کانون ایرانیان

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

سردبیر روزنامه آفتاب یزد کناره‌گیری کرد

‌دقیقا 3414 روز پیش (19 شهریور 79) توفیق یافتم با درج سرمقاله، نخستین روز انتشار سراسری آفتاب یزد– پس از حدود 2 سال انتشار استانی– را به اطلاع دوستانی برسانم که این روزنامه را برای نخستین بار برپیشخوان روزنامه فروشی‌ها در سراسر کشور مشاهده می‌کردند. آن روز «مجلس اصلاحات» تازه آغاز به کار کرده بود و «دولت اول اصلاحات» نیز سال آخر فعالیت خود را سپری می‌کرد.
از همان روز تا امروز، تلاش کردم که آن‌چه در این ستون و سایر بخش‌های روزنامه نوشته می‌شود به معنای واقعی، «اصلاح‌طلبانه» باشد و در راستای دفاع از حقوق ملت . بر همین اساس، گاه گلایه دوستان اصلاح‌طلب خود در مجلس و دولت اصلاحات را به تن خریدم در مقاطع متعدد، اتهام‌افکنی و بی‌تحملی دوستان جناح مقابل را شاهد بودم. اما آن‌چه این قلم را در نوشتن، استوار می‌ساخت احساس رضایت از انجام تکلیف دینی و ملی بود. هم‌چنین ابراز سپاس‌های بزرگوارانه بسیاری از هم‌وطنان به صورت تلفنی و یا در ملاقات‌های تصادفی در محافل عمومی، خستگی کار طاقت‌فرسای روزنامه‌نگاری را از میان می‌برد.
اینجانب در بارگاه خداوند بزرگ و در پیشگاه ملت عزیز ایران، ‌ شاکر هستم که آن‌چه در 9 سال و 4 ماه و 5 روز گذشته نوشته‌ام تـمـامـا مـسـتـنـد بـوده و شـایـد هـمـیـن اسـتـنـادات بـود کـه گاه بعضی از «سوژه‌سازان» را «کم تحمل» می‌ساخت؛ زیرا نمی‌توانستند با استنادات قانونی، راه را بر این قلم ببندند. عدم ذوق‌زدگی از تمجید‌ها و سرخورده نشدن از کم تحملی‌ها، عنایت دیگر خداوند به نگارنده بود و همین مسئله نیز بر افراطیون – در جناح‌های مختلف– گران می‌آمد.
اما هیچ‌گاه شرایط، مانند هفته‌های اخیر نبوده است. اینجانب از مدتی قبل برای پیگیری برخی امور شخصی از جمله تحصیل، در خارج از کشور اقامت داشته‌ام و با استفاده از فن‌آوری‌های پیشرفته، ارتباط لحظه به لحظه با روزنامه را حفظ کرده‌ام و لذا قاعدتا بسیاری از مخاطبان، از غیبت این دوست خود بی‌اطلاع مانده‌اند. در این مدت، منش نگارنده و نحوه چرخیدن قلم او بر روی کاغذ، هیچ تغییری نسبت به 9 سال قبل از آن نداشت. در این ماه‌ها، معیار اصلی برای من، رضایت خالق و منافع بندگانش و در مرحله بعد، التزام به ضوابطی بود که در زمان اقامت در ایران نیز به آن‌ها پای‌بندی داشتم؛ اگر چه برخی از آن‌ها را قابل تامل می‌دانستم .همین پـای‌‌بـنـدی و الـتـزام و نـظـارت دقـیـق بـر هـمـه اجـزای روزنـامـه بـاعـث شـد در فـضـایـی که ده‌ها روزنامه در کشور با مشکل مواجه شدند، آفتاب یزد بدون هرگونه رانت دولتی یا وابستگی به هر یک از احزاب و گروه‌ها بصورت مستمر انتشار یافت. ‌ ‌
 ‌اقامت اینجانب در خارج از کشور اگر چه ممکن است از چشم مخاطبان مهربان آفتاب یزد مخفی مانده باشد اما قطعا تشکیلات رسمی کشور از آن بی‌اطلاع نبودند و یقین دارم در این مدت، مندرجات روزنامه «به ویژه سرمقاله‌ها» را با حساسیت‌ بیشتر رصد می‌کرده‌اند. لذا اقدام اخیر معاون جدیدالورود وزارت ارشاد، بسیار سوال‌برانگیز است. وی در یک گفتگوی یک طرفه تلویزیونی، اتهاماتی را متوجه اینجانب نمود که یقین دارم هدف اصلی یا نتیجه آن، تحت فشار قرار دادن روزنامه می‌باشد . البته ظاهرا در دولت جدید، این یک رویه‌ است که عده‌ای، خود را در مقام مدعی‌العموم، قاضی و مجری حکم قرار دهند و با استفاده یک طرفه از تریبون‌هایی که امانت ملت می‌باشد به اتهام افکنی بپردازند.هم‌چنین هرگاه رییس دفتر رییس‌جمهور «دُرافشانی» جدیدی می‌نماید که تمام نیروهای متدین را به واکنش وا می‌دارد، عده‌ای ماموریت می‌یابند سوژه جدیدی درست کنند تا اذهان را منحرف نمایند.
 ‌آقای معاون، مدعی شده است که «سردبیر روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانه‌های غرب، بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و دیگر رسانه‌های صهیونیستی منعکس می‌کنند، همان را در روزنامه خود بازتاب می‌دهد... ما تحلیل‌های بی‌بی‌سی را هر روز در این روزنامه می‌بینیم...» آقای معاون، در این بخش از اظهارات خود، مستقیما از آفتاب یزد نام نبرد، اما سوال و جواب‌های بعدی با مدیر مسئول، برای همگان آشکار ساخت که مقصود، کدام روزنامه است و سردبیر مورد نظر چه کسی!؟ ‌ ‌
البته همان‌گونه که برخی تشویق‌های قبلی دوستان و بی‌تحملی‌های رقبا، اینجانب را دچار ذوق‌زدگی یا سرخوردگی نکرد، به خاطر اتهام‌افکنی‌ نامشروع معاون وزیر ارشاد، نیز «یقه درانی» نخواهم کرد. لابد مسئولان دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی و اعضای هیئت نظارت بر مطبوعات هم برای دفاع ازعملکرد خود، تدبیری خواهند اندیشید. زیرا ادعای غیرمنصفانه آ قای معاون، به معنای غفلت و بی‌تفاوتی همه دستگاه‌های قضایی، امنیتی و اطلاعاتی کشور نسبت به انتشار چند ماهه یک روزنامه تحت‌تاثیر محافل صهیونیستی است. اما از آنجا که اینجانب مایل نیستم دریچه‌ای از «اطلاع‌رسانی مشروع و قانونی» در کشور مسدود و ده‌ها جوان ایرانی، شغل خود را از دست بدهند از امروز علی‌رغم میل باطنی، همکاری خود با آفتاب یزد را قطع و «بدرود» خود را با سپاس بی‌کران به کسانی تقدیم می‌کنم که تقریبا یک پنجم از عمر خود را به طور شبانه‌روز در خدمت آن‌ها بوده‌ام. هم‌چنین از برخی نهادهای رسمی کشور که بر خلاف تعدادی از مدیران کم‌تحمل دولتی، رویه انتقادی آفتاب یزد به ویژه ستون سرمقاله را تحمل‌کرده‌اند سپاسگزاری می‌نمایم و آن‌ها را به بررسی سوابق آقازاده بیست و چند ساله‌ای توصیه می‌کنم که با استفاده از رانت‌ پدر، هم‌اکنون مدیریت یکی از شرکت‌های بزرگ ایرانی در آلمان را به عهده دارد و لابد به برکت همین مدیریت، شرایط اقامت دائم خود و خانواده در آن «کشور صهیونیست پرور» و... را آماده می‌سازد!
هم‌چنین نهادهای دیگر کشور را دعوت می‌کنم دفاع جانانه آفتاب یزد در 9 سال گذشته از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی کشور را با پیشنهاد مشکوک یکی از پرمدعاترین افراد برای تغییر نام خلیج‌فارس مقایسه نمایند، شاید ریشه بعضی از دشمنی‌ها آشکار گردد. مراجعه به شجره‌نامه افراد نیز در کشف ریشه‌ برخی اتهام‌افکنی‌های خصمانه، مفید خواهد بود.
اگر عمری بود و تریبونی، در این موارد بیشتر سخن خواهم گفت. تا آن روز، بدرود!‌
*‌مایل نبودم به دفاع شخصی از خویش بپردازم اما به حکم آیه شریفه قرآن: لایُحِب اللّه الجَهرَ بالسّوءِ مِنَ القول الاّمَن ظُلِم، باستحضار می‌رسانم اینجانب سیدمجتبی واحدی هستم و افتخار دارم که سی و سومین جد بزرگواراینجانب امام زین‌العابدین  بودند و نسب حقیر از آن طریق به حضرت اباعبدالله الحسین می‌رسد. دیگران هم اگر مایلند شجره‌نامه خود را ارائه دهند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر