مانا نیستانی، کاریکاتوریست مشهور ایرانی از این هفته نمایش دوره متفاوتی از کارتونهای خود را در مردمک آغاز کرده است.
نیستانی در مجموعه «خانواده درگیر» که محور آثار جدید وی است، نگاهی به مسایل نسلها و تیپهای مختلف اجتماعی در ایران دارد.
درگیرها در ارتباط با بخش وسیعی از خانوادههای ایرانی که در نگاه اول میتوان آنها را متعلق به قشر متوسط جامعه دانست شکل گرفتهاند.
کاریکاتورهای نیستانی درباره «خانواده درگیر» در روایت داستانگونه خود، مجموعه درگیریهای یک خانواده ایرانی با مسایل روز از جمله مسایل سیاستی، فرهنگی، هنری، ورزشی و هر آنچه که خانوادههای امروزی را به خود مشغول کرده است، به نمایش میگذارند.
نیستانی درباره چگونگی شکل گرفتن خانواده درگیر میگوید: میخواستم کار متفاوتی نسبت به آنچه در دو سال اخیر انجام داده و به آن شناخته شدهام، ارائه دهم و بنابراین تصمیم گرفتم کاراکتر ثابتی برای کارتونهای مردمک طراحی کنم و به کارها شکل «روایت» بدهم.
او میافزاید: در ابتدا بنا بود شخصیت اصلی دختری امروزی باشد، تا ادای دینی هم به نقش زنان در تحولات امروز ایران شده باشد، اما احساس کردم با انتخاب یک شخصیت با جنسیت مشخص، دامنه موضوعات روز خیلی محدودتر میشود.
نیستانی پیش از این هم در مجموعه کمیک خانوادگی «پیزوریها»، دست به تجربهای مشابه زده بود که البته نیمه تمام ماند اما او از چنین تجربهای راضی به نظر میرسد و بار دیگر کارتونهایی وامگرفته از تناقضها و درگیریهای خانوادهای خلق میکند که برای مخاطبان آثارش، امروزی، ملموس و قابل دسترس باشد.
در حالیکه به نظر میرسد شخصیتهای خانواده درگیر در طول زمان وسعت خواهند یافت و چه بسا مخاطبان با شخصیتهای تازهای روبهرو شوند که این خانواده در طول روایت خود میزبان آنها میشوند، اما نیستانی گسترش ابعاد این خانواده را منوط به گذشت زمان میداند.
او میگوید: «درگیرها» احتیاج به زمان دارند تا پخته شوند، ظرفیتهای خود را نشان دهند و خودشان را پیدا کنند.
میتوان امیدوار بود که اگر شخصیتهای خانواده درگیر راه خود را پیدا کنند و روایت کاملی از خود بر جای گذارند، نیستانی آنها را به قالب کمیک و نه کارهای تکقاب درآورد.
هر چند اثر هنری که با نگاه به بخشی از اجتماع خلق شده است مصداقهایی را در ذهن مخاطبان خود زنده میکند و گاه مخاطب را تا آنجا پیش میبرد که با آن همذاتپنداری کند اما نباید فراموش کرد که یک اثر هرچند الهامگرفته از واقعیات باشد نمیتواند منعکسکننده تمام واقعیت باشد.
درک روحیه طنز به طور کلی در برخورد با کارتونها و آثار کمیک و آمیخته به طنز که به بهانه شوخی با بخشی از واقعیت شکل گرفتهاند و گاه میتوانند نگاهی منتقدانه به خود بگیرند، نکته مهمی است که نادیده گرفتن آن به درک چنین آثاری لطمه وارد میکند.
مانا نیستانی درباره رابطه یک اثر کارتونی با آنچه که در دل اجتماع میگذرد میگوید: هرگز نمیتوان یک کاراکتر کارتونی را چنان تعمیم داد که نماینده ملتی با تنوع جمعیتی، قومیتی و فکری مانند ایران باشد.
نیستانی در مجموعه «خانواده درگیر» که محور آثار جدید وی است، نگاهی به مسایل نسلها و تیپهای مختلف اجتماعی در ایران دارد.
درگیرها در ارتباط با بخش وسیعی از خانوادههای ایرانی که در نگاه اول میتوان آنها را متعلق به قشر متوسط جامعه دانست شکل گرفتهاند.
کاریکاتورهای نیستانی درباره «خانواده درگیر» در روایت داستانگونه خود، مجموعه درگیریهای یک خانواده ایرانی با مسایل روز از جمله مسایل سیاستی، فرهنگی، هنری، ورزشی و هر آنچه که خانوادههای امروزی را به خود مشغول کرده است، به نمایش میگذارند.
نیستانی درباره چگونگی شکل گرفتن خانواده درگیر میگوید: میخواستم کار متفاوتی نسبت به آنچه در دو سال اخیر انجام داده و به آن شناخته شدهام، ارائه دهم و بنابراین تصمیم گرفتم کاراکتر ثابتی برای کارتونهای مردمک طراحی کنم و به کارها شکل «روایت» بدهم.
او میافزاید: در ابتدا بنا بود شخصیت اصلی دختری امروزی باشد، تا ادای دینی هم به نقش زنان در تحولات امروز ایران شده باشد، اما احساس کردم با انتخاب یک شخصیت با جنسیت مشخص، دامنه موضوعات روز خیلی محدودتر میشود.
نیستانی پیش از این هم در مجموعه کمیک خانوادگی «پیزوریها»، دست به تجربهای مشابه زده بود که البته نیمه تمام ماند اما او از چنین تجربهای راضی به نظر میرسد و بار دیگر کارتونهایی وامگرفته از تناقضها و درگیریهای خانوادهای خلق میکند که برای مخاطبان آثارش، امروزی، ملموس و قابل دسترس باشد.
در حالیکه به نظر میرسد شخصیتهای خانواده درگیر در طول زمان وسعت خواهند یافت و چه بسا مخاطبان با شخصیتهای تازهای روبهرو شوند که این خانواده در طول روایت خود میزبان آنها میشوند، اما نیستانی گسترش ابعاد این خانواده را منوط به گذشت زمان میداند.
او میگوید: «درگیرها» احتیاج به زمان دارند تا پخته شوند، ظرفیتهای خود را نشان دهند و خودشان را پیدا کنند.
میتوان امیدوار بود که اگر شخصیتهای خانواده درگیر راه خود را پیدا کنند و روایت کاملی از خود بر جای گذارند، نیستانی آنها را به قالب کمیک و نه کارهای تکقاب درآورد.
هر چند اثر هنری که با نگاه به بخشی از اجتماع خلق شده است مصداقهایی را در ذهن مخاطبان خود زنده میکند و گاه مخاطب را تا آنجا پیش میبرد که با آن همذاتپنداری کند اما نباید فراموش کرد که یک اثر هرچند الهامگرفته از واقعیات باشد نمیتواند منعکسکننده تمام واقعیت باشد.
درک روحیه طنز به طور کلی در برخورد با کارتونها و آثار کمیک و آمیخته به طنز که به بهانه شوخی با بخشی از واقعیت شکل گرفتهاند و گاه میتوانند نگاهی منتقدانه به خود بگیرند، نکته مهمی است که نادیده گرفتن آن به درک چنین آثاری لطمه وارد میکند.
مانا نیستانی درباره رابطه یک اثر کارتونی با آنچه که در دل اجتماع میگذرد میگوید: هرگز نمیتوان یک کاراکتر کارتونی را چنان تعمیم داد که نماینده ملتی با تنوع جمعیتی، قومیتی و فکری مانند ایران باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر