بلخ يا باختر (Bactria) كشوري كهن واقع در ميان رود سيحون و كوههاي هندوكش بود. اين سرزمين اينك در ميان كشورهاي افغانستان، ازبكستان، و تاجيكستان تقسيم گشته است. بلخ كشوري حاصلخيز و نقطهي پيوندي براي بازرگاني ميان شرق و غرب، و نيز براي بيش از هزار سال، محلي براي تبادلات ديني و هنري بود. بلخ كنوني در افغانستان، پايتخت اين كشور بود.
بلخ احتمالاً در سدهي ششم پ.م. به دست كورش بزرگ به امپراتوري پارس ملحق گشت، و براي بيش از دويست سال به عنوان يكي از ايالتهاي ايران باقي ماند. پس از سقوط هخامنشيان، بلخ به دست يونانيان سلوكي افتاد، و تا زماني كه در سدهي دوم پ.م. تحت فرمان سكاها و تخاريها درآمد، به عنوان يك مهاجرنشين يوناني باقي بود. بلخ پس از آن به عنوان پادشاهي تخارستان شناخته ميشد. در سدهي يكم ميلادي فرمانروايان بلخ پادشاهيشان را تا شمال غرب هند گسترش دادند و پادشاهي كوشان را، كه به مركز دين بودايي مبدل گشت، برپا ساختند. در سدهي چهارم م. هفتاليان، كه با تخاريها در پيوند بودند، در بلخ مستقر شدند، و كمابيش دو سده درگير نبرد با ساسانيان بودند. آنان سرانجام مغلوب تركاني شدند كه تا فتوح مسلمان در سدهي هفتم ميلادي، آن سرزمين را تحت تصرف خويش داشتند.
از زبان ايراني ميانهاي بلخ باستان تا ميانههاي سدهي بيستم دانستههاي اندكي در دست بود. اما در آن زمان چند سند آسيب ديده به زبان بلخي كشف گرديد. با مطالعه و بررسي اين متون و سكههاي متعلق به شاهان كوشاني و هفتالي، مشخص گرديد كه زبان مورد استفاده در اين اسناد، به گروه زبانهاي ايراني متعلق است. اما پس از كشف سنگنبشتهي معبد كانيشكا (Kanishka)، پادشاه كوشاني (حدود سدهي دوم م.) در شمال افغانستان بود كه نشان داده شد اين زبان از زبان سكايي و تخاري جدا و متمايز است. پژوهشهاي انجام شده گوياي آن بودند كه اين زبان ميتواند به لحاظ زبانشناختي در ميان زبان پشتو از يك سو، و زبانهاي سغدي، خوارزمي، و پارتي، از سوي ديگر، جاي گيرد. اين والتر برونو هنينگ بود كه پيشنهادكرد زبان سنگنبشتهي معبد كانيشكا «بلخي» خوانده شود.
خطي كه كوشانيان و هفتاليها براي نگارش زبان بلخي از آن استفاده ميكردند، خط تخاري بود، كه همان نيز گونهاي اصلاح شده از الفباي يوناني بود. به نوشتهي مورخان چيني، كاربرد خط تخاري در باميان، درهي كابل، پامير، و منطقهي چيترال نيز رواج داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر