ابركاوان (Abarkāvān) نام جزيرهي قشم در اواخر عصر ساساني است. نام اين جزيره، بدين شكل (فتوح البلدان بلاذري)، و به صورت ابركافان (نزهت القلوب حمدالله مستوفي)، بركاوان (ابن حوقل، ابن اثير)، بنو كاوان (مروج الذهب مسعودي، فارسنامهي ابن بلخي) و غيره در منابع موجود ذكر شده است. شكل و تركيب اين نام را ميتوان با آن ِ نامهايي چون ابرقباد و ابرشهر مقايسه كرد. در واقع واژهي «كاوان»، كه در زبان پارسي ميانه به معناي «از تبار كاوه» است، به صورت يك اسم شخص در منابع يافته ميشود. ممكن است كه اين نام به شكل درگاهان / درگوان، كه به روستايي در كرانهي شمالي جزيرهي قشم، سيزده مايلي غرب شهر قشم اطلاق شده است، برجاي مانده باشد. به نوشتهي استخري و دنبالهرو او، ابن حوقل، ابركاوان جزيي از كورهي اردشير خرهي استان فارس بود. در 23 ق. / 44-643 م. فرماندار عرب بحرين و عمان، عثمان بن ابوالعاصي ثقفي، سپاهي را براي تسخير اين جزيره گسيل داشت؛ جمعيت اين جزيره بيشتر از قبيلهي عبدالقيس تركيب يافته بود. مرزبان كرمان در آن جا استحكاماتي را به همراه نيرويي كوچك نهاده بود اما در پي درگيري با اعراب به قتل رسيد. آن گاه مسلمانان تهاجمات خود را به سوي جنوب ايران پيش بردند و در تَوّاج فرود آمدند.
ابركاوان در اوايل عصر اسلامي، سرزميني شكوفا و پررونق بود؛ و برخوردار از شهري آباد و روستاهايي بسيار با كشتزارهايي پربار، درختان خرما، و ديگر درختان ميوه. شهر يك مركز فعال دريانوردي – تجاري (و منبع آب شيرين براي كشتيها) بود. مسجدي كه فاتحان عرب بنا كرده بودند در 333 ق. / 45-944 م. هنوز پا بر جا بوده است (حدود العالم؛ مروج الذهب). نزديك به اواخر عصر اموي، اين جزيره به پناهگاه خارجيان مبدل شده بود. در عصر ياقوت حموي (درگذشتهي 1229 م.) جزيرهي ابركاوان شكوه و آوازهي پيشين خود را به گستردگي از دست داده بود؛ به طوري كه هيچ كس نتوانسته بود به او جايگاه و موقعيت درست و دقيق جزيره را بگويد (دانشنامهي ايرانيكا، ج 1، ص 64-63).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر