبز است. او ۲۴ خرداد ماه سال گذشته در روز سخنرانی احمدی نژاد در میدان ولی عصر به مناسبت انتخاب دوباره اش از سوی حکومت، مورد اصابت گلوله قرار گرفت . میثم کارگری بود که برای کمک به خانواده اش از چهارده سالگی در یک کارگاه خیاطی کار می کرد . او در تجمع های اعتراضی آن روز در چهار پارک وی از ناحیه شکم گلوله خورد و برای همیشه این جهان را ترک کرد.


پدر میثم می گوید :« راستش را بخواهید مدتهاست برای پی گیری وضعیت پرونده پسرم به دادگاه یا دادگستری نرفته ام معلوم است که نمی خواهند به این پرونده ها رسیدگی شود. باور کنید هر بار که به دادگاه یا دادستانی می روم آن قدر با من بد برخورد می کنند که خیلی اوقات گریه ام می گیرد .»


خواهر میثم نیز که گاهی اوقات برای پی گیری پرونده برادرش به مراجع قضایی مختلف مراجعه می کند عقیده ای مشابه پدرش دارد و معتقد است :« پی گیری هایشان هیچ نتیجه ای نداشته است .»


او می گوید :« هر بار برای پی گیری پرونده برادرم به جایی مراجعه می کردم به من می گفتند برادرت اغتشاشگر بوده ، از آن طرف هم شنیده ایم اسم برادرم را در فهرست شهدای بنیاد شهید قرار داده اند، بالاخره برادر من شهید است یا اغتشاشگر و اگر شهید است چرا با ما این گونه رفتار می کنند ؟


چندی پیش نیز پدر میثم عبادی در گفتگو با کلمه از آخرین وضعیت پی گیری هایش درباره پرونده پسرش خبر داده بود او همچنین گفته بود که ماموران بنیاد شهید روزی به خانه آنها مراجعه کرده و کارت شهیدی را به آنها داده اند .


پدر میثم می گوید :«پسر من یک جوان بی تجربه بود که برای شرکت در تظاهرات یا کنجکاوی یا هر آنچه اسمش را بگذارید آن روز به خیابان رفته بود آیا جواب این کار گلوله است؟آیا کسانی که می پرسند رای شان کجاست باید کشته شوند ؟»


میثم عبادی در اعتراض به رفتار یکی از لباس شخصی هایی که دختری را به شدت کتک می زد به شهادت رسید .


مادر کاوه سبز علی پور : به خاطر دختر دانشجویم سکوت کرده ایم


کاوه سبز علی، روز ۳۰ خرداد ماه سال گذشته در درگیری مسجد لولاگر به خاطر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید. کاوه ۲۴ ساله دانشجوی رشته سینما بود . پیکر او در شهر رشت به خاک سپرده شده است .پدر کاوه سرایدار یک ساختمان پزشکی در تهران است. مادر و پدر کاوه هنوز وقتی درباره او سخن می گویند اشک می ریزند و معتقدند هرگز دردشان تسکین نمی یابد .


اما با این همه مادر کاوه و خانواده اش به خاطر دختر دانشجوی شان سکوت کرده اند .آنها می ترسند که با این مصیبت، بروزمشکلات بیشتر مانع ادامه تحصیل و زندگی دو فرزند دیگرشان شود . آنها همچنین برای پی گیری آخرین وضعیت پرونده او به مراجع قضایی نمی روند چون معتقدند که پی گیری هایشان بی نتیجه خواهد بود چرا که تا به حال کسی درباره کشته شدن کاوه توضیحی به آنها نداده و هرگز قاتلان او معرفی نشده اند .


همسر فاطمه سمسارپور : فقط به دنبال آرامش دو فرزندم هستم


فاطمه سمسارپور، زن خانه داری بود که در روز ۳۰ خرداد ماه سال گذشته درست مقابل منزلش به شهادت رسید . او و پسر جوانش وقتی دیدند درخیابان محل زندگی شان در خیابان آزادی درگیری شدیدی رخ داده، که منجر به متلاشی شدن علمک گاز ساختمان شان شده در مقابل خانه شان حاضر شدند .آنها به مامور لباس شخصی که بدون توجه به این مسایل فقط شلیک می کرد، اعتراض کردند و گفتند که ممکن است کل ساختمان آتش بگیرد ولی جواب اعتراض آنها گلوله بود .گلوله ای که مستقیم قلب فاطمه را نشانه گرفت و به شهادت رساند و پسر جوان راکه گلوله به شکمش اصابت کرده بود تا ماه ها راهی بیمارستان کرد . مدیر همین ساختمان هم البته به خاطر اعتراضش بی نصیب نماند و از ناحیه پا گلوله خورد .


حسن میر اسداللهی،همسر فاطمه سمسارپور بعد از این ماجرای دردناک از کارش دست کشید و مراقبت از دو فرزندش را به عهده گرفت . فرزندان او که شاهد چگونگی کشته شدن مادرشان بوده اند، وضعیت روحی مناسبی ندارند . وی به خاطر دو فرزندش که به گفته او تمام عشق مادرشان در زندگی بوده اند درباره این ماجرا کمتر صحبت می کند هر چند وی یک بار در مصاحبه با روز آن لاین به صورت مفصل درباره این ماجرا اطلاع رسانی کرد .


خانواده رامین رمضانی از اطلاع رسانی منع شده اند


رامین رمضانی، ۲۲ ساله از دیگر شهدای جنبش سبز روز ۲۵ خرداد ماه پارسال در روز تظاهرات بزرگ مردم از میدان امام حسین به میدان آزادی به شهادت رسید .


خانواده رامین بارها درباره موضوع شهادت پسرشان اطلاع رسانی کرده اند و شاید همین موضوع منجر به بازداشت پدر خانواده شد .او بعد از یک ماه و نیم بازداشت در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات روز ۲۱ دی ماه سال جاری با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیونی از زندان اوین آزاد شد . آخرین مصاحبه پدر رامین رمضانی با سایت کلمه بوده است . او هنگام آزادی از زندان تعهد داد که دیگر درباره پی گیری هایش اطلاع رسانی یا مصاحبه نکند .

اما آنچه درباره پدر رامین رمضانی عجیب است این است که وقتی او در زندان اوین محبوس بود.روزنامه کیهان از قول او نوشت که وی از سران به گفته ی آنها فتنه شکایت کرده است . پدر رامین که بعدها از این موضوع با خبر می شود با شگفتی زیاد می پرسد که چگونه او در زندان توانسته از کسی شکایت کند . او به جز شکایت از قاتلان پسرش تا به حال از هیچ کس دیگری شکایت نکرده است .


خانواده شهدای جنبش سبز هنوز ناباورانه به جای خالی فرزندان ، همسران ،پدران و مادران شان می نگرند .آنها تنها به اینکه کنار یکدیگر بنشینند و ساعتی با هم درد و دل کنند خشنودند . آنها این روزها جایی را بهتر از مزار فرزندان شان نمی شناسند . اما این روزها با فشار نیروهای امنیتی از همین کار هم محروم شده اند .


آنها می گویند برای این درباره فرزندان شان با سایتها و شبکه های خبری دنیا مصاحبه می کنند، چون صدا و سیمای جمهوری اسلامی وسایر رسانه های دولتی هیچ علاقه ای به شنیدن حرفها و دردل هایشان ندارند. آنها می خواهند، حکومت قاتلان عزیزان شان را معرفی و محاکمه کند؟ آیا این ها درخواستهای بزرگی است که این خانواده ها حتی ازآن هم منع می شوند ؟


View Original Article

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر